تاریخ انتشار
سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۲
کد مطلب : ۴۰۰۳۳۶
یادداشت:
اصلاحات کهگیلویه و پسا «بهرام»
الف. موسوی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ عدم حضور نمایندهی کهگیلویهی بزرگ به جلسهی مهم برنامه ریزی استان بیش از هر چیز دیگری، دردآور و قابل تامل است. باید از خودمان بپرسیم که چه دلیلی باعث عدم حضور نمایندهای شد که انتظار میرود در سطح کلان مدیریتی کشور رایزنی و نهایتاً جذب بودجه و اعتبار کند و مردم منتظر چشم به راه رفاه و آبادانی را از چنگال نگرانی، محرومیت، فقر و گرسنگی و ناامنی اقتصادی در کمترین امکان برهاند و همه چیز رنگ خوبی و خوشی و محرومیت زدایی بگیرد. اگر در خانوادهای پدر بنا به هر دلیلی فاقد اعتبار کافی برای ارتباط با محیط پیرامون خود باشد و نتواند نان آور خانوادهی خود باشد، احساسی بهجز ناامنی و نگرانی و اضطراب و بازسازی آینده را به دنبال نخواهد آورد. مردم به نمایندهای رای میدهند که حداقل بتواند با درک شرایط زندگیشان از بار مشکلاتشان کم کند و در حداکثر توقع و انتظار مطالبه قادر باشد آنها را به رفاه و آسایش نسبی حاصل از شرایط اقتصادی و به دنبال آن فرهنگی مطلوب برساند و به نهاد جامعه شور و نشاط لازم را بدهد. قطعاً هر کسی که بفهمد و درک کند باشنیدن این خبر که منتخبشان را به جلسه استانی برنامه ریزی راه ندادهاند نمیتواند به این باور درونی برسد که شخص نماینده توانایی ارتباط و جذب سرمایه و امکانات را در سطح کلان کشوری دارد. در این شرایط است که باخودش میگوید که هیچ امیدی نمیتوان داشت و قطعاً این شخص قادر به تأمین حداقل خواستهای جمعی حوزهی انتخابی خود نیست. به شخصه باشنیدن این خبر یاد روزهای گرم انتخابات و آنهمه شعار و وعده و حرفهای پر از امید افتادم. یاد روزهای پر شعار با آن حجم شعارهای محکم و کوبندهی نمایندهی خودم افتادم که تقریباً میتوان گفت که در تمامی سخنرانیهایش وعدههای شبیه به هم را در قالب کلماتی دستچین شده میداد. چنان باقدرت فریاد میزد و وعده میداد که جای هیچ شک وتردیدی را باقی نمیگذاشت که ایشان مرد عمل به تمام وعدههاست. ما هم خوشحال بودیم و کف و سوت میزدیم. ایشان به گونهای با کوهها و معادن و سدهای پرآب حرف میزد که ما فکر میکردیم تماماً در تسلط ایشان هستند و اگر لازم باشد جای کوه و دریا را با پلک زدنی عوض میکند. طوری حرف میزد که هر شنوندهای را به این فکر میانداخت که بعد از پیروزی ایشان در انتخابات چنان وضعیت معیشت و رفاه اقتصادی و پیشرفت فرهنگی فراهم میشود که هیچ انسان نیازمندی را در حوزهی کهگیلویهی بزرگ نمیتوان یافت. این دردآورترین خبری بود که مرا به فکر نوشتن و بررسی ریشهها و علل مختلف انتخاب ایشان انداخت. حال که آنهمه وعده را بر باد رفته میبینیم وقت آن رسیده با ریشه یابی و آسیب شناسی به فکر پیشگیری باشیم که خدای نکرده مار انتخاب اشتباه دوباره ما را نیش نزند که این تن رنجور و ضعیف توان یک اشتباه دیگر را ندارد. به شخصه اصلی ترین دلیل انتخاب حاج عدل هاشمی را ضعف عملکردی اصلاحطلبان می دانم. ضعفی که ناشی از شکاف میان بدنهی اصلاحات و دودستگی معروف برخواسته از لجبازی تصمیم گیرندههای دوجناح است. سوال اینجاست که آیا عملکرد تصمیم گیرندهها جوابگوی مطالبات اصلاحطلبان بوده؟ آیا این روندی که بعد از آقای «بهرام تاجگردون» دنبال شده و توانسته ظرفیتهای اصلاحطلبان را بالا ببرد؟ آیا شخص آقای «محمود منطقیان» که در مطلبی در سایت کهگیلویه و بویراحمد (۲۱ اردیبهشت) با دانایی و نگاه پدرانه نسبت به جریان اصلاحطلب میگوید و مقصر دودستگیها و شکاف موجود میان اصلاحطلبان کهگیلویه را شخص آقای قادرلاهوتی و دوستان نزدیک به ایشان میداند بدون اشتباه است؟ آیا میتواند بخشی از این همه مشکل و اختلاف را به عهده بگیرد و اینطور وانمود نکند که بی تقصیر است؟ بهعنوان مثال ایشان در همان دورهی انتخابات سکوت اختیار کرد و به این شایعات دامن زد که اگر همه چیز آنطور که ایشان میخواهد انجام نگیرد کناره گیری میکند. مثل آن روزها انتخاب آقای کامرانی بود که بایکوت آقای منطقیان چراغ سبزی به مردم بویراحمدی کهگیلویه نشان بدهد که میتوانند به کس دیگری رای بدهند و قطعاً با این سکوت میشد انتظار داشت که مردم بویراحمد به آقای حاج عدل هاشمی رأی بدهند واین بزرگترین خیانت در امانت آرای اصلاحات بود که به صندوق رقیب میریخت. آیا آقای منطقیان شده یک بار اعتراف به اشتباه کند؟ چرا با وجود اینهمه چهرهی جوان و با استعداد و با سواد اصلاحطلب بویراحمدی نباید لااقل به یک نفر از آنها اعتماد کند و کاندیدای از دل مردم بویراحمد را معرفی کند تا اینهمه رای به حساب رقیب ریزش نکند؟ قطعاً ایشان میدانستند که با سکوتشان مردم بویراحمد به آقای «حاج عدل هاشمی» رأی میدهند. چرا نباید به اینهمه جوان نخبهی کهگیلویه میدان بدهد تا این تصور نرود که ایشان نمیخواهد هیچ بویراحمدی کاندیدای اصلاحات باشد و خود همه کاره باشد؟ سوال زیاد است و نمیخواهم بیشتر از این موضوع را طول و تفسیر بدهم. فقط میخواهم بگویم که جناب منطقیان عزیز بجای اینکه تمام مشکلات را به گردن دیگری و دوستان نزدیکش بیندازی یک بازهم شده اعتراف کنی که حداقل در یک مورد اشتباه تصمیم گیری داشتی. انسان بدون اشتباه در فضای سیاسی وجود خارجی ندارد و اینکه با نگاهی پدرانه تمام تصمیم گیریها را خودت انجام بدهی و راه را بر جوانان ببندی و خودت را یک واحد کامل بی عیب و نقصی نشان بدهی. جوانان و نخبههای کهگیلویه توانایی و سواد کافی را دارند که حداقل یک بار هم که شده کاندیدای اصلاحطلبان باشند. اگر اینهمه خود رای و خودبین باشیم و دیگری را نبینیم و فرصتی ها را با سکوتهای معنادار بسوزانی باید انتظار این را داشته باشی که در آینده نخبگان و مردم خونگرم و مستعد از شما عبور کنند و آن روز دیر نیست. بهتراست شما بجای گشتن دنبال مقصر کمی باخود فکر کنی و بهعنوان یک تصمیم گیرنده خودت را از بیرون و نگاه قدرتمند مردم ببینی و اینهمه رکود در بدنهی اصلاحات را نادیده نگیرید.
---------------------------
الف. موسوی ۶-/۳-/۱۳۹۷
---------------------------
الف. موسوی ۶-/۳-/۱۳۹۷