یادداشت اجتماعی |
صیغه و ازدواج در ایران قبل از اسلام
23 دی 1397 ساعت 0:03
دخالت والدین در ازدواج در ایران باستان، والدین بخصوص پدران در امر ازدواج دختران کاملاً دخالت و اظهار نظر میکردند و اصولاً اجازه پدر مهمترین گام در انجام ازدواج آیینی بوده است ولی دخالت و اعمال نظر پدران بهطور کلی چندان مستبدانه و به دوراز خواست و تمایل دختران نبوده است.
متن ارسالی: در ایران باستان تناسب سن در هنگام انتخاب همسر سعی بر رعایت تناسب سن بین پسر و دختر میشده است. البته گاهی نیز قبل از به دنیا آمدن دختر، در بدو تولد او را برای شخصی بسیار مسنتر و بزرگتر در نظر میگرفتند. در ایران باستان، والدین بخصوص پدران در امر ازدواج دختران کاملاً دخالت و اظهار نظر میکردند و اصولاً اجازه پدر، مهمترین گام در انجام ازدواج آیینی بوده است ولی این دخالت بهطور کلی چندان مستبدانه و به دوراز خواست و تمایل دختران نبوده است. روابط دختر و پسر به نظر میرسد که دختران روزگار باستان در رودرویی با مردان بیباک بوده و دراظهار عشق و تمایل تا حد خواستگاری نیز پیشرفتهاند. در میان این زنان از همه بارزتر و مشخصتر تَهمینه، مادر سهراب و شهرو ج مادر برزو پسر سهراب ج میباشد. دختران و زنان درباری، در قید و بند تشریفاتی بیشتری از سایر طبقات بودهاند و این جداسازی زن و مرد به حد پسندیده بوده است که تهمینه با غرور از آن یاد میکند که کسی او را از پرده بیرون ندیده و هیچکس آوای او را نشنیده است. دخالت والدین در ازدواج در ایران باستان، والدین بخصوص پدران در امر ازدواج دختران کاملاً دخالت و اظهار نظر میکردند و اصولاً اجازه پدر مهمترین گام در انجام ازدواج آیینی بوده است ولی دخالت و اعمال نظر پدران بهطور کلی چندان مستبدانه و به دوراز خواست و تمایل دختران نبوده است. آگاهی و هوشیاری به هنگام انتخاب همسر، حضور بزرگان فامیل به هنگام ازدواج، از موارد حاکم برازدواج و خواستگاری بوده است. مادران نیز در ازدواج دخالت کرده و در تصمیمگیریها اثر میگذاشتهاند. قابل ذکر است که دخالت والدین تا حدود زیادی بستگی به فرهنگ و طبقه اجتماعی و طرز تلقی و تفکر خانوادهها داشته است و گاهی انتخاب همسر را کاملاً به عهده دختر واگذار میکردهاند. در ایران باستان، آگاهی و هوشیاری به هنگام انتخاب همسر، حضور بزرگان فامیل به هنگام ازدواج، از موارد حاکم بر ازدواج و خواستگاری بوده است. ازدواج با هم کفو در ایران باستان، در امر ازدواج مسأله همنژاد بودن، برابر بودن و همکفو بودن زن و مرد مطرح بوده است. و در طبقات مختلف اجتماعی متناسب با وضعیت خانوادگی اعمال میشده است. اهمیت زناشویی در ایران باستان برای بنیان نیکبختی و تشکیل خانواده، زناشویی از مهمترین وظایف هر ایرانی بوده است و چون ایرانیان دارای خوی و خصلت پاک وبی آلایشی بودهاند، برای پیکار با تجرد، به موضوع زناشویی اهمیت میدادهاند و فرزندان خود را به آن تشویق میکردند تا حدی که امر زناشویی را از فرایض دینی خود میدانستند. در آیین زرتشت، درباره زناشویی و خانواده چنین آمده است: «شوهر به منزله پادشاه وزن ملکه خانواده محسوب میشود، فریضه شوهر، پرستاری از زن و فرزندان و فراهم آوردن سامان لازم خانواده است. هدف از زناشویی در ایران باستان امر زناشویی علاوه بر اینکه جزو فرایض دینی هر ایرانی محسوب میشده است. و آن را موجب و وسیله بنیان خانواده و نیکبختی اجتماع میدانستند، منظور بزرگ دیگری نیز داشته است و آن علاقه به حفظ نسل و داشتن فرزند بوده است. هر پسر و دختر و زن و مرد ایرانی همیشه از خداوند آرزو میکرد که فرزندی مهربان به او اعطا کند. و کسی که قدرت نداشت، موجبات سرشکستگی خانواده خود را فراهم مینموده است. کسی که در اثر بدکاری یابد خواهی ستارگان بیفرزند