تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۶
کد مطلب : ۴۰۰۸۲۰
یادداشت:
آیا اصلاح طلبان در حال تکرار مدل «جنگ و گریز» اصولگرایان در استان هستند
محمد صادقی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ متن ارسالی
فقدان احزاب منسجم و خلاء اساسی روابط دمکراتیک در میان جریانها و تشکلهای سیاسی در کشور خیلی راحت و زود چند صداییها و اختلاف سلیقه را به جنگ و دشمنی میکشاند. گاهی عمق اختلاف و کینهای که میان دو هم حزبی وجود دارد هرگز قابل قیاس با نوع اختلافات دو فعال سیاسی از دو جریان رقیب نیست چرا که اختلاف در درون جریان بیشتر برای منافع و حذف دیگری است در حالی که اختلاف با نیروهای جریان رقیب بیشتر ناشی از تفکر و نگرش سیاسی است.
استثنا کردن کهگیلویه و بویراحمد در این نوع رفتارها بی انصافی است ولی نباید شک داشت با توجه به نقش عوامل منطقهای و قومی این نوع از اختلافات در استان از شدت بیشتری برخوردار هستند.
دوران زعامت اصولگرایان در هشت سال رئیس جمهوری احمدی نژاد پر بود از اختلافات درون جریانی و جنگ و گریزهای شخصیتهای سیاسی با استانداران وقت. یک روز جنگ میان دهراب پور و مسعود حسینی بود و دیگر روز جنگ شدید میان هدایتخواه و قوام نوذری بود و دوباره جنگ میان دهراب پور و زارع با نیکزاد بود و همین طور این جنگ و گریزها تا روز پایان دولت احمدی نژاد ادامه داشت و علت اصلیشان نیز بر روی گزینش و انتصاب نیروهای نزدیک به هر کدام بود.
پایان دولت احمدی نژاد و شروع دولت روحانی تداوم همان وضعیت پر اختلاف این بار در میان اصلاح طلبان استان بود.
از ابتدای معرفی موسی خادمی یکی دو طیف خیلی تند علیه خادمی موضع گرفتند و تا پایان عمر مدیریت وی بر موضع خود باقی ماندند و حتی در سفر حسن روحانی به یاسوج سعی در تحصن و راه اندازی تحصن داشتند که به جهت قلت نیرو موفق به این کار نشدند ولی این حرکت عمق کینه اختلافات را شدیدتر کرد.
آمدن محمد علی احمدی و دوری او از فضای استان و شعارهایی که در ابتدا میداد این امیدواری را به وجود آورد که بخشی از این اختلافات و دشمنیها در میان نیروهای اصلاح طلب کمتر شود ولی نه تنها این اتفاق نیفتاد که حالا به نظر میرسد این اختلافات در حال شدت گرفتن و رسیدن به یک نقطه خطرناک است.
اینکه حق با کدام طیف است اصلاً موضوع بحث ما نیست و اساساً قابل اثبات نیست همه گروههای اصلاح طلب تمام قد در استان از حسن روحانی حمایت کردند و اینک نیز متوقع هستند که در تصمیمات دیده شوند. بهویژه اعضای ستاد حسن روحانی و رئیس این ستاد یعنی سید ضیاءالدین رضا توفیقی که با عمری تجربه و ثابت قدمی در این جریان مورد وثوق جمع کثیری از هوادران حسن روحانی در استان است.
