تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۷
کد مطلب : ۴۰۵۲۰۲
نقدی بر نامه آقای بزرگواری؛
نخبگان سیاسی استان و دغدغه از دست دادن قدرت
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: یکی از مخاطبان سایت پاسخی به نامه بزرگواری خطاب به ستار هدایتخواه داده است که از نظر خوانندگان میگذرد.[کلیک کنید]
جناب آقای بزرگواری همانگونه که میدانید اغلب نخبگان سیاسی دغدغه از دست دادن قدرت را دارند. به همین جهت با هر گونه تغییر و تحول در اجتماع مخالفاند و فقط از گروهها و تحولاتی استقبال میکنند که آنان را در جایگاه قدرتشان تحکیم کنند.
در این جنجالهای سیاسی روشنگران در جامعه دو مسوولیت مهم دارند: آنها از یک سو باید صاحبان قدرت را متوجه کنند که این اصلاحات سیاسی قدرت آنان را در معرض خطر قرار نمیدهد، و اگر نخبگان سیاسی جامعه را اقناع کنند که تحزب قدرت آنان را در معرض خطر قرار نمیدهد، اقدامی بزرگ را انجام دادهاند. روشنگران در گام دوم باید تصورات و پیشفرضهای منفی نسبت به تحزب را از بین ببرند.
اساساً اهل شمشیر و قدرت دل به چیزی غیر از حفظ قدرت نمیبندند اما به نظرم روشنفکران اینگونه نیستند، دغدغه قدرت ندارند و بهبود وضعیت موجود دغدغه آنهاست. حال که جنابعالی که خود را از اصولگرایان ثابت قدم و وفادار به این حزب و گروه میدانید خود را هرچند وقت یکبار به در عرصه سیاسی استان نمایان میکنید و تعجب همگان را برمی انگیزید از اینکه ایا واقعاً شما سیاسی بودهاید یا سعی میکنید نقش سیاستمداران را بازی میکنید؟؟ شما اگر دنبال محبوبیت عمومی هستید که امیدوارم چنین نباشد باید بدانید محبوبیت یک سیاستمدار قطعاً وابسته به عوامل متعددی دارد و بیتردید این محبوبیت نمیتواند تکعاملی باشد محبوبیت سیاستمدار، زمان داراست. یعنی در درجه اول وابسته به زمان و بعد وابسته به مکان و شرایط اجتماعی- اقتصادی و به خصوص رشد فرهنگی جوامع گوناگون است. محبوبیت را میتوان در کوتاهمدت و در رابطه با انتخابات در نظر گرفت یا در بلندمدت و حتی پس از آنکه سیاستمدار کنار رفته و دیگر در قدرت حضور ندارد مشاهده کرد؛ در واقع سیاستمداری که خارج از دایره قدرت است را میتوان قهرمانی در زندان نامید. مانند مصدق یا کندی. البته بنا به کارنامهای که او از خود به جای گذاشته میتواند داوریهای متفاوتی وجود داشته باشد و مثلاً افکار عمومی یک سیاستمداری که فاسد بوده یا جنایت کرده را مطابق با همان عملکردش در حافظههای خود ثبت کنند. بنابراین بر اساس کارهایی که یک سیاستمدار برای ملت خود و جامعه جهانی انجام داده است این داوری متفاوت خواهد بود. در اینجا محبوبیت بر اساس ارزیابی برنامههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وی و خدمات و عملکردش خواهد بود یا اینکه پس از مرگ وی، ایدئولوژی، آرمان و اندیشه سیاسی و راهی را که نمایندگی میکرده است و اینکه هنوز هوادارانی یا مخالفانی داشته باشد که قرار است کارنامه او را ارزیابی کنند. از این منظر محبوبیت وابسته به قدرت و هژمونی ایدئولوژی او است و قدرت و محبوبیت حزبش یا جناح سیاسی که به آن تعلق دارد تعیینکننده محبوبیت او خواهد بود. درواقع لزوماً واقعیتهای شخصی و سیاسی یک سیاستمدار نیست که میزان محبوبیت او را تعیین میکند. حال که شما به قول خودتان تنها از سر دلسوزی به همیار و هم حزب خود تنها به دلیل درخواست مذاکره که رسمی است متعارف، طعنه بادیه قدرت در سر داشتن میزنید و میگویید هزینه شدن برای آقای رئیسی به امثال بنده بود ولی بدون مشورت شما با دیگران دکان و دست چک آستان قدس رضوی به کام آقای هدایت خواه بود هدفتان آیا جز موضوعی است که خود شما در همین نامه آن را نقد کردهاید و اگر انکار میکنید باید بگویم لااقل شواهد این چنین گواهی میدهند. قضاوت با مردم...
