تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۰۷
کد مطلب : ۴۰۹۵۱۸
یادداشت سیاسی/ سیده فاطمه کشاورز
تلنگری به جوانان گچساران
سیده فاطمه کشاورز
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛اگرچه زمان زیادی تا اسفند ۹۸ و شروع میتینگهای انتخاباتی باقیمانده است اما چند وقتیست عدهای نام آشنا به وضوح و به هر بهانهای در گوشه و کنار این شهر با تحرکات سیاسی آشکار در پی یارکشی و بدست آوردن پایگاه اجتماعی در میان مردم, بخصوص سرمایههای اصلی انتخابات و برگ برندهِ هر کاندیدا یعنی جوانان برآمدهاند.
این شتابزدگی هم خیلی دور از انتظار نبودِ و دلیل اصلی آن را میتوان حساسیت بیشتر انتخابات پیش رو نسبت به دورهی قبل به واسطه ظهور چهرههای جدید، و شاید جامهی عمل نپوشاندن به وعدههای انتخاباتی ۹۴ و نارضایتی بیش از حد، بخصوص در جوانان و صف عظیم بیکاران، و تبعیضهای متعدد در میان اقشار مختلف و زودتر به راه افتادن تنور انتخابات دانست.
در این بین حرکتِ کت و شلواریهای معروف، لیدرهای منفعت برده و تبلیغات آنها، با عناوین و تیترهای عجیب و غریب، دادنِ وعدههای توخالی، همه و همه باز هم آغاز شده است.
هر چند در این بین هستند دوستانی راضی از موقعیت شغلیِ کسب شده، دریافت وامهای متعدد با کف بهرهی بانکی، انجام پروژههای پیمانیِ سودآور و ... که آمادگی کامل برای ادای دین دارند.
دستهای دیگر هم کلاً آمدهاند که تزئینی باشند، به ظاهر اقلیتهایی که تأثیر چشمگیری چه از لحاظ روانی و چه در میزان آرای کاندیدای مورد نظر داشته و به مراتب آرای متعهدتر، منظمتر و بدون حاشیهتری دارند؛ ولی در عمل و بعد از به کرسی نشینی کاندیدای مذکور در هر موقعیتِ شغلی و اجتماعی صرفاً به دلایل واهی کنار گذاشته میشوند!!!
اما این دور مطمئناً دورهی غافلگیریهاست!
عدهای دورشان پر شده از ناراضی و اتهام، و کار برایشان سخت میشود، گروهی درس گرفته و آمدهاند به اجماع برسند و متعدد اتفاقاتِ جذاب دیگر، که در دورهی پیش رو شاهدش خواهیم بود.
بدون شک اوضاع اقتصادی دولتِ حاکم نیز بر روی انتخاب اندیشمندانِ سیاسیمان بی تأثیر نخواهد بود و یادشان نمیرود پرچم دارانِ تحول در صد روز در شهرمان چه کسانی بودند و حال با چه وضعیت اسفباری دست و پنجه نرم میکنیم و اینجاست که باید شک کرد به صلاحیتشان حتی در ابعاد کوچکتر!!!
و اما برای جوانِ امروز نتیجهاش میشود یک داستان کوتاهِ تکراری که همهی ما بی شَک یک بار تجربهاش کردهایم، درست قبل از رسیدن به تصمیمات امروزمان؛
"در ابتدای مسیر دیده میشوی، به حرفهایت بها میدهند، با شور و شوق حضور سر از پا نمیشناسی، دفاع میکنی از عقایدت، طعم پیروزی را میچشی، فاصلــــــه می افتد، صبوری میخواهند، طولانی میشود، شَک میکنی به انتخابت، شَکت را به یقین بدل میکنند، با خودت خلوت میکنی و تمــــــام!"
این است داستانِ آشنای حماقت و اعتماد به کسانی که در کالبد منجی خودشان را به مردم عرضه کردند!
حالا باید ایستاد و نگریست با چشمانی باز و نگاهی خارج از تعصب، با دلی پر درد و خیل عظیم جوانانی که چهار سال با وعدههای سرخرمن عمرشان به بطالت گذشته و جز افسردگی چیزی عایدشان نشده است!
ترسید از آه مادرانی که جوانانشان برای نشکستن غرورشان و دراز نکردن دستشان جلوی دیگران به دل جادههای بی پایان زدند و در آرزوی داشتن امکانات اولیهی زندگی که کمترین حقشان از سرزمین طلای سیاه بود، در دل خاک سرد آرمیدند.
باید ترسید از ضجههای مادران و نالهی پدرانی که فرزندانشان از فرط بیکاری و فقر، داغ جوانیشان را تا ابد بر دل خانواده اشان گذاشتند.
