کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت| غلامعباس امیدوار؛

استاندار دهلرانی و فرجام بچه‌های کهگیلویه بزرگ/ فرزندان کهگیلویه تودیع می‌شوند!

غلامعباس امیدوار

27 خرداد 1397 ساعت 9:47

هیچ سابقه‌ای از آشنایی و رقابت میان استاندار سابق و ایشان وجود ندارد که بتوان بر مبنای آن، ریشه خصومتی پیدا کرد، ولی به نظر می‌رسد که وی با استاندار سابق ضدیت اساسی دارد و با توجه به اظهارات وی، منشاء آن طایفه گرایی بوده است. اگر نفرت استاندار از طایفه گرایی به این حد باشد که دامن یک حوزه بزرگ (کهگیلویه) را بگیرد، جای تأمل است که چرا در خصوص یکی از نمایندگان استان که در منظر عمومی متهم به طایفه گرایی است، چنین رویکردی اتخاذ نکرده است!؟


مقدمه: نگارنده این سطور کهگیلویه‌ای نیست، ولی از آنجایی که به توازن و تعادل منطقه‌ای در کلیه حوزه‌های انسانی، بودجه‌ای و ... توجه دارد، کم‌لطفی و بی‌مهری به مناطق را عامل تشتت و ناامیدی و نابرابری می‌داند که منجر به کم رنگ شدن عرق مردم استان به همدیگر و هدر رفتن استعدادها می‌شود و منطقه مغفول و مظلوم واقع شده را به بیگانگی از سایر استان می‌کشاند و در لاک دفاع و موضع منفی می‌برد؛ چونان کم‌توجهی که سال‌های نه چندان دور نسبت به گچساران روا داشته شده بود!



