تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۰۹
کد مطلب : ۴۰۵۹۵۷
یادداشت سیاسی |
برای اطلاع آقای تاجگردون؛ ایرادهای هاشمیرفسنجانی (ره) و لزوم اصلاح گفتار
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی:
جناب آقای دکتر تاجگردون عزیز نماینده مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی
ضمن عرض سلام و تحیات وافره
امیدوارم که رسالت نقد بر مبنای سازندگی از هر مرقومه ایی بگوش برسد و نوای اصلاحی بر حسن مسلمانی باشد نه تخریب و توهین و ترور شخصیت افراد، جناب این مرقومه صرفاً در پاسخ به واکنش شما در روز ۹ دی ماه که الحق روز بصیرت و تدبیر در امور هست به نگارش درآمده گرچه ممکن است به کامتان تلخ یا چشم نواز نباشد اما پاسخی به متن دلنواز شماست که در اذهان و افکار زاگرس که خود را پیشرو میدانید هست چرا شما یکبار روی سخن خود را از این همه ارزشها و آیینها و قهرمانان و نمادهای زاگرس جاری نفرمودید ولی میخواهم بگویم از حرف تا عمل هزاران عرش فاصله هست امیدوارم که متن خالی از رنگ و نژاد و قوم و قبیله و اندیشه باشدو شما این امر را فرض نمایید، جناب تاجگردون پروژه مرحوم هاشمی امری جدید نبوده که عزم و همت راسخ شما را برای نگارش این مرقومهی دلسوزانه و سراپا طرفدارانه آنهم در فضای رسانهای و مجازی با آنهمه آب و تاب نیاز بطلبد، همانطوری که استحضار دارید این پروژه در یکی از دانشگاههای تهران با عنوان هاشمی زنده هست کلیدخورده بود البته اگر بخواهیم محاسن و معایب هاشمی و خانوادهاش را در کفه ترازوی عدالت بگذاریم ورودی و خروجی بسیاربحث برانگیز و ناراحت کننده در پی دارد ولی میدانم که حافظه سیاسی جریان اصلاح طلبی نباید کوتاه مدت و ناپایدار و دچار جمودنعشی اندیشه ایی شده باشد حتماً یاد شریفتان هست که مجموعه مقالات و مجلات و روزنامهها و سخنرانیها و موضع گیرهای بسیار تند جریان اصلاحات را تا سال ۱۳۸۳ که همگی بر نقدعملکرد و تخریب مرحوم هاشمی به رشته تحریر درآمده و از همه آنها یک نسخه در آرشیو کتابخانه اسناد ملی هنوز خاک میخورد، حال بر خویش واجب میدانم گوشه ایی از ایرادهای هاشمی رفسنجانی را به شما عزیز بزرگوار عرض کنم شاید فرجی در اصلاح گفتار شما باشد گرچه چشم به امید رفتاری شما نداریم اکتفا میکنم به این مثل زیبای ادبیات فارسی که میفرماید اگر کسی خواب باشد میشود بیدارش کرد لیکن اگر خود را به خواب زده باشد سخت است و محال.
۱. شما عقبه هاشمی را تعریف و تبیین نمودی و از آن بهعنوان رکن رکین این انقلاب در استوانه جمهوریت اسلامی نام بردی ولی فارغ از جهت گیریهای سیاسی و قیل و قالهای درون منطقه ایی و استانی میخواهم یکبار با وجدان بیدار و بقول خود با آن روحیه رزمندگی ایام خردسالی قضاوت کنی، آیا درد و رنج مرحوم هاشمی و خانواده ایشان یک صد هزارم درد و رنجی بوده که مردم غیور بویراحمد در مبارزات خود بر علیه حکومت پهلوی کشیدهاند، نیک می دانی که نه ایشان و نه خیلی از داعیه داران نفوذی این انقلاب چنین آلامی را ندیدند درست آن زمانی که امثال هاشمیها اسلحه ندیده بودند و هنوز با زوزههای گرگها و صدای رعد و برق به پشت پدرانشان می چسپیدند. بویراحمد قشون تا دندان مسلح پهلوی که چهارمین ارتش دنیا بود در تمام جنگها در هم میشکست و پیروزمندانه به پیش میرفت گرچه موانعی از جمله خیانت و جاسوسی منصورخان باشتی و مشاوره اطرافیانش در آن زمان هنوز از یادمانمان رخت برنبسته، بله آن زمانی را می گویم که امام خمینی تازه بنیان مخالفت با رژیم پهلوی را در سر داشت و فرمود بپرسید و ببینید این کوههای بویراحمد کجاست تا به آنجا برویم، جناب تاجگردون خدمات هاشمی رفسنجانی و خانوده اش به اندازه یک نفر لر در جبههها بنام لشکر تکنفره که اصالتاً بچه دهدشت بنام شهید زرین بوده که هیچگاه بلندگو شما در مقام تعریف و تمجید ازایشان به گوش نرسیده مقایسه کردهاید که ببینید کدام خدماتشان ارزندهتر و جاودانهتر بوده؟
