تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۲
کد مطلب : ۴۰۲۸۴۴
یادداشت:
سردار ما فرزندان «خائیز» هستیم
کرم پرماه
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
آقای هاشمی هوای ما را داشته باش...
روزها و ماهها از حضورت میگذرد؛ گاهی در دیشموک فریاد زدی گاهی، گردنه ماغر به حضورت بالید و گاهی چاسخار چشمهای غمگینش چشم به راه حضورت بود....
آقای هاشمی پور؛ دهدشت نگاهت میکرد و لنده به امید حضورت عبور از هر بن بستی را دیگر آرزو نمیکرد..
سردار دلسوز؛ ندای آماده باش دادی و فسفات در اعماق زمین لغزید و بوکسیت دل خوش به حضور در سطح زمین شد؛ سردار بودی و سربلندی دیارت آرزویت بود و هست، تمام امید پدران ومادران زجر کشیده این دیاری؛ امید جوانان و نوجوانان آرزومند دیار آرزوهای محال؛ کهگیلویه بزرگ و محروم ....
حاج عدل هاشمی پور؛ به هر جا سرک کشیدی و به هر جا پا گذاشتی امید همراهت بود و ندایی میگفت؛ ناجی بزرگ کهگیلویه پسر دیروز فقر و فلاکت، رزمنده جبهههای جنگ و جهاد و رزم پوش سبز سپاه همیشه قهرمان، هر مشکلی را با نیروی ارداه و ایمان حل میکند.
سردار ورزش دوست؛ یاریمان کردی تا باور کنیم از تنگ چویل تا ماغر، از دیشموک و چاروسا تا لنده و سرفاریاب، از بهمیی زرخیز تا بلاد شاپور اساطیری همه از یک ریشه و از یک خاکیم؛ هم دردیم و دردهایمان را درمانی جز با درمان درمانگران دردمند چارهای نیست ...
گاهی فرهنگ و آموزش دیارمان را یاریگر بودی گاهی صنعت و گاهی استخدام و اشتغال فرزندان دیارمان...
به ورزش نگاه علمی داشتی و آن را امر مهمی شمردی و داشتن سالن ورزشی را حق کودکان پاپتی این دیار محروم دانستی و گاهی در قامت یک «مرد» یاریمان کردی تا تاریخ ساز شویم بهبلندای خائیز همیشه فرازمند.
دانستی و گفتی و فریاد زدی که؛ پنجههای طلایی نوجوانان و جوانان این دیار و زور بازوی رستم وش آنها یک حامی میخواهد به بلندای افق همیشه بلند خائیز و حقشان ایستادن بر "بام" ورزش هندبال ایران است یعنی «لیگ برتر» ...
میدانم و میدانید که آرزوی محالی بود روزی کهگیلویه، کهگیلویه همیشه محروم و مظلوم روزی به مانند درخشش فرزندانش در میدان نبرد با دژخیمان ناجیبی که چشم طمع به خاک پاکشان داشتند و عاشقانه جان دادند تا پد خندق و پد خندقها جاودانه شود، بتواند در سطح اول رشته ورزشی قد علم کند و پنجه در پنجه مدعیان بگذارد و فریاد بزند؛ آی تمام کسانی که مرا باور ندارید، بدانید من فرزند دیار آریو برزنم، فرزند خائیز و ماغرم، زاده زاگرس پیر و جاودانهام؛ آمادهام قد علم کنم و دلبری کنم نه با خشم و خشونت بلکه با توپ و تور و سالن هندبال.....
فریاد زدیم؛ مدعیان همیشه مدعی؛ این بار اما قاعده بازی فرق دارد چون؛ کودکان پاپتی دیار کهگیلویه بزرگ با همراهی و به پشتوانه مردی که خود طعم فقر و نداری را چشید و مزه کرد، هم در جنگ بود و هم کار جهادی کرد، هم لباس رزم پوشید و گاهی تونل ساخت، پل، راه آهن و جاده .... آمدهاند تا تمام دروازههای تیمهای هندبال ایران را با توپ خود باز کنند و فریاد بزنند؛ من یک کهگیلویهایام و حامیام سردار هاشمی است ... آمدهام رنجهایم را فریاد بزنم، دردهایم را بگویم و ندا دهم؛
مردیم و با مردانگیها آشناییم/ فرزند آریو برزن از کوه دناییم
روی سخنم با همهی شماست؛ مسئولان و مدیران، نماینده توانمند کهگیلویه بزرگ؛ هندبال کهگیلویه بزرگ چند صباحی دیگر به دیدار مدعیان هندبال ایران میرود؛ تنها و تنها و تنها... شاید اگر همت سرمایه گذار دلسوز و بومی شهرمان و حمایتهای بی دریغ نماینده کهگیلویه بزرگ نبود، ادامهی مسیر برای ما امکان پذیر نبود و نمیتوانستیم.. اما سرداری از جنس مردم و همراه غمهای مردم یاریمان کرد و بی گمان چشم امید به یاریش داریم تا در تمام شهرهای ایران فریاد بزنیم" من یک کهگیلویهام و حامیم سردار هاشمی است" ....
سخن پایانی ما با حامی دیروز و امروز و انشالله فردایمان است؛ جناب آقای هاشمی سربلند و سرافراز؛ ما چشممان به شماست و کمکمان کن سرپا بمانیم و سروری کنیم، به همت خود خود باور داریم ولی ایمان داریم پدری دلسوز چون شما فرزند خود را هیچگاه فراموش نخواهد کرد و یقین داریم دستهای مهربانت یاریگر دستهایمان خواهد بود تا توپ را بهتر و زیباتر بچرخانیم....
