یادداشت سیاسی |
استراتژی هماهنگ بازگشت به قدرت از مشهد تا «جوغوره»
ایرج بخت
15 آبان 1397 ساعت 12:20
وی هنوز هم اظهار نظر و سعی در متفاوت سخن گفتن دارد سخنان متفاوتی که حالا منتقدینش می گویند چندان مبنایی نیستند و او هم بی شباهت به سایر مدعیانی نیست که شعار حمایت از خودروی ایرانی میدهند ولی ماشینهای خارجی سوار میشوند و یا دم از سادگی میزنند ولی ساختمانهای بزرگ بالا میآورند و ...
ایرج بخت؛ اگر بخواهیم مهمترین بخش از سخنان ستار هدایتخواه در جمع دانشجویان دانشگاه فرهنگیان یاسوج را تیتر کنیم؛ نه سخنانش راجع به انقلابی نبودن تاجگردون مهم است چون هدایتخواه معیار و منبع معرفتی و انقلابی بودن نیست و نه سخنانش در مورد کاخی که مدعی است انرا با نصف کوخ دیگران معاوضه میکند.
این نوع صحبت کردن و فرار از پاسخگویی نه اولین بار است و نه آخرین بار. منتقدین هدایتخواه از گذشته تا کنون نسبت به همین کاخی که او خود زندگی در آن را نشانهای از زندگی سخت میداند منتقد بودهاند و شاگردان او نیز اگرچه سعی داشتهاند آنرا توجیه کنند ولی قطعاً در کنه ذهنشان چنین ساختمان سادهای برایشان جای سوال دارد.
بعد از درج صحبتهای هدایتخواه در مورد همین خانه در «جوغورهی یاسوج برخی از کاربران واکنشهای تندی نسبت به این اظهارات نشان دادند. کسی نوشته بود کاخها و ویلاها همگی در روستاهای اطراف شهرها ساخته میشود و امروزه از دل کوههای تهران تا اطراف شیراز و رودخانههای یاسوج در تصرف این کاخهاست.
دیگری نوشته بود نفس رفتن شما به روستا (البته به قول خودتان و گر نه جوغوره روستا نیست زیلایی روستاست) حرکت مثبتی است اما من تاکنون خانه روستایی محقر اینچنینی ندیده بودم.
کاربر دیگری نظر داده بود شما حاضرید آنرا با نصف کوخ دیگران معاوضه کنید من حاضرم در صد متر از همین زمین ادعایی شما زندگی کنم.
و دیگری نوشته بود با این کمبود اب برای من جای سوال است که آب آن همه درخت آن خانه روستایی از کجا تامین میشود از اب شهری؟ و اصلاً کدام خانه روستایی آلاچیق دارد؟
و ...
بخش مهم سخنان هدایتخواه و آنچه را که باید تیتر کرد؛ «عزم جزم ستار هدایتخواه برای جبران دو شکست گذشته» است.
اگر او بیاید که میآید این پنجمین دو گانه ستار هدایتخواه و غلام محمد زارعی است که از سال 1382 تاکنون ادامه دارد و هر کدام نیز دو بار پیروز این رقابت بودهاند.
طنز و تراژدی این مدل از سیاست بسیار گفتن و نوشتن دارد که نه حوصله برای نوشتن هست و نه هم رغبتی.
هدایتخواه و طیف هدایتخواه بر این باورند که سال 1398 شباهتهای زیادی به همان سال 1382 دارد. پیش بینیها این است که هم نوع برخورد شورای نگهبان و هم اینکه افکار عمومی بیان گر پیروزی بالای اصولگرایان خواهد بود. بنابراین هدایتخواه نمیخواهد این فرصت طلایی را از دست دهد و در این راه به تکاپو افتاده است.
فعالیت هدایتخواه متاثر از یک تکاپوی عمومی در سطح کشور است. فعالیتهای آیت الله رئیسی در عالم سیاست در کشور و حضور و برنامههای ایشان در مسند تولیت آستان قدس رضوی و سایر اصولگرایانی که در مدت اخیر دور از دولت و مجلس بودهاند نشان میدهد همه آنها برای صندلی مجلس برنامههای ویژه دارند.
البته همین اشتهای بالا ممکن است در ادامه کار آنان را با مشکل مواجه کند و باز هم با تکثر نیرو در حوزههای مختلف انتخاباتی مواجه شوند. کاری که آنها امیدوارند این بار با مدیریت ابراهیم رئیسی به حداقل برسد.
در بویراحمد و دنا نیز حکایت هدایتخواه مشابه همین وضع است طرفداران وی عامل اصلی شکست هدایتخواه در دوره قبلی را مهدی روشنفکر میدانند آنان بر این باورند رای بالای روشنفکر بیش از هر جایی متعلق به هدایتخواه بوده است و اگر قرار است باز هم روشنفکر در صحنه باشد که به نظر قطع و یقین عزم او نیز برای آمدن جزم شده است انتخابات سال 1398 تکرار همان 1394 خواهد بود و برنده این مدل بازی اصولگرایان کسی جز غلام محمد زارعی نیست.
هدایتخواه اگر چه در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد رویهای متفاوت از سیاسیون آن زمان را در عالم سیاست در استان پی ریزی کرد و با حضور در جمع جوانان مذهبی و هیئتی توانست خود را به عنوان یک سیاستمدار قدرتمند درعرصه سیاسی استان به تثبیت برساند اما در ادامه و بهویژه در این اواخر او تقریباً شبیه همه دیگر سیاستمداران بازی سیاست در استان است میل به ماندن ابدی دارد و قواعد بازیاش نیز همان قواعد بازی امثال موحد و سید باقر موسوی است البته با شعارهایی از جنس کوخ نشینی و انقلابی گری.
نمیتوان ادعا کرد دوران هدایتخواه به سر آمده است او در ضعیفترین دوران در حاشیه بودن نیز دارای قدرت بوده است و بین نیروهای فعال اصولگرا او توانست نظر مشهد برای به عهده گرفتن ریاست دفتر آستان قدس رضوی در استان را به دست بیاورد. دفتری که هرگز فلسفه آن در ساختار اداری کشور و استان روشن نیست. و معلوم نیست چرا باید دفتر یک آستان مقدس در یک استان محروم به یک نیروی کاملاً سیاسی سپرده شود که شائبه سیاسی کاریهای کمکهای آن برای همه به وجود آید.
وی هنوز هم اظهار نظر و سعی در متفاوت سخن گفتن دارد سخنان متفاوتی که حالا منتقدینش می گویند چندان مبنایی نیستند و او هم بی شباهت به سایر مدعیانی نیست که شعار حمایت از خودروی ایرانی میدهند ولی ماشینهای خارجی سوار میشوند و یا دم از سادگی میزنند ولی ساختمانهای بزرگ بالا میآورند و ...
از این مدل خانهها و بسیار گران قیمتتر در شهر یاسوج و روستاهای اطراف آن که به تعبیر آقای هدایتخواه باید ویلا ساختن در آنها را «مهاجرت معکوس» نامید فراوان است اما برای معلم اخلاق خیلی از جوانان یاسوج که روزگاری تامل و نگریستن در قبر و سادگی را درس میداد کمی پذیرشش سخت است. کاش استاد به جای توجیه از مردم عذرخواهی میکرد و یا از همان روستا به شهر مهاجرت میکرد تا دیگر شائبهای نباشد و آن مکان بی گاز در اختیار صاحبان اصلی روستا یعنی کشاورزان و دامداران قرار میگرفت نه سیاسیون.
کد مطلب: 404359