۲. آیا تابحال به رفتارهای هاشمی نگریستهای که دارایی و اموال خود را در بحبوحه اوایل انقلاب چطوری به دست آورد منظورم املاک همجوار حضرت معصوم (ص) در استان قم هست که بعداً صاحب آن در شهرمونیخ آلمان به دیدار هیات همراه جانبازان شیمیایی رفت و فرمود من هیچگاه حقم را حلال نخواهم کرد و در روز قیامت یقه هاشمی رفسنجانی را خواهم گرفت که بعداً در برنامه پخش زنده مرحوم شعجونی[کلیک کنید] اون همه افشاگری را رو نمود که اگر بخواهیم مصادیق مجرمانه ایشان را ذکر کنیم سواستفاده از قدرت ازطریق ارعاب و اجبار و تصرف عدوانی و فروش مال غیر محسوب میشود آیا قانع کننده هست؟[کلیک کنید]
۳. مسله جام شوکران را که دقیقاً می دانی و در برنامه پخش زنده که بر روی آنتن رفت مشاهده نمودی آنجا که هاشمی سران سپاه از جمله محسن رضایی و فرمانده ارتش را در جلسه کمیسیون شورای امنیت ملی فرا میخواند که مقدار زیادی بودجه اضافه آمده و ما قصد خرید انبوهی از تسلیحات زیادنظامی اعم از جنگنده تا سیم خاردار را داریم هر چقدر مورد نیاز جبهههاست حتی تا چندبرابر مورد نیاز را لیست کنید امضا بفرمایید و به بنده تحویل بدهید و من ظرف مدت کوتاهی آن را تهیه و در اختیار شما قرار میدهم ولی روز بعد همان نامه را نزد امام خمینی میبرند و میگویند ما بودجه غذا و پوشاک جبههها را نداریم الان لیست مورد نیاز فرمانده هان سپاه و ارتش این هست و امام را مجبور میکنند از طریق مشاوره که قطعنامه را بپذیرد و بعد ازآن امام به پذیرش آن قطعنامه بهعنوان جام زهر یاد میکند که بعداً محسن رضایی ازایشان دلیل پذیرفتن قطعنامه را می پرسه و ایشان میفرمایند از لیست خرید تسلیحات شما مجبور شدم.[کلیک کنید]
۴. ایراد چهارم ایشان را در کتاب خیانت به فرمانده [کلیک کنید] نوشته سرهنگ کامران غضنفری را بخوانید و مصالحه بدون دلیل در آزادی رییس سازمان سیا که در لبنان دستگیر شده بود و با معاوضه حاج احمد متوسلیان درخواست داده نشد و گفت بفهمه ماست فروش تو ستاد کیه.
۵. ایراد پنجم ایشان رامی توان در بنیان و پایه ریزی اقتصاد نولیبرالیسم غرب گرا تصور کرد که شما و دوستانتان تنها نسخه رهایی از این وضعیت موجود را در دستان غربگران میبینید، بله معمار اقتصادی جان، نتیجه اقتصاد بیمار در بازار ارز و سکه را هم در همدستان و هم فکران شما دیدیم.
۶. ایراد ششم آنرا میتوان در وصیتهای آن به نیروهایش که بیان فرمودند که افراد ولایی را از شورای عالی امنیت اخراج کنید تا بودجه نظامی کاهش یابد و امروز رییس جمهور که شما حاضرید باهاش به جهنم بروید و شما و دوستانتان آنرا به روی تخم چشم نهادید و کاهش چهل و سه درصدی تا ۲۸ درصدی را در کاهش بودجه نیروهای مسلح شاهد باشیم.
۷. ایراد هفتم آن را میتوان در خط دهی و مهره چینی آن در اتاق فکرهای فتنه ۸۸ و مدیریت پشت پرده آن مشاهده نمود که بر هیچ کس و هیچ گروه و جناحی پوشیده نیست و تا زمانی زنده بود اعلام برائت از آنها نجست.
