تاریخ انتشار
شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۸
کد مطلب : ۴۱۰۰۴۵
یادداشت سیاسی |
ادعای ائتلاف با اصولگرایان کذب محض بوده؛ روشنفکر همچنان قاطع ایستاده است
۴
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛چند روز پیش مطلبی در سایت وزین خبری کبنا درخصوص جلسه مشترک اصولگرایان (اینجا را کلیک کنید) درج شد و بعد از آن مطالب مختلفی با عناوینی مثل «آغازی بر پایان عصبیت جاهلی» (اینجا را کلیک کنید) و یا «خودکشی به سبک اصولگرایی» (اینجا را کلیک کنید) و یا مطالبی در دیگر سایتهای خبری در خصوص جلسه مشترک بین آقای روشنفکر و آقای هدایت خواه در فضای مجازی منتشر شد که انگشت به دهان مانده و بارها با خود اندیشیدم که چگونه بنی آدم گاهی به سادگی در یک اشاره سهواً و یا عمداً از قله خلیفة الله بودن به درک اسفل السافلین میرسد. حقیقت امر آن یک نفر همراه که در مصاحبه کذایی به آن اشاره و نقل شده همراه آقای روشنفکر بوده شخص بنده بودم؛ ساده بیان کنم اولین بار در زندگی من بود که در یک جلسه مشحون از اصولگرایی و با همه بزرگان و شیوخ این جریان و در یک مکان حضور داشتم و همه را یکجا باهم دیدن و شنیدن از نزدیک خود تجربهای خاص بود و البته تکرار ناشدنی. اما آنچه باعث مرقوم کردن این سطور و حکایت سقوط به اسفل السافلین شد، حجم سنگینی از این همه اکاذیب و مهملاتی بود که این چند روز نقل شد و عجیبتر آنکه از طرف کسانی انتشار یافت که مثلاً خود را پایبند به اصول و اخلاق میدانند و مدعیان بلامنازع این میدان! اما حال در باب حقیقت این جلسه:
1= این جلسه برخلاف نام اولیه - که مثلاً درپی نزدیک شدن دیدگاههای اصولگرائی به یکدیگر بود - در حقیقت توطئهای از قبل برنامه ریزی شده بود و آقای روشنفکر نیز با علم قبلی به این توطئه و نیز به قصد رسوا ساختن نقشه شوم برخی ساده لوحان حضور یافت و حتی در طول مسیر برای شخص بنده که تجربه خاصی از عالم پیچیده سیاست نداشتهام به این نکته بارها اشاره کرد. این جلسه برخلاف اکاذیبی که حکایت از ائتلاف اصولگرایان داشت بدون هیچگونه دستاورد و نتیجه مشترکی خاتمه یافت. البته بدون تعارف دلهای اصولگرائی نه تنها در این جلسه به یکدیگر نزدیک نشد بلکه فرسخها فاصله بیشتری یافت. شرح دلایل آن از حوصله این متن بیرون است و چه بسا به شکل مستند و دقیق شرح جلسه و ما وقع آن منتشر شود.
2= این جلسه چهار ساعته از ابتدا تا انتها مشحون از مشاجرات و مکالمات دو طرفه بود که حتی کلمه به کلمه آن با امانت کامل قابل نقل است؛ مهمترین بخش آن گفتگوی متقابل روشنفکر و هدایت خواه بود که نتیجه امر اقای روشنفکر به شکل قطعی و جدی بر حضور قاطع خود در کارزار انتخاباتی آینده تاکید ورزید و درمقابل آقای هدایت خواه حضور خود را مردد و مشروط به نظر اصولگرایان و دیگر شرایط نمود.
3= برخلاف نقل قول کسانی که سعی دارند با زمینه سازی و ایجاد رنگ و لعاب برای خود و جریان اصولگرایی مثلاً گزینه واحد و مشترک معرفی نمایند هیچگونه جمع بندی و یا اجماع حول هیچ شخصی صورت نگرفت. پس آن برادر عزیزی که قلم برداشت «و آغازی بر پایان عصبیت جاهلی» نوشت و یا آن خواهر محترمی که «خودکشی به سبک اصولگرایی» را نگاشته همه بر پایه اکاذیب و اوهام نگاشتهاند.
4= آنچه در این جلسه شخصاً بنده را هم شادمان میساخت و هم غمگین حضور غریبانه و تنهای آقای روشنفکر در این مجمع نامتوازن بود؛ شادمان بودم از آن نظر که به تنهایی در مقابل بزرگان اصولگرای شهرستان بویراحمد و دنا چنان مستحکم و کوبنده بود که پاسخ هرکدام را به شکلی ارائه میداد که مخاطبش تا انتهای جلسه ساکت و سرد بود. و غمگین بودم از آن جهت که روشنفکر در این جلسه به تنهایی در برابر سیل توطئههای ناجوانمرادنه انحصارطلبان غریبانه میجنگد. البته آری «جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد».