----------------------------
سید اسماعیل محمدی
18/09/97.
جناب آقای بزرگواری همانگونه که میدانید اغلب نخبگان سیاسی دغدغه از دست دادن قدرت را دارند. به همین جهت با هر گونه تغییر و تحول در اجتماع مخالفاند و فقط از گروهها و تحولاتی استقبال میکنند که آنان را در جایگاه قدرتشان تحکیم کنند.
در این جنجالهای سیاسی روشنگران در جامعه دو مسوولیت مهم دارند: آنها از یک سو باید صاحبان قدرت را متوجه کنند که این اصلاحات سیاسی قدرت آنان را در معرض خطر قرار نمیدهد، و اگر نخبگان سیاسی جامعه را اقناع کنند که تحزب قدرت آنان را در معرض خطر قرار نمیدهد، اقدامی بزرگ را انجام دادهاند. روشنگران در گام دوم باید تصورات و پیشفرضهای منفی نسبت به تحزب را از بین ببرند.
اساساً اهل شمشیر و قدرت دل به چیزی غیر از حفظ قدرت نمیبندند اما به نظرم روشنفکران اینگونه نیستند، دغدغه قدرت ندارند و بهبود وضعیت موجود دغدغه آنهاست. حال که جنابعالی که خود را از اصولگرایان ثابت قدم و وفادار به این حزب و گروه میدانید خود را هرچند وقت یکبار به در عرصه سیاسی استان نمایان میکنید و تعجب همگان را برمی انگیزید از اینکه ایا واقعاً شما سیاسی بودهاید یا سعی میکنید نقش سیاستمداران را بازی میکنید؟؟ شما اگر دنبال محبوبیت عمومی هستید که امیدوارم چنین نباشد باید بدانید محبوبیت یک سیاستمدار قطعاً وابسته به عوامل متعددی دارد و بیتردید این محبوبیت نمیتواند تکعاملی باشد محبوبیت سیاستمدار، زمان داراست. یعنی در درجه اول وابسته به زمان و بعد وابسته به مکان و شرایط اجتماعی- اقتصادی و به خصوص رشد فرهنگی جوامع گوناگون است. محبوبیت را میتوان در کوتاهمدت و در رابطه با انتخابات در نظر گرفت یا در بلندمدت و حتی پس از آنکه سیاستمدار کنار رفته و دیگر در قدرت حضور ندارد مشاهده کرد؛ در واقع سیاستمداری که خارج از دایره قدرت است را میتوان قهرمانی در زندان نامید. مانند مصدق یا کندی. البته بنا به کارنامهای که او از خود به جای گذاشته میتواند داوریهای متفاوتی وجود داشته باشد و مثلاً افکار عمومی یک سیاستمداری که فاسد بوده یا جنایت کرده را مطابق با همان عملکردش در حافظههای خود ثبت کنند. بنابراین بر اساس کارهایی که یک سیاستمدار برای ملت خود و جامعه جهانی انجام داده است این داوری متفاوت خواهد بود. در اینجا محبوبیت بر اساس ارزیابی برنامههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وی و خدمات و عملکردش خواهد بود یا اینکه پس از مرگ وی، ایدئولوژی، آرمان و اندیشه سیاسی و راهی را که نمایندگی میکرده است و اینکه هنوز هوادارانی یا مخالفانی داشته باشد که قرار است کارنامه او را ارزیابی کنند. از این منظر محبوبیت وابسته به قدرت و هژمونی ایدئولوژی او است و قدرت و محبوبیت حزبش یا جناح سیاسی که به آن تعلق دارد تعیینکننده محبوبیت او خواهد بود. درواقع لزوماً واقعیتهای شخصی و سیاسی یک سیاستمدار نیست که میزان محبوبیت او را تعیین میکند. حال که شما به قول خودتان تنها از سر دلسوزی به همیار و هم حزب خود تنها به دلیل درخواست مذاکره که رسمی است متعارف، طعنه بادیه قدرت در سر داشتن میزنید و میگویید هزینه شدن برای آقای رئیسی به امثال بنده بود ولی بدون مشورت شما با دیگران دکان و دست چک آستان قدس رضوی به کام آقای هدایت خواه بود هدفتان آیا جز موضوعی است که خود شما در همین نامه آن را نقد کردهاید و اگر انکار میکنید باید بگویم لااقل شواهد این چنین گواهی میدهند. قضاوت با مردم...
----------------------------
سید اسماعیل محمدی
18/09/97.