تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۴۸
کد مطلب : ۴۰۰۷۳۵
متن ارسالی:
حرف و حدیثهای درباره شورای شهر یاسوج
متن ارسالی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
حرف و حدیثهای شورای شهر یاسوج طی روزهای اخیر بحث اکثر محافل، تجمعات مردمی وتیتر رسانههای شنیداری ودیداری استان شده است به گونهای که اگر پای ثابت حرف بیشتر مردم در شهر باشیم یا سری به سایتها و روزنامهها و اخبار گروهها و کانالهای فضای مجازی بزنیم، شاهد کش وقوسهایی بین اعضای منتخب مردم در این نهاد اجتماعی بهطور نگران کنندهای هستیم.
چیزی که بیش از همه ذهن هر انسان واقع بین وآگاه به مسائل روز را درگیر خود میکند این است که آیااین رقابتها برای خدمت گزاری و ثبت خدمات شایان از افراد در راستای منافع شهر وشهروندی است ویا خدای ناکرده جنگ قدرت است میان اصحاب قدرت وجمع کردن سهم خود و هم پیالههایشان از سفره پهن شده به دست مردم؟
برای پاسخ به این مهم لازم است سه مؤلفه قبل از آن بیان شود تا مشخص شود ریشه موضوعات مطرح شده ازکجا آب میخورد:
۱-تنازع میان حق وباطل چیزی نیست که آن را بر محور شخصیتها بسنجیم و افراد را ملاک حق یا باطل قرار دهیم، بلکه این خود حق وباطل است که مورد توجه هستند وافراد براساس توجه به معیارهای حق وباطل قضاوت و محاسبه میشوند ودر این مورد خاص معیارهای افراد حقگرا عمل به دستورات اسلامی، توجه به سرمایههای طبیعی و انسانی شهروحقوق شهروندی و توجه به امانت بودن این جایگاههاست که اهل حق و اهل باطل با این معیارها بهراحتی قابل تشخیص هستند.
۲-عملکرد، صحبتها، تجارب و پایبندی افراد شاکله منظومه فکری واعتقادی شان هستندکه نشان میدهند هدف و راه اینها چیست وچه ثمراتی را بر جای خواهند گذاشت.
۳-وقتی که حق و باطل را تشخیص دادیم و اهل حق و اهل باطل را شناختیم و با تفکراتشان آشنا شدیم، آن وقت چیز مهم توجه به قانون است که نحوه حرکت وحدود را نشان میدهد وبایدتوجه داشت که قانون چیست؟ چه میگوید؟ وچه اختیاراتی بهر کس میدهد؟ درجامعه ما قانون که برگرفته از شرع مقدس و نیازهای جامعه ایمانی است، قطعاً خواهان سعادت دنیوی و اخروی ماست ولی همین قانون دچار نواقصاتی است که گاه گلوگاهی میشود برای تاخت وتاز وبه ناحق از نردبان آن بالارفتن.
ازطرفی دیگر آیا دموکراسی در جوامع بشری یک راه حل است یا راه حق؟
(همه ما خود را محق و از جایگاه حق طلبی موضع گیری میکنیم وهیچ کس نمیگوید که دوغ من ترش است. این بحث ها را برای توجه و مراقبه بیشتر عرض میکنم.)
قطعاً دموکراسی فی نفسه چیز بدی نیست اما راه حق هم نیست، چون ایراداتی بر آن وارد است که با حق مداری و عدالت خواهی تضاد دارد.
دو ایراد عمده که در بحث حق طلبی، قانون و دموکراسی به نظام شورایی وارد است بخصوص در کشور ما نبود احزاب شناسنامه دار حقیقی و توجه به میزان آراء افراد از ماکزیمم به مینیمم میباشد که مختصراً آوردهام.
در مورد نبود احزاب و تشکلهای منسجم وحقیقی از بعدکلان گرفته تابه ما برسد، این خلاء وجود دارد که درسیستمی مثل شورای شهر و روستا و یا حتی مجلس شورای اسلامی افراد با دیدگاه و برنامه های مشخص و مدون در کنار هم قرار نمیگیرند تا بتوانند با تفاهم و اتفاق نظر مصادر امر را به پیش ببرند و بجای صرف وقت و هزینه اضافی برای رقابت، بکارمردم و مملکت برسند. در مقابل احزاب پاسخگو و مورد انتخاب مردم باشند نه افراد، در نتیجه رقابت میان احزاب باشد نه اشخاص و بعضا قبایل و مشکلاتی را ایجاد کنند مثل وضعیت نامطلوب شورای شهر یاسوج، در مقابل شاهدیم که شورای شهر تهران که جریانی و لیستی بالا آمده گر چه مورد وثوق نیستند و دنبال سوءاستفاده جریانیاند اما از وحدت رویه برخوردارند و کارشان را به پیش میبرند.
