تاریخ انتشار
سه شنبه ۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۵
کد مطلب : ۴۰۳۲۲۱
یادداشت:
حماسهی فولکلوریک «غضنفر علیجانی» را درک کنیم
سید رحمت الله خادمی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
نام احمد خاکیان را احتمالاً کمتر شنیدهاید چرا که بیش از یک دهه از فعالیت فرهنگی_اجتماعی فردی میگذرد که همه اورا غضنفر علیجانی می دانیم.
از اولین سالهایی که نوار صوتی طنز غضنفر علیجانی در هر محفل و مکانی حرف اول را میزد و شوخیها و تولیدات طنزش دهان به دهان میچرخید بیش از یک دهه میگذرد.
در تمام این سالها غضنفر با آن ادبیات فولکلور و قویاش حرف زد و ما خندیدیم.
اما شوربختانه هرگز پالسهای مثبتی به افکار عمیق و طنز گاها تلخ و گزندهی ایشان نشان ندادیم.
کمتر به این پرداختیم که غضنفر آمده تا بخندیم و عبرت بگیریم نه صرفاً بخندیم.
غضنفرآمده بود تا سنتهایمان زنده بمانند و پالایش شوند
غضنفر در قامت یک مصلح فرهنگی آمده بود اما ما صرفاً اورا پیرمردی دانستیم که یک لهجهی جدید تولید کرده است و تمام تلاشش این است دایرهی لغاتش محدود به خندیدن باشد و بس.
بگذرارید با طرح یک پرسش کمی سادهتر بگویم اگر قرار باشد بین لودگیهای شبکههای تلویزیونی و طنز اجتماعی غضنفر مخیر به انتخاب باشید گزینشتان کدام است؟
من احتمال میدهم گزینش غضنفر پاسخ اکثریت باشد.
حال با این پرسش به تحلیل غضنفر میپردازم؛
ادبیات فولکلور یا همان بومی محلی و یا عامیانه دربرداندهی همهی تاریخ _آدابسنت هاخورده فرهنگ هافرهنگ هاکامروایی هاناکامی هاشکست هاپیروزی ها و در یک کلام دایره المعارف معرفی یک فرهنگ به جامعه است.
غضنفر به تمام و کلام در بردارندهی بخش عظیمی از این ظرفیت شگرف فرهنگی است که نگاه دقیق و جامعه شناسانهی پدیدآورنده را به اذهان متبادر میسازد.
کلام غضنفر آن جایی که میخواهد ظرفیتها رانشان دهد حماسی میشود و شورانگیز و آن جایی که میخواهد ضعفها را بنمایاند تراژیک میشود و تلخ و عتاب آمیز.
پشت هر اپیزود از حماسهی فولکلوریک غضنفر پیامی عمیق نهفته است و در میانهاش خندهای و کلامش شاهنامهای و در آخر موسیقی که روح را مینوازد.
سریال طنزش فراز و فرودهای دلنشینی دارد که آرایهی مشهود تمام کلامش سهل ممتنع است.
غضنفر از خسی کردن (عقیم کردن) خروس عمه ببریجان یک پند فرهنگی میسازد تا لندیور شستن گشمرد و لفو
جایی در طنزش با تمام ظرافت کلام با آن ادبیات فوق العاده اش برای نهیب زدن به کشت بی رویه و سم آلود هندوانه از تعبیر خش در بی (عیادت) رفتن تا سالیان، زمینهای مجاور بر بالین زمینی که به زیر کشت هندوانه رفته استفاده میکند تا عمق فاجعه را به تمامی روشن کرده و تکلیف را واجب.
از تقابل گشمرد و *عسل *به زیبایی برای تقابل لاجرم فرهنگی و اینکه چه باید کرد که هم سنتهایمان حفظ شود و هم مدرن شویم استفاده میکند.
او خود را وامدار حیاط وحش و طبیعت میداند و بخش عظیمی از طنزش را به نقد رفتارهایمان در این مقوله اختصاص میدهد.
به مسائل زناشویی که ورود میکند عالمانه و همچون یک روانشناس زبردست خانواده، حتی ریزترین ظرافتهای زنانه و یا برجستهترین وظایف مردانه را متذکر میشود.
از چشم ناپاکی چَپُش (بُز نر) برای تقبیح و ترسیم نتیجهی خیانت زناشویی به هنرمندانهترین شکلش استفاده میکند.
او هرفریم از عکاسی فرهنگیاش را از دریچهی تیزبینی و مصلحانه اش میگیرد و هر اپیزود از نمایشش را هنرمندانه کارگردانی میکند.
شرح هنر غضنفر در یک مقال کوتاه نمیگنجد اما نگارنده قصد دارد در گفتارهایی مستقل به تمام ریزه کاریهای این هنرمندان خوشنام هم گویشی بپردازد.
باشد که قدر داشتههایمان را بیش از این بدانیم.
در گفتارهای آینده اختصاصیتر و دقیقتر به تحلیل و نقد طنز بی همتای غضنفر خواهیم پرداخت.
امیدوارم همراهی هم تباران عزیز باعث شود تا با نقد و معرفی هنرمندان فرهنگیمان راه را برای بروز و ظهور استعدادهای اینچنینی هموارتر نمائیم.
