تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۱
کد مطلب : ۴۰۶۱۲۵
یادداشت|
فیلترینگ به چه دلیل؟
سیده زهرا حسینی فر
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛همانقدری که زیست 45 میلیون جمعیت ایرانیان اینستاگرامی برای دولتیها اهمیت دارد، همانقدر هم ممانعت از ازدواج دختران زیر 13 سال. و همانقدری فیلتر اینستاگرام برایشان اهمیت دارد، که خاموش شدن صدای افکار عمومی. جالب اینجاست که همان افرادی که سخن از آسیبهای اجتماعی در شبکههای مجازی می گویند همانها پژوهشگران اجتماعی و طبیبان جامعه را گوشه نشین میکنند.
سوالی که پیش میآید این است که آیا آسیبهای اجتماعی هم سلیقه بردار است که فقط بعضی افراد میتوانند درباره آن اظهار نظر کنند؟ البته که هست، که اگر نبود نیروی انتظامی و دادستان و سازمان اطلاعات به این عرصه ورود نمیکردند. با اینحال تجربه نشان داده که در مورد موضوعی توافق عمومی دارند هیچ قدرتی توانایی مقابله با آنها را ندارد.
اما برخی مواردی که مردم توانایی و قدرت گفتگو نداشتهاند، آنجایی بوده که صدای مردم در پیچ و تاب ساختارهای قدرت گم میشد، مردمی که برای فریاد دادخواهی خود هیچ تریبونی در اختیار نداشتهاند. همین کمپینها، اعتراضها، اتفاقات، افشاگریها و امثالهم! اگر شبکههای اجتماعی نبودند در خفا گم میشد. در حال حاضر به لطف شبکههای مجازی میبینیم آنقدر آگاهی عمومی ایجاد شده که مسئولان خطر را بیخ گوششان احساس کردهاند.
نمیخواهم بگویم با تغییر بزرگی مواجه هستیم، اما واقعیت این است که اینستاگرام «حوزههای عمومی» ای را برای ایرانیان ایجاد کرده که طی سالیان سال خبری از آن نبود، جز در اتفاقاتی معدود. حوزه عمومی به معنای هابرماسی فضایی است که نقد صریح و گفتگو درباره ساختارها و افراد در آن صورت میگیرد و افکار عمومی که مردم هستند در آن به تبادل نظر و گفتگو میپردازند و آگاهی عمومی ایجاد میشود.
به لطف اینستاگرام، این شبکه دموکراتیک مجازی، مصون نبودن «قدرتها» و مطالبه گری عمومی تبدیل به مسئلهای رایجتر از گذشته شده است، چیزی که تا 10 سال پیش به دلیل غالب بودن تک صدایی رسانههای جمعی امری موهوم و دست نیافتنی بود. مردمی که بیشترین سطح ارتباطاتشان از طریق ارتباطات رودررو بود و رسانههای چاپی و تلویزیون تنها مرجع رسانهای آنها بود، الان نظر گذاشتن در پیج فلان وزیر و فلان نماینده برایشان عادی و بدیهی شده و ابایی از مطالبه گری و راه انداختن کمپین ندارند. چه بسا همین اتفاقات بهترین راهی است که به ایجاد عقلانیت در طرز تفکر افکار عمومی و ایجاد فرهنگ گفتگو بینجامد.
حال که صداوسیمای نه توان این را دارد که نقد کند و نه میخواهد، رسانههای جایگزین و مردمی بیدارند و بدون پشتوانههای دولتی و خصوصی نقد میکنند. قدرتها هاله زدایی شدهاند، و نخبگان سیاسی باید با این واقعیت روبرو شوند که چشم جامعه ناظر آنهاست. فیلترینگ تاثیر کوتاه مدت دارد و اثر دیگر آن نارضایتی عمومی است.
اگر فیلترینگ واقعاً برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی اعمال میشود نه برای جلوگیری از برخی افشاگریها، بد نیست مسئولان نگاهی به آخرین مقالات علمی پژوهشی بیندازند تا عواقب استفاده نوجوانان از فیلترشکنها را هم ببینند.
همچنین بهتر است مسئولان به جنبههای مثبت اینستاگرام از جمله ایجاد ارتباطات سالم، ایجاد گفتگوهای مستقیم با نخبگان، بروز و ظهور خرده فرهنگها و ایجاد پویایی در جامعه، ایجاد شفافیتهای سیاسی، تریبون نخبگان برای ایجاد ارتباط با عموم مردم، ظرفیت بالای شبکههای اجتماعی برای ایجاد آگاهی عمومی، ایجاد کسب و کارهای کوچک و غیره توجهی کنند و حساب 45 میلیون ایرانی را بدون اینکه به نظر آنها اهمیتی بدهند فیلتر نکنند.