منظور از احزاب این جریانات جعلی و فصلی مطرح در جامعه ما نیستند که برپایه در دست گرفتن قدرت ورقابت برای کسب منافع سازماندهی شده اندبلکه منظور رقابت برای خدمت و حرکت جهت عمران و توسعه زیرساختهاست. در استان ما همین احزاب جعلی بارقابت های منطقهای ومحلی درآمیخته اندو فضایی نکبت بار ومخرب به وجود آورده که به مثابه عصرجاهلیت درقرن حاضر میماند. ایراد دیگری که به نظام شورایی وارد است عدم توجه به میزان دخالت هرفرد درامورباتوجه به اولویتی که در رای آوردن داشته، می باشدبرای مثال در شورای شهریاسوج سه نفری که مردم با آرای بالای خود روانه این پارلمان محلی کردهاند هر کدام چندین برابر دیگر اعضا رای آوردهاند عملاً در تصمیمات و سیاست گزاری ها تأثیری ندارند وکسانی در رأسند که ازلحاظ اصل دموکراسی مقبولیت چندانی ندارند وبا فاصله زیادی از نظر آراء با آن سه نفر وارد شورا شدهاند، اما قانون این موضوع را نادیده گرفته که از همان تناقصات میان دموکراسی و قانون است و به دور از مشی عدالت خواهانه است. از طرفی دیگر در همین نمونه مثالی شورای شهر جریانات سیاسی فقط سهم خواهی میکنند و بر سر منافع به راحتی در یک قالب جای میگیرند که خروجی آنها شهرداری نمادین و فقط بله قربان گو بدون هیچ اختیاری از خود میباشد و براحتی این گونه پیشرفت و آبادانی از چهره جامعهای که قرآن و ائمه «ع» از آن بهعنوان جامعه نمونه آرمانی یادمی کنند و ویژگیهایی را داراست، رخت بر میبندد و ما اکنون با آن جامعه قرآنی فرسنگها فاصله داریم.
خطاب من به همه آحاد جامعه، مراجع، علما، اساتید، اصحاب قلم و علم خصوصاً دانشگاهیان، رسانهها، هنرمندان و خواص جامعه است که وظیفه جهت دهی و روشنگری در جامعه را بر دوش دارند، میباشد.
آنچه که برداشت نگارنده از قضایای شورای شهر یاسوج در یکی دو دوره اخیر بهعنوان شهروندی از این شهر و کسی که اطلاع کاملی از جبهه بندیها و موضع گیریهای افراد و جریانات سیاسی و قومیتی دارد و خود را در محضر الهی میبیند، وظیفه دارد که قلم بزند و بیان کند چرا که سکوت را گناه میداند، این است: (تلاش برخی افراد برای به دست آوردن موقعیت و امتیازات ویژه و تلاش مضاعف برای حفظ آن غنایم است). کیست که نداند وظیفه اصلی این پارلمان محلی سیاست گزاری و نظارت بر حسن اجرای امور عملکرد مدیریت شهری است؟ و باز کیست که نداند صرف هزینههای گزاف برای ورود به چنین جایگاهی برای چیست؟
در فرهنگ سیاسی اسلام که نمونه عینی و عملی آن حضرت امیرالمومنین «ع» است، برای ورود به عرصه خدمت گزاری بایدمردم تقاضای پذیرش فلان مسئولیت را با اصرار داشته باشند نه اینکه از هر حربهای و لو تطمیع، وعده، تهدید استفاده شود برای تصاحب جایگاههایی که ثمره مجاهدتها و خون شهداست.