اتفاقاً نوع تعامل رضا توفیقی از ابتدا مثال زدنی بوده است وی با وجود فشارهای زیاد بارها سعی کرد که یک فضای دوستی و تعاملی ایجاد کند و حتی تاکید نمود که بیانیهای که در ابتدای معرفی احمدی صادر شد هرگز به شخص خاصی نپرداخته بود بلکه به فرآیند معرفی استاندار اعتراض داشته است. وی در یک مصاحبه تفصیلی با وجودی که پیش بینی میشد به استاندار حمله کند ولی باز با سعه صدر و کوتاه آمدن از مواضع خود تاکید کرد که آماده همکاری و همراهی با استاندار است منوط به اینکه احمدی بخواهد. اما زمان گذشت و احمدی هرگز نشانهای بر توجه به این طیف مهم و تاثیر گذار از خود نشان نداد و آنقدر که نظرات حاج عدل برای احمدی مهم است هیچ توجهی به نظرات و خواستههای ستاد روحانی نشان نداده است و همین جا بود که در نهایت کاسه صبر ستاد روحانی در استان به سر آمد و از وضعیت و نوع رفتار استاندار انتقاد شد.
انتقادی که البته برخیها با پرچمهای مستعار سعی در کم رنگ جلوه دادنان دارند ولی نباید این واکنشها اصل انتقادات و مطالبات ستاد را به محاق ببرد. آقای احمدی باید به این نکته احترام بگذارد که اعضای ستاد دکتر روحانی اگر بیشتر از نمایندگان حق و حقوقی برای تعامل و همراهی با شعارها و سیاستهای دولت نداشته باشند کمتر نیز ندارند. پس چگونه است که در کهگیلویه بزرگ به طور مثال باید نماینده اصولگرا تصمیم گیرنده باشد ولی هیچ نظر و مشورتی از شورای مرکزی ستاد دکتر حسن روحانی در استان خواسته نشود.
این اختلافات قابل مدیریت و حل شدن است به شرطی که استاندار بخواهد و حالا توپ در میدان استاندار است و اگر بخواهد با همان ادبیات و وعدههای از ابتدا مشخص باز فضا را به نفع خود ارام کند بعید است این بار جواب دهد. هر چند ممکن است دوری زیاد آقای احمدی از استان تاکنون فرصت شناخت خوبی به ایشان نداده باشد ولی ایشان باید به این نکته توجه داشته باشد که اختلاف از هر نوعی آنهم میان نیروهای حامی یک جریان اصلاً به صلاح مدیریت خودشان نیست و ممکن است حتی در کوتاه مدت عامل آسیبهای اساسی به کارشان شود.
------------------------
محمد صادقی
فقدان احزاب منسجم و خلاء اساسی روابط دمکراتیک در میان جریانها و تشکلهای سیاسی در کشور خیلی راحت و زود چند صداییها و اختلاف سلیقه را به جنگ و دشمنی میکشاند. گاهی عمق اختلاف و کینهای که میان دو هم حزبی وجود دارد هرگز قابل قیاس با نوع اختلافات دو فعال سیاسی از دو جریان رقیب نیست چرا که اختلاف در درون جریان بیشتر برای منافع و حذف دیگری است در حالی که اختلاف با نیروهای جریان رقیب بیشتر ناشی از تفکر و نگرش سیاسی است.
استثنا کردن کهگیلویه و بویراحمد در این نوع رفتارها بی انصافی است ولی نباید شک داشت با توجه به نقش عوامل منطقهای و قومی این نوع از اختلافات در استان از شدت بیشتری برخوردار هستند.
دوران زعامت اصولگرایان در هشت سال رئیس جمهوری احمدی نژاد پر بود از اختلافات درون جریانی و جنگ و گریزهای شخصیتهای سیاسی با استانداران وقت. یک روز جنگ میان دهراب پور و مسعود حسینی بود و دیگر روز جنگ شدید میان هدایتخواه و قوام نوذری بود و دوباره جنگ میان دهراب پور و زارع با نیکزاد بود و همین طور این جنگ و گریزها تا روز پایان دولت احمدی نژاد ادامه داشت و علت اصلیشان نیز بر روی گزینش و انتصاب نیروهای نزدیک به هر کدام بود.
پایان دولت احمدی نژاد و شروع دولت روحانی تداوم همان وضعیت پر اختلاف این بار در میان اصلاح طلبان استان بود.