۸. ایراد هشتم ایشان، تمام قدایستادن در مقابل رهبر انقلاب و نامهی بدون سلام ایشان و حمایت از افراد پرمخاطره نفوذی.
۹. ایراد نهم ایشان را میتوان در رانتهای اطلاعاتی اقتصادی به وزرای نیرو و نفت و پیمانهای مهدی هاشمی و شهردار وقت و هم عصر خودش عنوان نمود جایی که فرمود من گفتم پیمان کوچکی به مهدی بدهید تا ایشان درسش را ادامه بدهد.
۱۰. ایراد دهم آن عملکرد فرزندان ایشان فائزه و یاسر و مهدی خان هست که در قالب جاسوسی برای سازمان سیا و فروش اشیا عتیقه و تشویق و تحریک افراد بر علیه نظام و رهبری بوده، ایا از نظر شما جرم محسوب نمی شود؟
۱۱. و اما یازدهمین انتقاد در جهت شتاب زدگی و احساسی شدن شما در شعار روز نهم دی ماه در راهپیمایی مردم گچساران و کاسه داغتر از آش بودن شماست شما که نیروی خاتمی بودید و مرید میرحسین و پرچمدار کروبی بودید چرا از آنها حمایت نکردی چرا این ۷ سال از زمان نمایندگی خود مسیر خود و نظر خویش را به طور شفاف از صاحبان فتنه مشخص نکردی، چرا افراد ضد نظام و رهبری خط قرمز شما تلقی میشود، مگر شما نماینده مردم نبودید و نیستید چرا نباید شما در صف اول در کنار مردم و مسوولان نظام در روز بصیرت و تدبیر در امور شرکت کنید مگر شرکت در روز بصیرت نیاز به دعوت نامه دارد مگر بقیه دعوت شدند که شما میخواستین آقای مرادی برایتان دعوت نامه بفرستد مگه شما برای همه این دو شهرستان تصمیم و اعلام موضع نمیکردید حالا باید جناب مرادی برای شما تصمیم گیری میکرد؟
انشالله که در مقاله بعدی عملکرد شما را در حوزه کلان به رشته تحریر در میآورم تا معمار اقتصادی و میرشکال به اوی بتواند برای عملکرد خود توجیهی عقلانی و مستند و منطقی داشته باشد و برای فراراز شکست رو به جلو توپ را به زمین سایرین شوت نکند.
-----------------------------------------
باتشکر محمد صادقی
جناب آقای دکتر تاجگردون عزیز نماینده مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی
ضمن عرض سلام و تحیات وافره
امیدوارم که رسالت نقد بر مبنای سازندگی از هر مرقومه ایی بگوش برسد و نوای اصلاحی بر حسن مسلمانی باشد نه تخریب و توهین و ترور شخصیت افراد، جناب این مرقومه صرفاً در پاسخ به واکنش شما در روز ۹ دی ماه که الحق روز بصیرت و تدبیر در امور هست به نگارش درآمده گرچه ممکن است به کامتان تلخ یا چشم نواز نباشد اما پاسخی به متن دلنواز شماست که در اذهان و افکار زاگرس که خود را پیشرو میدانید هست چرا شما یکبار روی سخن خود را از این همه ارزشها و آیینها و قهرمانان و نمادهای زاگرس جاری نفرمودید ولی میخواهم بگویم از حرف تا عمل هزاران عرش فاصله هست امیدوارم که متن خالی از رنگ و نژاد و قوم و قبیله و اندیشه باشدو شما این امر را فرض نمایید، جناب تاجگردون پروژه مرحوم هاشمی امری جدید نبوده که عزم و همت راسخ شما را برای نگارش این مرقومهی دلسوزانه و سراپا طرفدارانه آنهم در فضای رسانهای و مجازی با آنهمه آب و تاب نیاز بطلبد، همانطوری که استحضار دارید این پروژه در یکی از دانشگاههای تهران با عنوان هاشمی زنده هست کلیدخورده بود البته اگر بخواهیم محاسن و معایب هاشمی و خانوادهاش را در کفه ترازوی عدالت بگذاریم ورودی و خروجی بسیاربحث برانگیز و ناراحت کننده در پی دارد ولی میدانم که حافظه سیاسی جریان اصلاح طلبی نباید کوتاه مدت و ناپایدار و دچار جمودنعشی اندیشه ایی شده باشد حتماً یاد شریفتان هست که مجموعه مقالات و مجلات و روزنامهها و سخنرانیها و موضع گیرهای بسیار تند جریان اصلاحات را تا سال ۱۳۸۳ که همگی بر نقدعملکرد و تخریب مرحوم هاشمی به رشته تحریر درآمده و از همه آنها یک نسخه در آرشیو کتابخانه اسناد ملی هنوز خاک میخورد، حال بر خویش واجب میدانم گوشه ایی از ایرادهای هاشمی رفسنجانی را به شما عزیز بزرگوار عرض کنم شاید فرجی در اصلاح گفتار شما باشد گرچه چشم به امید رفتاری شما نداریم اکتفا میکنم به این مثل زیبای ادبیات فارسی که میفرماید اگر کسی خواب باشد میشود بیدارش کرد لیکن اگر خود را به خواب زده باشد سخت است و محال.