اگر خواص جامعه به رسالت خود عمل نکنند و غبار غفلت و مصلحت اندیشی را از چهره جامعه نزدایند، در هر بعدی دچار وادادگی و خسران خواهیم شد که این موضوعی نگران کننده است. امیدواریم که خدای متعال عاقبت همه ما را ختم به سرگردانی نفرماید. والسلام
حرف و حدیثهای شورای شهر یاسوج طی روزهای اخیر بحث اکثر محافل، تجمعات مردمی وتیتر رسانههای شنیداری ودیداری استان شده است به گونهای که اگر پای ثابت حرف بیشتر مردم در شهر باشیم یا سری به سایتها و روزنامهها و اخبار گروهها و کانالهای فضای مجازی بزنیم، شاهد کش وقوسهایی بین اعضای منتخب مردم در این نهاد اجتماعی بهطور نگران کنندهای هستیم.
چیزی که بیش از همه ذهن هر انسان واقع بین وآگاه به مسائل روز را درگیر خود میکند این است که آیااین رقابتها برای خدمت گزاری و ثبت خدمات شایان از افراد در راستای منافع شهر وشهروندی است ویا خدای ناکرده جنگ قدرت است میان اصحاب قدرت وجمع کردن سهم خود و هم پیالههایشان از سفره پهن شده به دست مردم؟
برای پاسخ به این مهم لازم است سه مؤلفه قبل از آن بیان شود تا مشخص شود ریشه موضوعات مطرح شده ازکجا آب میخورد:
۱-تنازع میان حق وباطل چیزی نیست که آن را بر محور شخصیتها بسنجیم و افراد را ملاک حق یا باطل قرار دهیم، بلکه این خود حق وباطل است که مورد توجه هستند وافراد براساس توجه به معیارهای حق وباطل قضاوت و محاسبه میشوند ودر این مورد خاص معیارهای افراد حقگرا عمل به دستورات اسلامی، توجه به سرمایههای طبیعی و انسانی شهروحقوق شهروندی و توجه به امانت بودن این جایگاههاست که اهل حق و اهل باطل با این معیارها بهراحتی قابل تشخیص هستند.
۲-عملکرد، صحبتها، تجارب و پایبندی افراد شاکله منظومه فکری واعتقادی شان هستندکه نشان میدهند هدف و راه اینها چیست وچه ثمراتی را بر جای خواهند گذاشت.
۳-وقتی که حق و باطل را تشخیص دادیم و اهل حق و اهل باطل را شناختیم و با تفکراتشان آشنا شدیم، آن وقت چیز مهم توجه به قانون است که نحوه حرکت وحدود را نشان میدهد وبایدتوجه داشت که قانون چیست؟ چه میگوید؟ وچه اختیاراتی بهر کس میدهد؟ درجامعه ما قانون که برگرفته از شرع مقدس و نیازهای جامعه ایمانی است، قطعاً خواهان سعادت دنیوی و اخروی ماست ولی همین قانون دچار نواقصاتی است که گاه گلوگاهی میشود برای تاخت وتاز وبه ناحق از نردبان آن بالارفتن.
ازطرفی دیگر آیا دموکراسی در جوامع بشری یک راه حل است یا راه حق؟
(همه ما خود را محق و از جایگاه حق طلبی موضع گیری میکنیم وهیچ کس نمیگوید که دوغ من ترش است. این بحث ها را برای توجه و مراقبه بیشتر عرض میکنم.)
قطعاً دموکراسی فی نفسه چیز بدی نیست اما راه حق هم نیست، چون ایراداتی بر آن وارد است که با حق مداری و عدالت خواهی تضاد دارد.
دو ایراد عمده که در بحث حق طلبی، قانون و دموکراسی به نظام شورایی وارد است بخصوص در کشور ما نبود احزاب شناسنامه دار حقیقی و توجه به میزان آراء افراد از ماکزیمم به مینیمم میباشد که مختصراً آوردهام.
در مورد نبود احزاب و تشکلهای منسجم وحقیقی از بعدکلان گرفته تابه ما برسد، این خلاء وجود دارد که درسیستمی مثل شورای شهر و روستا و یا حتی مجلس شورای اسلامی افراد با دیدگاه و برنامه های مشخص و مدون در کنار هم قرار نمیگیرند تا بتوانند با تفاهم و اتفاق نظر مصادر امر را به پیش ببرند و بجای صرف وقت و هزینه اضافی برای رقابت، بکارمردم و مملکت برسند. در مقابل احزاب پاسخگو و مورد انتخاب مردم باشند نه افراد، در نتیجه رقابت میان احزاب باشد نه اشخاص و بعضا قبایل و مشکلاتی را ایجاد کنند مثل وضعیت نامطلوب شورای شهر یاسوج، در مقابل شاهدیم که شورای شهر تهران که جریانی و لیستی بالا آمده گر چه مورد وثوق نیستند و دنبال سوءاستفاده جریانیاند اما از وحدت رویه برخوردارند و کارشان را به پیش میبرند.