5= بنده در پایان خطاب به همه عزیزانی که سهواً و یا عمداً ناجوانمردانه قلم میزنند نقل میکنم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «من رَوی عَلی مُؤْمنٍ رِوایةً یریدُ بِها شَینهُ وَهَدْمَ مُروُئَتهِ لِیسْقُطَ مِنْ اَعْینُ النّاسِ اَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ وَلایته اِلی وَلایة الشّیطانِ فلا یقْبَلُه الشیطان» (اصول کافی، ج 5، ص 334). «هر کس بر علیه مؤمنی حکایتی را نقل کند و مقصودش این باشد که او را چرکین کند و آبروی او را بریزد، تا از چشم مردم بیافتد، خدا او را از ولایت خود براند و به ولایت با شیطان بکشاند و شیطان نیز او را نپذیرد». خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند چراکه به جایی رسیدهایم که حتی شیطان ما را نمیپذیرد.
-----------------------------------
حق دوست
-----------------------------
1= این جلسه برخلاف نام اولیه - که مثلاً درپی نزدیک شدن دیدگاههای اصولگرائی به یکدیگر بود - در حقیقت توطئهای از قبل برنامه ریزی شده بود و آقای روشنفکر نیز با علم قبلی به این توطئه و نیز به قصد رسوا ساختن نقشه شوم برخی ساده لوحان حضور یافت و حتی در طول مسیر برای شخص بنده که تجربه خاصی از عالم پیچیده سیاست نداشتهام به این نکته بارها اشاره کرد. این جلسه برخلاف اکاذیبی که حکایت از ائتلاف اصولگرایان داشت بدون هیچگونه دستاورد و نتیجه مشترکی خاتمه یافت. البته بدون تعارف دلهای اصولگرائی نه تنها در این جلسه به یکدیگر نزدیک نشد بلکه فرسخها فاصله بیشتری یافت. شرح دلایل آن از حوصله این متن بیرون است و چه بسا به شکل مستند و دقیق شرح جلسه و ما وقع آن منتشر شود.
2= این جلسه چهار ساعته از ابتدا تا انتها مشحون از مشاجرات و مکالمات دو طرفه بود که حتی کلمه به کلمه آن با امانت کامل قابل نقل است؛ مهمترین بخش آن گفتگوی متقابل روشنفکر و هدایت خواه بود که نتیجه امر اقای روشنفکر به شکل قطعی و جدی بر حضور قاطع خود در کارزار انتخاباتی آینده تاکید ورزید و درمقابل آقای هدایت خواه حضور خود را مردد و مشروط به نظر اصولگرایان و دیگر شرایط نمود.
3= برخلاف نقل قول کسانی که سعی دارند با زمینه سازی و ایجاد رنگ و لعاب برای خود و جریان اصولگرایی مثلاً گزینه واحد و مشترک معرفی نمایند هیچگونه جمع بندی و یا اجماع حول هیچ شخصی صورت نگرفت. پس آن برادر عزیزی که قلم برداشت «و آغازی بر پایان عصبیت جاهلی» نوشت و یا آن خواهر محترمی که «خودکشی به سبک اصولگرایی» را نگاشته همه بر پایه اکاذیب و اوهام نگاشتهاند.
4= آنچه در این جلسه شخصاً بنده را هم شادمان میساخت و هم غمگین حضور غریبانه و تنهای آقای روشنفکر در این مجمع نامتوازن بود؛ شادمان بودم از آن نظر که به تنهایی در مقابل بزرگان اصولگرای شهرستان بویراحمد و دنا چنان مستحکم و کوبنده بود که پاسخ هرکدام را به شکلی ارائه میداد که مخاطبش تا انتهای جلسه ساکت و سرد بود. و غمگین بودم از آن جهت که روشنفکر در این جلسه به تنهایی در برابر سیل توطئههای ناجوانمرادنه انحصارطلبان غریبانه میجنگد. البته آری «جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد».
5= بنده در پایان خطاب به همه عزیزانی که سهواً و یا عمداً ناجوانمردانه قلم میزنند نقل میکنم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «من رَوی عَلی مُؤْمنٍ رِوایةً یریدُ بِها شَینهُ وَهَدْمَ مُروُئَتهِ لِیسْقُطَ مِنْ اَعْینُ النّاسِ اَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ وَلایته اِلی وَلایة الشّیطانِ فلا یقْبَلُه الشیطان» (اصول کافی، ج 5، ص 334). «هر کس بر علیه مؤمنی حکایتی را نقل کند و مقصودش این باشد که او را چرکین کند و آبروی او را بریزد، تا از چشم مردم بیافتد، خدا او را از ولایت خود براند و به ولایت با شیطان بکشاند و شیطان نیز او را نپذیرد». خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند چراکه به جایی رسیدهایم که حتی شیطان ما را نمیپذیرد.
-----------------------------------
حق دوست
-----------------------------