---------------------
یا علی
کرم پرماه
آقای هاشمی هوای ما را داشته باش...
روزها و ماهها از حضورت میگذرد؛ گاهی در دیشموک فریاد زدی گاهی، گردنه ماغر به حضورت بالید و گاهی چاسخار چشمهای غمگینش چشم به راه حضورت بود....
آقای هاشمی پور؛ دهدشت نگاهت میکرد و لنده به امید حضورت عبور از هر بن بستی را دیگر آرزو نمیکرد..
سردار دلسوز؛ ندای آماده باش دادی و فسفات در اعماق زمین لغزید و بوکسیت دل خوش به حضور در سطح زمین شد؛ سردار بودی و سربلندی دیارت آرزویت بود و هست، تمام امید پدران ومادران زجر کشیده این دیاری؛ امید جوانان و نوجوانان آرزومند دیار آرزوهای محال؛ کهگیلویه بزرگ و محروم ....
حاج عدل هاشمی پور؛ به هر جا سرک کشیدی و به هر جا پا گذاشتی امید همراهت بود و ندایی میگفت؛ ناجی بزرگ کهگیلویه پسر دیروز فقر و فلاکت، رزمنده جبهههای جنگ و جهاد و رزم پوش سبز سپاه همیشه قهرمان، هر مشکلی را با نیروی ارداه و ایمان حل میکند.
سردار ورزش دوست؛ یاریمان کردی تا باور کنیم از تنگ چویل تا ماغر، از دیشموک و چاروسا تا لنده و سرفاریاب، از بهمیی زرخیز تا بلاد شاپور اساطیری همه از یک ریشه و از یک خاکیم؛ هم دردیم و دردهایمان را درمانی جز با درمان درمانگران دردمند چارهای نیست ...
گاهی فرهنگ و آموزش دیارمان را یاریگر بودی گاهی صنعت و گاهی استخدام و اشتغال فرزندان دیارمان...
به ورزش نگاه علمی داشتی و آن را امر مهمی شمردی و داشتن سالن ورزشی را حق کودکان پاپتی این دیار محروم دانستی و گاهی در قامت یک «مرد» یاریمان کردی تا تاریخ ساز شویم بهبلندای خائیز همیشه فرازمند.
دانستی و گفتی و فریاد زدی که؛ پنجههای طلایی نوجوانان و جوانان این دیار و زور بازوی رستم وش آنها یک حامی میخواهد به بلندای افق همیشه بلند خائیز و حقشان ایستادن بر "بام" ورزش هندبال ایران است یعنی «لیگ برتر» ...
میدانم و میدانید که آرزوی محالی بود روزی کهگیلویه، کهگیلویه همیشه محروم و مظلوم روزی به مانند درخشش فرزندانش در میدان نبرد با دژخیمان ناجیبی که چشم طمع به خاک پاکشان داشتند و عاشقانه جان دادند تا پد خندق و پد خندقها جاودانه شود، بتواند در سطح اول رشته ورزشی قد علم کند و پنجه در پنجه مدعیان بگذارد و فریاد بزند؛ آی تمام کسانی که مرا باور ندارید، بدانید من فرزند دیار آریو برزنم، فرزند خائیز و ماغرم، زاده زاگرس پیر و جاودانهام؛ آمادهام قد علم کنم و دلبری کنم نه با خشم و خشونت بلکه با توپ و تور و سالن هندبال.....
فریاد زدیم؛ مدعیان همیشه مدعی؛ این بار اما قاعده بازی فرق دارد چون؛ کودکان پاپتی دیار کهگیلویه بزرگ با همراهی و به پشتوانه مردی که خود طعم فقر و نداری را چشید و مزه کرد، هم در جنگ بود و هم کار جهادی کرد، هم لباس رزم پوشید و گاهی تونل ساخت، پل، راه آهن و جاده .... آمدهاند تا تمام دروازههای تیمهای هندبال ایران را با توپ خود باز کنند و فریاد بزنند؛ من یک کهگیلویهایام و حامیام سردار هاشمی است ... آمدهام رنجهایم را فریاد بزنم، دردهایم را بگویم و ندا دهم؛
مردیم و با مردانگیها آشناییم/ فرزند آریو برزن از کوه دناییم
روی سخنم با همهی شماست؛ مسئولان و مدیران، نماینده توانمند کهگیلویه بزرگ؛ هندبال کهگیلویه بزرگ چند صباحی دیگر به دیدار مدعیان هندبال ایران میرود؛ تنها و تنها و تنها... شاید اگر همت سرمایه گذار دلسوز و بومی شهرمان و حمایتهای بی دریغ نماینده کهگیلویه بزرگ نبود، ادامهی مسیر برای ما امکان پذیر نبود و نمیتوانستیم.. اما سرداری از جنس مردم و همراه غمهای مردم یاریمان کرد و بی گمان چشم امید به یاریش داریم تا در تمام شهرهای ایران فریاد بزنیم" من یک کهگیلویهام و حامیم سردار هاشمی است" ....
سخن پایانی ما با حامی دیروز و امروز و انشالله فردایمان است؛ جناب آقای هاشمی سربلند و سرافراز؛ ما چشممان به شماست و کمکمان کن سرپا بمانیم و سروری کنیم، به همت خود خود باور داریم ولی ایمان داریم پدری دلسوز چون شما فرزند خود را هیچگاه فراموش نخواهد کرد و یقین داریم دستهای مهربانت یاریگر دستهایمان خواهد بود تا توپ را بهتر و زیباتر بچرخانیم....
---------------------
یا علی
کرم پرماه
حال آدم از اينهمه نوآوري در.