منظور از احزاب این جریانات جعلی و فصلی مطرح در جامعه ما نیستند که برپایه در دست گرفتن قدرت ورقابت برای کسب منافع سازماندهی شده اندبلکه منظور رقابت برای خدمت و حرکت جهت عمران و توسعه زیرساختهاست. در استان ما همین احزاب جعلی بارقابت های منطقهای ومحلی درآمیخته اندو فضایی نکبت بار ومخرب به وجود آورده که به مثابه عصرجاهلیت درقرن حاضر میماند. ایراد دیگری که به نظام شورایی وارد است عدم توجه به میزان دخالت هرفرد درامورباتوجه به اولویتی که در رای آوردن داشته، می باشدبرای مثال در شورای شهریاسوج سه نفری که مردم با آرای بالای خود روانه این پارلمان محلی کردهاند هر کدام چندین برابر دیگر اعضا رای آوردهاند عملاً در تصمیمات و سیاست گزاری ها تأثیری ندارند وکسانی در رأسند که ازلحاظ اصل دموکراسی مقبولیت چندانی ندارند وبا فاصله زیادی از نظر آراء با آن سه نفر وارد شورا شدهاند، اما قانون این موضوع را نادیده گرفته که از همان تناقصات میان دموکراسی و قانون است و به دور از مشی عدالت خواهانه است. از طرفی دیگر در همین نمونه مثالی شورای شهر جریانات سیاسی فقط سهم خواهی میکنند و بر سر منافع به راحتی در یک قالب جای میگیرند که خروجی آنها شهرداری نمادین و فقط بله قربان گو بدون هیچ اختیاری از خود میباشد و براحتی این گونه پیشرفت و آبادانی از چهره جامعهای که قرآن و ائمه «ع» از آن بهعنوان جامعه نمونه آرمانی یادمی کنند و ویژگیهایی را داراست، رخت بر میبندد و ما اکنون با آن جامعه قرآنی فرسنگها فاصله داریم.
خطاب من به همه آحاد جامعه، مراجع، علما، اساتید، اصحاب قلم و علم خصوصاً دانشگاهیان، رسانهها، هنرمندان و خواص جامعه است که وظیفه جهت دهی و روشنگری در جامعه را بر دوش دارند، میباشد.
آنچه که برداشت نگارنده از قضایای شورای شهر یاسوج در یکی دو دوره اخیر بهعنوان شهروندی از این شهر و کسی که اطلاع کاملی از جبهه بندیها و موضع گیریهای افراد و جریانات سیاسی و قومیتی دارد و خود را در محضر الهی میبیند، وظیفه دارد که قلم بزند و بیان کند چرا که سکوت را گناه میداند، این است: (تلاش برخی افراد برای به دست آوردن موقعیت و امتیازات ویژه و تلاش مضاعف برای حفظ آن غنایم است). کیست که نداند وظیفه اصلی این پارلمان محلی سیاست گزاری و نظارت بر حسن اجرای امور عملکرد مدیریت شهری است؟ و باز کیست که نداند صرف هزینههای گزاف برای ورود به چنین جایگاهی برای چیست؟
در فرهنگ سیاسی اسلام که نمونه عینی و عملی آن حضرت امیرالمومنین «ع» است، برای ورود به عرصه خدمت گزاری بایدمردم تقاضای پذیرش فلان مسئولیت را با اصرار داشته باشند نه اینکه از هر حربهای و لو تطمیع، وعده، تهدید استفاده شود برای تصاحب جایگاههایی که ثمره مجاهدتها و خون شهداست.
اگر خواص جامعه به رسالت خود عمل نکنند و غبار غفلت و مصلحت اندیشی را از چهره جامعه نزدایند، در هر بعدی دچار وادادگی و خسران خواهیم شد که این موضوعی نگران کننده است. امیدواریم که خدای متعال عاقبت همه ما را ختم به سرگردانی نفرماید. والسلام