بود، در آن دنیا از پل چینوات (صراط) نمیتوانست بگذرد و به همین دلیل بود که شخص بیفرزند به ناچار پسرخواندهای انتخاب میکرده و چون فرزند خود، از او پرستاری میکرد. شرایط زناشویی در ایران باستان در ایران باستان زناشویی شرایطی خاص داشت که عبارتند از: 1 ج سن بلوغ: در اوستا سن، مهمترین اوقات عمر آدمی شمرده شده است و نیز سن بلوغ و رشد پانزده بوده است. 2 ج رضایت: ازدواج دختران و پسران باید با رضایت والدین صورت میگرفت. حق شوهر دادن دختر به پدر اختصاص داشت و اگر پدر زنده نبود، شخص دیگری اجازه شوهر دادن دختر را داشت این حق نخست به مادر تعلق میگرفت و اگر مادر، مرده بود این حق متوجه یکی از عموها یا دائیهای دختر میشد و دختر خود مستقلاً حق اختیار شوی ندانست. 3 ج تابعیت زوجین: در این زمینه همین قدر معلوم است که عادت پادشاهان ساسانی بر این جاری بوده است که با کسانی که تابع کشور و ملت دیگری بودهاند، ازدواج میکردهاند ولی دختر خود را به کسی غیر از ایرانی نمیدادند. 4 ج اهمیت طبقات: دین زرتشتی پیروان مذاهب را به چهار طبقه روحانیون، جنگاوران، کشاورزان و پیشهوران تقسیم میکند به طوریکه ازدواج نجیب زادگان به ازنی از طبقه پست ممنوع بود این جلوگیری برای آن بوده است که خون و نژاد آنها پلید نشود و کسی که چنین ازدواجی میکرده از طبقه خویش خارج میشده است. انواع ازدواج گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت وتحت عناوین پادشاه زن - چاکر زن - ایوک زن - ستر زن - خودسر زن پیوند زناشویی میبستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است: 1 - پادشاه زن: این نوع ازدواج به حالتی گفته میشد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج میکرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلاً همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج میکردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت میشد.. 2 - چاکر زن: این نوع ازدواج به حالتی اطلاق میشد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در میآمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبیاش تا سی روز توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار میشد. ولی هزینههای مراسم بعد از سی روز به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد میشد. 3 - ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق میافتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت وفرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت میشد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در میآمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش میآوردند. 4 - ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در میگذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری درمیآورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد میشدند که درآینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند 5 - خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستارازدواج با یکدیگر میشدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت میگردید و در این بین دختر از ارث محروم میشد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او میدادند یا وصیت مینمودند که بدهند.
منابع: علوی، هدایت الله. (1377)، زن در ایران باستان، تهران انتشارات هیرمند. - علوی، هدایت الله. (1377)، زناشویی در ایران و باستان، تهران، انتشارات هیرمند. - حجازی، بنفشه. (1370) زن به ظن تاریخ، تهران، انتشارات شهراب. - سگالتن، مارتین. (1370)
-------------------------------------------------
باتشکر
دکتر سید اسماعیل محمدی مهر
کد مطلب: 406370