تاریخ انتشار
جمعه ۱ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۷
کد مطلب : ۴۰۰۹۴۳
یادداشت:
شهرداری تهران در دام فرصت طلبان نیفتد
کیان عبدی پور
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ متن ارسالی
انتخاب محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران و در پی آن یکی دیگر از چهرههای اصلاح طلب هم استانی به عنوان مدیرکل حوزه ریاست شهردار دو اتفاق مثبت در عرصه مدیریتی کشور بوده است.
این انتخاب و انتصاب به دلایل و نیات مختلف موجی از خوشحالی در میان جماعتی از به اصطلاح سیاسیون استان که به مپپ فضای مجازی این عرصه را گل آلودهتر از همیشه نمودهاند، ایجاد کرده است. اگرچه این موج خوشحالی نه به جهت هم استانی بودن که بهواسطه توان و ظرفیت بالای ملی و مدیریتی این دو، شایستهتر میبود. وضعیت بغرنج و بحران زده شهرداری تهران که میراث سالها مدیریت بدون نظارت و پاسخ گویی بوده است به همراه سنگ اندازی مافیای قدرت و ثروت در جلوی این نهاد مهم کار شهردار جدید و تیمش را سخت میکند که امید میرود با پیش گرفتن شفافیت و صداقت و بودن با مردم و دوری از هر گونه زد و بندی اوضاع کمی به سامان شود.
بحث در مورد مشکلات شهرداری و بهویژه فساد به ارث رسیده در این مجال نمیگنجد و در این یادداشت، پرداختن به حرص و ولع جماعتی است که گویی غارتی شده است و غنیمتی حاصل آمده و به جهت برخی ارتباطات و آشنایی با دو چهره نامبرده باید به آب و آتش زد تا سهمی از این فرصت فراهم شده، نصیب آنها گردد.
در این لاتاری بزرگ هم فرقی ندارد در کجا باشیم دهدشت یا تهران، شاغل یا بیکار، مدیر یا کارمند، ارتباط مستقیم بوده باشد یا کانالی برای ارتباط وجود داشته باشد، اصولگرا یا اصلاح طلب و .... هر چه است مهم یک چیز است و آنهم ارتباط است و برای این ارتباط فضای مجازی مکان خوبی برای عرض ارادت و دیده شدن است.
بعید میدانم اینهمه حرص پیشتر سابقه داشته باشد و بعید می دانم این حرص با شهرداری فروکش کند و بعید است این حرص در این فقره مشخصاً عایدی حاصل آورد. اما هر چه هست بسیار زشت و یقیناً مصداق روشنی بر فرصت طلبی است که در دوره اخیر همه جا از دولت گرفته تا مجلس و شورا و مدیران استانی شاهد آن هستیم.
فلان فرد اصولگراست و با حمایت قالیباف بالا آمده است ولی حالا یادش آمده اصلاح طلبی و اصولگرایی کشک است و مهم هم استانی بودن است و فرقی هم ندارد که مرز بازنشستگی را رد کرده باشد. آن یکی خود همین حالا هم جایی مدیرکل است ولی مدیرکل یک سازمان کوچک و دوست دارد به سازمان بزرگتر یعنی شهرداری برود. تازه ادعا هم میکند خودش علاقهای ندارد و از او میخواهند.
این توهمات و خوش بینیها پس از کمبودهای شخصیتی با کامنت تعریف و تمجیدی تشدید شده و خیلی از این دوستان را درگیر این خودشیفتگیها و توهمات نموده است،
در حالی که خیل عظیم جوانان بیکار در مملکت محتاج یک کار حق الزحمه ای هستند آیا شایستهتر آن نیست که فکری به حال آنها شود نه حرص و ولع بی پایان این به اصلاح نخبگان و زبدگان همیشه حاضر در مراسمات و دورهمی ها و به دنبال آن عکسهای هم استانیهای مقیم تهران فضا را بیش از پیش آلودهتر کند؟
---------------------
کیان عبدی پور
----------------------
انتخاب محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران و در پی آن یکی دیگر از چهرههای اصلاح طلب هم استانی به عنوان مدیرکل حوزه ریاست شهردار دو اتفاق مثبت در عرصه مدیریتی کشور بوده است.
این انتخاب و انتصاب به دلایل و نیات مختلف موجی از خوشحالی در میان جماعتی از به اصطلاح سیاسیون استان که به مپپ فضای مجازی این عرصه را گل آلودهتر از همیشه نمودهاند، ایجاد کرده است. اگرچه این موج خوشحالی نه به جهت هم استانی بودن که بهواسطه توان و ظرفیت بالای ملی و مدیریتی این دو، شایستهتر میبود. وضعیت بغرنج و بحران زده شهرداری تهران که میراث سالها مدیریت بدون نظارت و پاسخ گویی بوده است به همراه سنگ اندازی مافیای قدرت و ثروت در جلوی این نهاد مهم کار شهردار جدید و تیمش را سخت میکند که امید میرود با پیش گرفتن شفافیت و صداقت و بودن با مردم و دوری از هر گونه زد و بندی اوضاع کمی به سامان شود.
بحث در مورد مشکلات شهرداری و بهویژه فساد به ارث رسیده در این مجال نمیگنجد و در این یادداشت، پرداختن به حرص و ولع جماعتی است که گویی غارتی شده است و غنیمتی حاصل آمده و به جهت برخی ارتباطات و آشنایی با دو چهره نامبرده باید به آب و آتش زد تا سهمی از این فرصت فراهم شده، نصیب آنها گردد.
در این لاتاری بزرگ هم فرقی ندارد در کجا باشیم دهدشت یا تهران، شاغل یا بیکار، مدیر یا کارمند، ارتباط مستقیم بوده باشد یا کانالی برای ارتباط وجود داشته باشد، اصولگرا یا اصلاح طلب و .... هر چه است مهم یک چیز است و آنهم ارتباط است و برای این ارتباط فضای مجازی مکان خوبی برای عرض ارادت و دیده شدن است.
بعید میدانم اینهمه حرص پیشتر سابقه داشته باشد و بعید می دانم این حرص با شهرداری فروکش کند و بعید است این حرص در این فقره مشخصاً عایدی حاصل آورد. اما هر چه هست بسیار زشت و یقیناً مصداق روشنی بر فرصت طلبی است که در دوره اخیر همه جا از دولت گرفته تا مجلس و شورا و مدیران استانی شاهد آن هستیم.
فلان فرد اصولگراست و با حمایت قالیباف بالا آمده است ولی حالا یادش آمده اصلاح طلبی و اصولگرایی کشک است و مهم هم استانی بودن است و فرقی هم ندارد که مرز بازنشستگی را رد کرده باشد. آن یکی خود همین حالا هم جایی مدیرکل است ولی مدیرکل یک سازمان کوچک و دوست دارد به سازمان بزرگتر یعنی شهرداری برود. تازه ادعا هم میکند خودش علاقهای ندارد و از او میخواهند.
این توهمات و خوش بینیها پس از کمبودهای شخصیتی با کامنت تعریف و تمجیدی تشدید شده و خیلی از این دوستان را درگیر این خودشیفتگیها و توهمات نموده است،
در حالی که خیل عظیم جوانان بیکار در مملکت محتاج یک کار حق الزحمه ای هستند آیا شایستهتر آن نیست که فکری به حال آنها شود نه حرص و ولع بی پایان این به اصلاح نخبگان و زبدگان همیشه حاضر در مراسمات و دورهمی ها و به دنبال آن عکسهای هم استانیهای مقیم تهران فضا را بیش از پیش آلودهتر کند؟
---------------------
کیان عبدی پور
----------------------