با آمدن استاندار غیربومی، این باور و امید ایجاد شد که دیگر نگاه‌های منطقه‌ای و دسته‌بندی‌های گوناگون کم رنگ می‌شود و استاندار غیربومی چونان داوری میان مناطق استان عمل می‌نماید و با توجه به اینکه ریشه در خاک هیچکدام از مناطق استان ندارد، بتواند توازن و تعادلی میان همه مناطق ایجاد کند و همچون داوری ناظر بر عملکردها باشد و در چینش نیروهای انسانی نیز برترین‌ها را از همه مناطق استان، برگزیند و شائبه منطقه گرایی و عدم استقلال استاندار از تابوهای مرسوم از بین برود.
استاندار دهلرانی از ابتدا بر مبارزه با قوم گرایی و منطقه گرایی تأکید داشت و شایسته سالاری را مرام و برنامه خویش اعلام کرد و بر مبارزه با نابسامانی‌های اداری و استخدامی که منشأ قومی و منطقه‌ای دارند، تأکید داشت. اما در منظر وی، گویی نیروهای انسانی یک منطقه یا طایفه خاص استان مثال نقض شایسته سالاری بودند و آنها معیار قوم‌گرایی و منطقه گرایی و ناکارآمدی اداری استان هستند و می‌بایست به سمت حذف آنها حرکت کرد. از همین رو، در اولین تحولات مدیریتی به حذف برخی از نیروهای آنها (حذف یکی از معاونین استاندار) اقدام کرد و پس از آن حرکت شتابدار حذف بچه‌های کهگیلویه ادامه پیدا کرد و با حذف مدیرکل تحول اداری استانداری و مدیرکل بحران استانداری و مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری، عملاً کانون قدرت سیاسی و اداری استان (استانداری) که می‌بایست نماد حضور و انسجام کلیه نیروهای انسانی از مناطق استان باشد، اندک اندک از بچه‌های کهگیلویه خالی می‌شود.
استاندار که در اولین روزهای استقرار خویش، خادمی را نماد طایفه گرایی معرفی کرد، قصد بر حذف نیروهای منتسب به وی کرد و اما در عمل گویی کل کهگیلویه بزرگ را طایفه خادمی دیده و بدون ملاک قرار دادن شایستگی و عدم شایستگی، صرفاً انتساب طایفه‌ای و منطقه‌ای را معیار حذف آنها قرار داده است و در این رهگذار قطعاً در آینده به نصب افرادی از این مناطق نیز چندان روی نخواهد آورد؛ که در منظر وی گویی هیچکدام شایستگی ندارند! بدیهی است که نه واگذاری کامل امور به یک منطقه و طایفه منطقی است و نه حذف کامل نیروهای یک طایفه یا منطقه؛ چراکه هر دو رویکرد به تشتت و تفرقه و ناموزونی و بی‌تعادلی می‌انجامد.
هیچ سابقه‌ای از آشنایی و رقابت میان استاندار سابق و ایشان وجود ندارد که بتوان بر مبنای آن، ریشه خصومتی پیدا کرد، ولی به نظر می‌رسد که وی با استاندار سابق ضدیت اساسی دارد و با توجه به اظهارات وی، منشاء آن طایفه گرایی بوده است. اگر نفرت استاندار از طایفه گرایی به این حد باشد که دامن یک حوزه بزرگ (کهگیلویه) را بگیرد، جای تأمل است که چرا در خصوص یکی از نمایندگان استان که در منظر عمومی متهم به طایفه گرایی است، چنین رویکردی اتخاذ نکرده است!؟ با این اوضاع به نظر می‌رسد کدورت استاندار از استاندار سلف خویش، فراتر از مسائل طایفه‌ای بوده و به مسائل منطقه‌ای تسری پیدا کرده است و در بی‌یاوری، مدیران این مناطق یکی پس از دیگری از هر طیفی (چپ، راست، لاهوتی، منطقی و ....) حذف می‌شوند و دامنه آن به خارج از استانداری نیز تسری پیدا کرده، مدیرکل امور اقتصاد و دارایی (که از منسوبین غیرسیاسی استاندار سابق بود) به زیر کشیده شد، در هفته گذشته آخرین بازمانده مدیریت‌های دانشگاهی بچه‌های کهگیلویه بزرگ (دکتر ظریفی) برکنار شد و حسب اخبار رسانه‌ای جایگزین مدیرکل بهزستی استان مشخص شده و زمزمه حذف برخی از دیگر مدیران آنها نیز شنیده می‌شود. بیم آن می‌رود که از قهر و غضب، کارشناسان عادی این مناطق در استانداری به بخشداری‌های چاروسا و سرفاریاب و.... کوچانده شوند!
بازیگردانی فرزندان کهگیلویه در این میان نیز محل تأمل است؛ رضاتوفیقی که ریاست ستاد روحانی را بر عهده داشت و از قدرت سیاسی بالایی برخوردار است، با ورود پررنگ و هزینه‌کرد جایگاه خویش، در انتصاب پرحاشیه معاون سیاسی استاندار اصطلاحاً کوپن خویش را خرج کرد و چیزی از آن را برای حمایت از بچه‌های کهگیلویه (از جمله آن معاون دیگر) در فضای رسانه‌ای و سیاسی خرج نکرد.
شاید این روزها پرخاشگری‌ها و اعتراضات نماینده کهگیلویه انعکاسی از عملکرد استاندار در قبال حوزه انتخابیه وی باشد. اگرچه گاهی برخی بچه‌های کهگیلویه (غالباً با رویکرد سیاسی) اعتراضات حاج عدل را به سخره می‌نگرند، ولی واقعیت همان است که خود گفته است؛ در ادوار گذشته که از قضای روزگار عدل هاشمی در قرب‌های قرارگاه خاتم الانبیاء مسئولیت داشت، استاندار فعلی در قامت نماینده دهلران درب‌های قرارگاه را از پاشنه می‌کند تا شاید عدل هاشمی پور برای وی طرح و پروژه‌ای را به سرانجام برساند!
النهایه؛ استاندار دهلرانی باید بداند که بچه‌های کهگیلویه همیشه و در همه صحنه‌های سیاسی و اجتماعی بوده‌اند و نمی‌شود آنها را فراموش کرد. در ادوار گذشته فرزندان کهگیلویه سکانداران امور قضایی، اداری و سیاسی استان بودند و یقیناً فرجام امر اینگونه نخواهد ماند و خویش را برخواهند کشید.
 
پی نوشت:
1)از زمان ورود استاندار تا به امروز، تنها کسانی که شجاعانه در مقابل استاندار ایستاده و حرف خویش را بیان کرده‌اند، فرزندان کهگیلویه بوده‌اند؛ از اعتراضات حاج عدل در مراسمات عمومی تا موضع سید ابراهیم کشاورز در جلسه شورای اداری در مقابل استاندار (که شاید همین امر باعث عزل وی شد).
2)نباید منکر تغییر و تحول مدیریتی بود و قطعاً استمرار برخی از مدیریت‌ها ضرورتی ندارد، ولی می‌توان از سایر افراد شایسته این شهرستان نیز استفاده کرد.
3)در نقد استاندار باز هم خواهیم نوشت؛ در سایر امور


کد مطلب: 400813

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/400813/استاندار-دهلرانی-فرجام-بچه-های-کهگیلویه-بزرگ-فرزندان-تودیع-می-شوند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1