۱. شما عقبه هاشمی را تعریف و تبیین نمودی و از آن بهعنوان رکن رکین این انقلاب در استوانه جمهوریت اسلامی نام بردی ولی فارغ از جهت گیریهای سیاسی و قیل و قالهای درون منطقه ایی و استانی میخواهم یکبار با وجدان بیدار و بقول خود با آن روحیه رزمندگی ایام خردسالی قضاوت کنی، آیا درد و رنج مرحوم هاشمی و خانواده ایشان یک صد هزارم درد و رنجی بوده که مردم غیور بویراحمد در مبارزات خود بر علیه حکومت پهلوی کشیدهاند، نیک می دانی که نه ایشان و نه خیلی از داعیه داران نفوذی این انقلاب چنین آلامی را ندیدند درست آن زمانی که امثال هاشمیها اسلحه ندیده بودند و هنوز با زوزههای گرگها و صدای رعد و برق به پشت پدرانشان می چسپیدند. بویراحمد قشون تا دندان مسلح پهلوی که چهارمین ارتش دنیا بود در تمام جنگها در هم میشکست و پیروزمندانه به پیش میرفت گرچه موانعی از جمله خیانت و جاسوسی منصورخان باشتی و مشاوره اطرافیانش در آن زمان هنوز از یادمانمان رخت برنبسته، بله آن زمانی را می گویم که امام خمینی تازه بنیان مخالفت با رژیم پهلوی را در سر داشت و فرمود بپرسید و ببینید این کوههای بویراحمد کجاست تا به آنجا برویم، جناب تاجگردون خدمات هاشمی رفسنجانی و خانوده اش به اندازه یک نفر لر در جبههها بنام لشکر تکنفره که اصالتاً بچه دهدشت بنام شهید زرین بوده که هیچگاه بلندگو شما در مقام تعریف و تمجید ازایشان به گوش نرسیده مقایسه کردهاید که ببینید کدام خدماتشان ارزندهتر و جاودانهتر بوده؟
۲. آیا تابحال به رفتارهای هاشمی نگریستهای که دارایی و اموال خود را در بحبوحه اوایل انقلاب چطوری به دست آورد منظورم املاک همجوار حضرت معصوم (ص) در استان قم هست که بعداً صاحب آن در شهرمونیخ آلمان به دیدار هیات همراه جانبازان شیمیایی رفت و فرمود من هیچگاه حقم را حلال نخواهم کرد و در روز قیامت یقه هاشمی رفسنجانی را خواهم گرفت که بعداً در برنامه پخش زنده مرحوم شعجونی[کلیک کنید] اون همه افشاگری را رو نمود که اگر بخواهیم مصادیق مجرمانه ایشان را ذکر کنیم سواستفاده از قدرت ازطریق ارعاب و اجبار و تصرف عدوانی و فروش مال غیر محسوب میشود آیا قانع کننده هست؟[کلیک کنید]
۳. مسله جام شوکران را که دقیقاً می دانی و در برنامه پخش زنده که بر روی آنتن رفت مشاهده نمودی آنجا که هاشمی سران سپاه از جمله محسن رضایی و فرمانده ارتش را در جلسه کمیسیون شورای امنیت ملی فرا میخواند که مقدار زیادی بودجه اضافه آمده و ما قصد خرید انبوهی از تسلیحات زیادنظامی اعم از جنگنده تا سیم خاردار را داریم هر چقدر مورد نیاز جبهههاست حتی تا چندبرابر مورد نیاز را لیست کنید امضا بفرمایید و به بنده تحویل بدهید و من ظرف مدت کوتاهی آن را تهیه و در اختیار شما قرار میدهم ولی روز بعد همان نامه را نزد امام خمینی میبرند و میگویند ما بودجه غذا و پوشاک جبههها را نداریم الان لیست مورد نیاز فرمانده هان سپاه و ارتش این هست و امام را مجبور میکنند از طریق مشاوره که قطعنامه را بپذیرد و بعد ازآن امام به پذیرش آن قطعنامه بهعنوان جام زهر یاد میکند که بعداً محسن رضایی ازایشان دلیل پذیرفتن قطعنامه را می پرسه و ایشان میفرمایند از لیست خرید تسلیحات شما مجبور شدم.[کلیک کنید]
۴. ایراد چهارم ایشان را در کتاب خیانت به فرمانده [کلیک کنید] نوشته سرهنگ کامران غضنفری را بخوانید و مصالحه بدون دلیل در آزادی رییس سازمان سیا که در لبنان دستگیر شده بود و با معاوضه حاج احمد متوسلیان درخواست داده نشد و گفت بفهمه ماست فروش تو ستاد کیه.