و اما؛ برای جوانان شهرمان آرزو کنیم در آیندهی پیشِ رو، باز هم فریبِ گرگهای در پوست میش را نخورند و راه واقعی خویش را بیابند!
و چه زیبا گفت شاعر:
فریب جهان قصهای روشن است
ببین تا چه زاید شب آبستن است ...
----------------------------------
یاحق
سیده فاطمه کشاورز
این شتابزدگی هم خیلی دور از انتظار نبودِ و دلیل اصلی آن را میتوان حساسیت بیشتر انتخابات پیش رو نسبت به دورهی قبل به واسطه ظهور چهرههای جدید، و شاید جامهی عمل نپوشاندن به وعدههای انتخاباتی ۹۴ و نارضایتی بیش از حد، بخصوص در جوانان و صف عظیم بیکاران، و تبعیضهای متعدد در میان اقشار مختلف و زودتر به راه افتادن تنور انتخابات دانست.
در این بین حرکتِ کت و شلواریهای معروف، لیدرهای منفعت برده و تبلیغات آنها، با عناوین و تیترهای عجیب و غریب، دادنِ وعدههای توخالی، همه و همه باز هم آغاز شده است.
هر چند در این بین هستند دوستانی راضی از موقعیت شغلیِ کسب شده، دریافت وامهای متعدد با کف بهرهی بانکی، انجام پروژههای پیمانیِ سودآور و ... که آمادگی کامل برای ادای دین دارند.
دستهای دیگر هم کلاً آمدهاند که تزئینی باشند، به ظاهر اقلیتهایی که تأثیر چشمگیری چه از لحاظ روانی و چه در میزان آرای کاندیدای مورد نظر داشته و به مراتب آرای متعهدتر، منظمتر و بدون حاشیهتری دارند؛ ولی در عمل و بعد از به کرسی نشینی کاندیدای مذکور در هر موقعیتِ شغلی و اجتماعی صرفاً به دلایل واهی کنار گذاشته میشوند!!!
اما این دور مطمئناً دورهی غافلگیریهاست!
عدهای دورشان پر شده از ناراضی و اتهام، و کار برایشان سخت میشود، گروهی درس گرفته و آمدهاند به اجماع برسند و متعدد اتفاقاتِ جذاب دیگر، که در دورهی پیش رو شاهدش خواهیم بود.
بدون شک اوضاع اقتصادی دولتِ حاکم نیز بر روی انتخاب اندیشمندانِ سیاسیمان بی تأثیر نخواهد بود و یادشان نمیرود پرچم دارانِ تحول در صد روز در شهرمان چه کسانی بودند و حال با چه وضعیت اسفباری دست و پنجه نرم میکنیم و اینجاست که باید شک کرد به صلاحیتشان حتی در ابعاد کوچکتر!!!
و اما برای جوانِ امروز نتیجهاش میشود یک داستان کوتاهِ تکراری که همهی ما بی شَک یک بار تجربهاش کردهایم، درست قبل از رسیدن به تصمیمات امروزمان؛
"در ابتدای مسیر دیده میشوی، به حرفهایت بها میدهند، با شور و شوق حضور سر از پا نمیشناسی، دفاع میکنی از عقایدت، طعم پیروزی را میچشی، فاصلــــــه می افتد، صبوری میخواهند، طولانی میشود، شَک میکنی به انتخابت، شَکت را به یقین بدل میکنند، با خودت خلوت میکنی و تمــــــام!"
این است داستانِ آشنای حماقت و اعتماد به کسانی که در کالبد منجی خودشان را به مردم عرضه کردند!
حالا باید ایستاد و نگریست با چشمانی باز و نگاهی خارج از تعصب، با دلی پر درد و خیل عظیم جوانانی که چهار سال با وعدههای سرخرمن عمرشان به بطالت گذشته و جز افسردگی چیزی عایدشان نشده است!
ترسید از آه مادرانی که جوانانشان برای نشکستن غرورشان و دراز نکردن دستشان جلوی دیگران به دل جادههای بی پایان زدند و در آرزوی داشتن امکانات اولیهی زندگی که کمترین حقشان از سرزمین طلای سیاه بود، در دل خاک سرد آرمیدند.
باید ترسید از ضجههای مادران و نالهی پدرانی که فرزندانشان از فرط بیکاری و فقر، داغ جوانیشان را تا ابد بر دل خانواده اشان گذاشتند.
و اما؛ برای جوانان شهرمان آرزو کنیم در آیندهی پیشِ رو، باز هم فریبِ گرگهای در پوست میش را نخورند و راه واقعی خویش را بیابند!
و چه زیبا گفت شاعر:
فریب جهان قصهای روشن است
ببین تا چه زاید شب آبستن است ...
----------------------------------
یاحق
سیده فاطمه کشاورز