---------------------------------------------------------
سیده زهرا حسینی فر
کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی-روزنامه نگاری
سوالی که پیش میآید این است که آیا آسیبهای اجتماعی هم سلیقه بردار است که فقط بعضی افراد میتوانند درباره آن اظهار نظر کنند؟ البته که هست، که اگر نبود نیروی انتظامی و دادستان و سازمان اطلاعات به این عرصه ورود نمیکردند. با اینحال تجربه نشان داده که در مورد موضوعی توافق عمومی دارند هیچ قدرتی توانایی مقابله با آنها را ندارد.
اما برخی مواردی که مردم توانایی و قدرت گفتگو نداشتهاند، آنجایی بوده که صدای مردم در پیچ و تاب ساختارهای قدرت گم میشد، مردمی که برای فریاد دادخواهی خود هیچ تریبونی در اختیار نداشتهاند. همین کمپینها، اعتراضها، اتفاقات، افشاگریها و امثالهم! اگر شبکههای اجتماعی نبودند در خفا گم میشد. در حال حاضر به لطف شبکههای مجازی میبینیم آنقدر آگاهی عمومی ایجاد شده که مسئولان خطر را بیخ گوششان احساس کردهاند.
نمیخواهم بگویم با تغییر بزرگی مواجه هستیم، اما واقعیت این است که اینستاگرام «حوزههای عمومی» ای را برای ایرانیان ایجاد کرده که طی سالیان سال خبری از آن نبود، جز در اتفاقاتی معدود. حوزه عمومی به معنای هابرماسی فضایی است که نقد صریح و گفتگو درباره ساختارها و افراد در آن صورت میگیرد و افکار عمومی که مردم هستند در آن به تبادل نظر و گفتگو میپردازند و آگاهی عمومی ایجاد میشود.
به لطف اینستاگرام، این شبکه دموکراتیک مجازی، مصون نبودن «قدرتها» و مطالبه گری عمومی تبدیل به مسئلهای رایجتر از گذشته شده است، چیزی که تا 10 سال پیش به دلیل غالب بودن تک صدایی رسانههای جمعی امری موهوم و دست نیافتنی بود. مردمی که بیشترین سطح ارتباطاتشان از طریق ارتباطات رودررو بود و رسانههای چاپی و تلویزیون تنها مرجع رسانهای آنها بود، الان نظر گذاشتن در پیج فلان وزیر و فلان نماینده برایشان عادی و بدیهی شده و ابایی از مطالبه گری و راه انداختن کمپین ندارند. چه بسا همین اتفاقات بهترین راهی است که به ایجاد عقلانیت در طرز تفکر افکار عمومی و ایجاد فرهنگ گفتگو بینجامد.
حال که صداوسیمای نه توان این را دارد که نقد کند و نه میخواهد، رسانههای جایگزین و مردمی بیدارند و بدون پشتوانههای دولتی و خصوصی نقد میکنند. قدرتها هاله زدایی شدهاند، و نخبگان سیاسی باید با این واقعیت روبرو شوند که چشم جامعه ناظر آنهاست. فیلترینگ تاثیر کوتاه مدت دارد و اثر دیگر آن نارضایتی عمومی است.
اگر فیلترینگ واقعاً برای جلوگیری از آسیبهای اجتماعی اعمال میشود نه برای جلوگیری از برخی افشاگریها، بد نیست مسئولان نگاهی به آخرین مقالات علمی پژوهشی بیندازند تا عواقب استفاده نوجوانان از فیلترشکنها را هم ببینند.
همچنین بهتر است مسئولان به جنبههای مثبت اینستاگرام از جمله ایجاد ارتباطات سالم، ایجاد گفتگوهای مستقیم با نخبگان، بروز و ظهور خرده فرهنگها و ایجاد پویایی در جامعه، ایجاد شفافیتهای سیاسی، تریبون نخبگان برای ایجاد ارتباط با عموم مردم، ظرفیت بالای شبکههای اجتماعی برای ایجاد آگاهی عمومی، ایجاد کسب و کارهای کوچک و غیره توجهی کنند و حساب 45 میلیون ایرانی را بدون اینکه به نظر آنها اهمیتی بدهند فیلتر نکنند.
---------------------------------------------------------
سیده زهرا حسینی فر
کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی-روزنامه نگاری