از ابتدای معرفی موسی خادمی یکی دو طیف خیلی تند علیه خادمی موضع گرفتند و تا پایان عمر مدیریت وی بر موضع خود باقی ماندند و حتی در سفر حسن روحانی به یاسوج سعی در تحصن و راه اندازی تحصن داشتند که به جهت قلت نیرو موفق به این کار نشدند ولی این حرکت عمق کینه اختلافات را شدیدتر کرد.
آمدن محمد علی احمدی و دوری او از فضای استان و شعارهایی که در ابتدا میداد این امیدواری را به وجود آورد که بخشی از این اختلافات و دشمنیها در میان نیروهای اصلاح طلب کمتر شود ولی نه تنها این اتفاق نیفتاد که حالا به نظر میرسد این اختلافات در حال شدت گرفتن و رسیدن به یک نقطه خطرناک است.
اینکه حق با کدام طیف است اصلاً موضوع بحث ما نیست و اساساً قابل اثبات نیست همه گروههای اصلاح طلب تمام قد در استان از حسن روحانی حمایت کردند و اینک نیز متوقع هستند که در تصمیمات دیده شوند. بهویژه اعضای ستاد حسن روحانی و رئیس این ستاد یعنی سید ضیاءالدین رضا توفیقی که با عمری تجربه و ثابت قدمی در این جریان مورد وثوق جمع کثیری از هوادران حسن روحانی در استان است.
اتفاقاً نوع تعامل رضا توفیقی از ابتدا مثال زدنی بوده است وی با وجود فشارهای زیاد بارها سعی کرد که یک فضای دوستی و تعاملی ایجاد کند و حتی تاکید نمود که بیانیهای که در ابتدای معرفی احمدی صادر شد هرگز به شخص خاصی نپرداخته بود بلکه به فرآیند معرفی استاندار اعتراض داشته است. وی در یک مصاحبه تفصیلی با وجودی که پیش بینی میشد به استاندار حمله کند ولی باز با سعه صدر و کوتاه آمدن از مواضع خود تاکید کرد که آماده همکاری و همراهی با استاندار است منوط به اینکه احمدی بخواهد. اما زمان گذشت و احمدی هرگز نشانهای بر توجه به این طیف مهم و تاثیر گذار از خود نشان نداد و آنقدر که نظرات حاج عدل برای احمدی مهم است هیچ توجهی به نظرات و خواستههای ستاد روحانی نشان نداده است و همین جا بود که در نهایت کاسه صبر ستاد روحانی در استان به سر آمد و از وضعیت و نوع رفتار استاندار انتقاد شد.
انتقادی که البته برخیها با پرچمهای مستعار سعی در کم رنگ جلوه دادنان دارند ولی نباید این واکنشها اصل انتقادات و مطالبات ستاد را به محاق ببرد. آقای احمدی باید به این نکته احترام بگذارد که اعضای ستاد دکتر روحانی اگر بیشتر از نمایندگان حق و حقوقی برای تعامل و همراهی با شعارها و سیاستهای دولت نداشته باشند کمتر نیز ندارند. پس چگونه است که در کهگیلویه بزرگ به طور مثال باید نماینده اصولگرا تصمیم گیرنده باشد ولی هیچ نظر و مشورتی از شورای مرکزی ستاد دکتر حسن روحانی در استان خواسته نشود.
این اختلافات قابل مدیریت و حل شدن است به شرطی که استاندار بخواهد و حالا توپ در میدان استاندار است و اگر بخواهد با همان ادبیات و وعدههای از ابتدا مشخص باز فضا را به نفع خود ارام کند بعید است این بار جواب دهد. هر چند ممکن است دوری زیاد آقای احمدی از استان تاکنون فرصت شناخت خوبی به ایشان نداده باشد ولی ایشان باید به این نکته توجه داشته باشد که اختلاف از هر نوعی آنهم میان نیروهای حامی یک جریان اصلاً به صلاح مدیریت خودشان نیست و ممکن است حتی در کوتاه مدت عامل آسیبهای اساسی به کارشان شود.
------------------------
محمد صادقی