با پیامها و یادداشتهایتان حقیر را در گفتارفوق و گفتارهای پس از این همراهی نمائید.
---------------------------------
سید رحمت الله خادمی
نام احمد خاکیان را احتمالاً کمتر شنیدهاید چرا که بیش از یک دهه از فعالیت فرهنگی_اجتماعی فردی میگذرد که همه اورا غضنفر علیجانی می دانیم.
از اولین سالهایی که نوار صوتی طنز غضنفر علیجانی در هر محفل و مکانی حرف اول را میزد و شوخیها و تولیدات طنزش دهان به دهان میچرخید بیش از یک دهه میگذرد.
در تمام این سالها غضنفر با آن ادبیات فولکلور و قویاش حرف زد و ما خندیدیم.
اما شوربختانه هرگز پالسهای مثبتی به افکار عمیق و طنز گاها تلخ و گزندهی ایشان نشان ندادیم.
کمتر به این پرداختیم که غضنفر آمده تا بخندیم و عبرت بگیریم نه صرفاً بخندیم.
غضنفرآمده بود تا سنتهایمان زنده بمانند و پالایش شوند
غضنفر در قامت یک مصلح فرهنگی آمده بود اما ما صرفاً اورا پیرمردی دانستیم که یک لهجهی جدید تولید کرده است و تمام تلاشش این است دایرهی لغاتش محدود به خندیدن باشد و بس.
بگذرارید با طرح یک پرسش کمی سادهتر بگویم اگر قرار باشد بین لودگیهای شبکههای تلویزیونی و طنز اجتماعی غضنفر مخیر به انتخاب باشید گزینشتان کدام است؟
من احتمال میدهم گزینش غضنفر پاسخ اکثریت باشد.
حال با این پرسش به تحلیل غضنفر میپردازم؛
ادبیات فولکلور یا همان بومی محلی و یا عامیانه دربرداندهی همهی تاریخ _آدابسنت هاخورده فرهنگ هافرهنگ هاکامروایی هاناکامی هاشکست هاپیروزی ها و در یک کلام دایره المعارف معرفی یک فرهنگ به جامعه است.
غضنفر به تمام و کلام در بردارندهی بخش عظیمی از این ظرفیت شگرف فرهنگی است که نگاه دقیق و جامعه شناسانهی پدیدآورنده را به اذهان متبادر میسازد.
کلام غضنفر آن جایی که میخواهد ظرفیتها رانشان دهد حماسی میشود و شورانگیز و آن جایی که میخواهد ضعفها را بنمایاند تراژیک میشود و تلخ و عتاب آمیز.
پشت هر اپیزود از حماسهی فولکلوریک غضنفر پیامی عمیق نهفته است و در میانهاش خندهای و کلامش شاهنامهای و در آخر موسیقی که روح را مینوازد.
سریال طنزش فراز و فرودهای دلنشینی دارد که آرایهی مشهود تمام کلامش سهل ممتنع است.
غضنفر از خسی کردن (عقیم کردن) خروس عمه ببریجان یک پند فرهنگی میسازد تا لندیور شستن گشمرد و لفو
جایی در طنزش با تمام ظرافت کلام با آن ادبیات فوق العاده اش برای نهیب زدن به کشت بی رویه و سم آلود هندوانه از تعبیر خش در بی (عیادت) رفتن تا سالیان، زمینهای مجاور بر بالین زمینی که به زیر کشت هندوانه رفته استفاده میکند تا عمق فاجعه را به تمامی روشن کرده و تکلیف را واجب.
از تقابل گشمرد و *عسل *به زیبایی برای تقابل لاجرم فرهنگی و اینکه چه باید کرد که هم سنتهایمان حفظ شود و هم مدرن شویم استفاده میکند.
او خود را وامدار حیاط وحش و طبیعت میداند و بخش عظیمی از طنزش را به نقد رفتارهایمان در این مقوله اختصاص میدهد.
به مسائل زناشویی که ورود میکند عالمانه و همچون یک روانشناس زبردست خانواده، حتی ریزترین ظرافتهای زنانه و یا برجستهترین وظایف مردانه را متذکر میشود.
از چشم ناپاکی چَپُش (بُز نر) برای تقبیح و ترسیم نتیجهی خیانت زناشویی به هنرمندانهترین شکلش استفاده میکند.
او هرفریم از عکاسی فرهنگیاش را از دریچهی تیزبینی و مصلحانه اش میگیرد و هر اپیزود از نمایشش را هنرمندانه کارگردانی میکند.
شرح هنر غضنفر در یک مقال کوتاه نمیگنجد اما نگارنده قصد دارد در گفتارهایی مستقل به تمام ریزه کاریهای این هنرمندان خوشنام هم گویشی بپردازد.
باشد که قدر داشتههایمان را بیش از این بدانیم.
در گفتارهای آینده اختصاصیتر و دقیقتر به تحلیل و نقد طنز بی همتای غضنفر خواهیم پرداخت.
امیدوارم همراهی هم تباران عزیز باعث شود تا با نقد و معرفی هنرمندان فرهنگیمان راه را برای بروز و ظهور استعدادهای اینچنینی هموارتر نمائیم.
با پیامها و یادداشتهایتان حقیر را در گفتارفوق و گفتارهای پس از این همراهی نمائید.
---------------------------------
سید رحمت الله خادمی