یادداشت|
میراث «احمدی» برای کهگیلویه و بویراحمد چه بود؟
رضا حسینزاده
18 خرداد 1398 ساعت 17:29
اما به زعم من میراث برجایمانده از دومین استاندار دولت تدبیر و امید پروژههای اقتصادی و عمرانی نبوده بلکه مهمترین میراث احمدی، ارتقای فرهنگ مدیریتی در استان بود که خلاء آن بیش از هر چیز دیگری احساس میشد.
دکتر علیمحمد احمدی دومین استاندار دولت تدبیر و امید نیز با استعفای خود عزم رفتن کرد و عطای مدیریت در این استان را به لقایش بخشید تا شاید سال آینده و در چنین روزهایی بر کرسی سبز مجلس تکیه زند.
دوران مدیریت این استاد اقتصاد توسعه نیز این هفته به پایان میرسد و در تاریخ استان ثبت میشود. ارزیابی و مقایسه عملکرد احمدی با سلف خویش نیاز به تحلیل شرایط و مقتضیات مختلف در این ادوار دارد و در این مجال نمیگنجد؛ اما یکی از بدشانسیهای استان و استاندار در این مقطع این بود که زمانی سکان کشتی استان به او رسید که خزانه دولت خالی و کفگیر به تهدیگ رسیده بود. با این حال او کوشید تا با همین منابع اندک و قطرهچکانی چراغ رشد و توسعه را در این استان روشن نگه دارد.
شاید اگر احمدی در دورهای سکاندار میشد که دولت اینگونه در مضیقه نبود و توقعات و مطالبات از آن بیشمار، میتوانست به یکی از تأثیرگذارترین استانداران ادوار استان بدل شود. با این حال در این دوره نیز به نسبت منابع در اختیار استان، جهشهای خوبی در بخشهای اقتصادی و عمرانی رخ داد.
اما به زعم من میراث برجایمانده از دومین استاندار دولت تدبیر و امید پروژههای اقتصادی و عمرانی نبوده بلکه مهمترین میراث احمدی، ارتقای فرهنگ مدیریتی در استان بود که خلاء آن بیش از هر چیز دیگری احساس میشد.
احمدی ابتدا اقتدار را به مدیریت ارشد استان و استانداری بازگرداند. بیش و پیش از هرکس مبارزه با فساد اداری را آغاز کرد. راه آن نه در پوپولیسم و شعارگرایی و غوغا سالاری بلکه در اصلاح ساختارها یافت. اولین نسخهای را که برای درمان پیچید، قانونگرایی و نظمپذیری بود. بدین جهت بود که او در شیوه مدیریتی خود بر نظم و انضباط مدیریتی تأکید شگرف داشت و مدیران بینظم و بی تعهد را مورد عتاب و خطاب قرار میداد و خیلی از این نوع مدیران در این دوره بیسر و صدا از مدیریتها کنار گذاشته شدند.
اگرچه در ابتدای کار، برخی او را نیروی نمایندگان میپنداشتند و گمان بر این بود که توسط فردی خاص آمده اما در ادامه کار این معادله را بر هم زد تا جایی که نمایندگان در پیدا و پنهان از این موضع ابراز گلایه کردند؛ اما احمدی بیتوجه به گلایهها تا آنجا که توانست اقتدار مدیرت ارشد استان را حفظ و دست نمایندگان را از دخالت در امور اجرایی کوتاه کرد و برخی از مدیران سوگلی نمایندگان را عزل نمود (اگرچه متأسفانه گاهی وزارتخانهها همراهی نمیکردند) و شاید همین عرصه را در ادامه کار بر او تنگ کرد تا دست به انتخاب دیگری بزند.
شکستن تفکرهای منطقهگرایی و قوم سالاری که پیش از این اختاپوس وار بر کالبد مدیریتی استان چنگ انداخته بود، از دیگر انقلابهای مدیریتی احمدی بود. اگرچه هنوز این تفکرات در بستر سیاسی و اجتماعی استان نفس میکشد اما استاندار بعدی میتواند با ادامه این پروسه و مسیر، یکی از اصلیترین عوامل توسعهنیافتگی استان را از پیش روی توسعه و رشد منطقه بردارد.
او فرهنگ پاسخگویی مدیران را نیز بنا نهاد تا مدیران گمان نکنند که در ساحل آرامش به سر میبرند و با هر لطایفالحیلی خود را بر سیستم مدیریتی و بر گرده مردم تحمیل کنند. شاید جلسات او با مدیران و پرسشگری از آنان، یکی از چالشبرانگیزترین جلساتی بود که سالن استانداری استان در این سالها به خود دیده است.
مخلص کلام آنکه بستری که احمدی در حوزه ارتقای فرهنگ مدیریتی در این استان ایجاد کرد میتواند دستگاههای اجرایی را از انفعال، روزمرگی و بیتفاوتی و بادی به هر جهت بودن نجات دهد تا شاید استان در حوزههایی بتواند از این میراث برجایمانده در این سالهای بیپولی، برای نجات خود از دام توسعهنیافتگی خرج کند.
=============
رضا حسینزاده
کد مطلب: 410187