۵. ایراد پنجم ایشان رامی توان در بنیان و پایه ریزی اقتصاد نولیبرالیسم غرب گرا تصور کرد که شما و دوستانتان تنها نسخه رهایی از این وضعیت موجود را در دستان غربگران میبینید، بله معمار اقتصادی جان، نتیجه اقتصاد بیمار در بازار ارز و سکه را هم در همدستان و هم فکران شما دیدیم.
۶. ایراد ششم آنرا میتوان در وصیتهای آن به نیروهایش که بیان فرمودند که افراد ولایی را از شورای عالی امنیت اخراج کنید تا بودجه نظامی کاهش یابد و امروز رییس جمهور که شما حاضرید باهاش به جهنم بروید و شما و دوستانتان آنرا به روی تخم چشم نهادید و کاهش چهل و سه درصدی تا ۲۸ درصدی را در کاهش بودجه نیروهای مسلح شاهد باشیم.
۷. ایراد هفتم آن را میتوان در خط دهی و مهره چینی آن در اتاق فکرهای فتنه ۸۸ و مدیریت پشت پرده آن مشاهده نمود که بر هیچ کس و هیچ گروه و جناحی پوشیده نیست و تا زمانی زنده بود اعلام برائت از آنها نجست.
۸. ایراد هشتم ایشان، تمام قدایستادن در مقابل رهبر انقلاب و نامهی بدون سلام ایشان و حمایت از افراد پرمخاطره نفوذی.
۹. ایراد نهم ایشان را میتوان در رانتهای اطلاعاتی اقتصادی به وزرای نیرو و نفت و پیمانهای مهدی هاشمی و شهردار وقت و هم عصر خودش عنوان نمود جایی که فرمود من گفتم پیمان کوچکی به مهدی بدهید تا ایشان درسش را ادامه بدهد.
۱۰. ایراد دهم آن عملکرد فرزندان ایشان فائزه و یاسر و مهدی خان هست که در قالب جاسوسی برای سازمان سیا و فروش اشیا عتیقه و تشویق و تحریک افراد بر علیه نظام و رهبری بوده، ایا از نظر شما جرم محسوب نمی شود؟
۱۱. و اما یازدهمین انتقاد در جهت شتاب زدگی و احساسی شدن شما در شعار روز نهم دی ماه در راهپیمایی مردم گچساران و کاسه داغتر از آش بودن شماست شما که نیروی خاتمی بودید و مرید میرحسین و پرچمدار کروبی بودید چرا از آنها حمایت نکردی چرا این ۷ سال از زمان نمایندگی خود مسیر خود و نظر خویش را به طور شفاف از صاحبان فتنه مشخص نکردی، چرا افراد ضد نظام و رهبری خط قرمز شما تلقی میشود، مگر شما نماینده مردم نبودید و نیستید چرا نباید شما در صف اول در کنار مردم و مسوولان نظام در روز بصیرت و تدبیر در امور شرکت کنید مگر شرکت در روز بصیرت نیاز به دعوت نامه دارد مگر بقیه دعوت شدند که شما میخواستین آقای مرادی برایتان دعوت نامه بفرستد مگه شما برای همه این دو شهرستان تصمیم و اعلام موضع نمیکردید حالا باید جناب مرادی برای شما تصمیم گیری میکرد؟
انشالله که در مقاله بعدی عملکرد شما را در حوزه کلان به رشته تحریر در میآورم تا معمار اقتصادی و میرشکال به اوی بتواند برای عملکرد خود توجیهی عقلانی و مستند و منطقی داشته باشد و برای فراراز شکست رو به جلو توپ را به زمین سایرین شوت نکند.
-----------------------------------------
باتشکر محمد صادقی