تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۳
کد مطلب : ۴۰۰۲۰۰
متن ارسالی:
برای سردار هاشمیپور
عقیل باستان
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
ای که با نامت جهان آغاز شد - دفتر ما هم به نامت باز شد
ما جمعی از جوانان سر در گریبان کهگیلویه بزرگ فارغ از هر انگیزهی سیاسی و قومی صرفاً در جهت یادآوری وعدههای سردار هاشمی این چند خط نوشته را به جامعه تقدیم میکنیم، تا این موضوع توسط وجدان عمومی مورد قضاوت قرار گیرد.
این مقاله در بهبوهیهی هیچ انتخاباتی منتشر نشده تا شائبیهی تخریب سردار و یا تبلیغ برای کاندیدا دیگری پیش نیاید، اکنون که بیشتر از دو سال مانده به انتخابات فقط جویای حقمان شدهایم، امیدواریم که مورد بی مهری و برچسبهای سیاسی قرار نگیریم.
سردار که به واسطهی حضور در پروژههای متفاوت به طور کامل درد دل جوانان تحصیل کرده را میدانست و از سوءمدیریت ها و خاص خواریهای ژنهای خوب با خبر بود همین را دستمایهی تبلیغات خود قرار داد و توانست نسل جوان تحصیل کرده و سرخورده را با خود همراه سازد. تکیه کلام جوانان سردرگریبان که این روزها به جوک تبدیل شده و ورد زبان سردار بود، از همه چیز میگفت از دردها و کاستیها از تصمیمات بزرگ که برای آینده دارد. توسعهی نیروی انسانی و استفاده از ظرفیتهای جوانان حوضه در مدیریت استان، از توسعیهی بخش کشاورزی با گرفتن حق آبه از سدهای کوثر و مارون، از بازگشایه محورهای مواصلاتی شهرستان و خروج از بن بست، از آماده باش به طرحهای بزرگ و ابر سازهها تا معادن فراموش شده، از ازدواج و آسان شدنش پس از پیروزی سردار، دشتهای خشک که قرار بود گلستان شوند، و مهمترین بیشترین تکرارشون بر اشتغال زایی بود و از جوانان سردرگریبان که گناه نمایندههای قبل از شما بود که وقت و فرصت را از دست داده بودند بر اثر ناکارامدیشان.
گر به مجلس راه یابد پای من- هرچه ویرانیست عمران میکنم
یاد دارم که سردار در سخنرانیهایش میفرمود؛ کشور ایران کشور فقیری نیست نیاز به کار، تلاش و رایزنی داریم. نمایندهای که کار بلد باشد در زمان کمی عقب ماندگیها را جبران خواهد کرد. آنچنان مسلط و با اعتماد به نفس میگفت که به شخصه از همهی نمایندگان قبلی و قصوری که تازه به آن پی برده بودم متنفر شدم. روزی که از نطق انتخاباتی سردار در شهر سوق برمی گشتیم یکی از دوستان فرمود که سخنان سردار بیشتر مثل فیلمهای هالیوودی است باور کنید این همه کارخانه و کاری که سردار میگوید به آسانی میسر نمیشود و من که آینده را در سخنان سردار هاشمی روشن میدیدم ناراحت از دوستم که سردار کار بلد است و میتواند، آن وقتها شوری برپا شده بود و موجی برخاسته بود و سردار سوار بر موج به زمین و زمان آماده باش میداد که من آمده ام اما مردم بویراحمد چشم براختلافات بین طوایف را نادیده گرفتیم ویک صدا فریاد زدیم حاج عدل مرد عمل و این شدکه
انتخابات با پیروزی سردار پایان یافت و گوش آسمان را کر کرده بود، همه جا جشن و پایکوبی بر پا بود و هر کسی در این پیروزی کامیابی و پایان محرومیت کهگیلویه را میدید!
اما دو سال از آن روزهای شاد گذشت و جز خاطرهای از آن همه شور و نشاط باقی نماند.
جوانان سر در گریبان دو سال پیرتر وافسرده تر شدهاند. دشتهای سوق و چرام و کلاچو و لنده هنوز تشنهاند. کارخانهی سیمان و پتروشیمی متروک و فراموش شده آماده باش منتظر ماندهاند و حتی اجازه عکس و فیلم برداری به کسی نمیدهند مگر با اجازهی کتبی. معدن فسفات که موفق به عکس برداری از آن شدهایم دارای دو فاز است که فاز اولش حیاطی خالی از همه چیز محصور در دیوارهای از پیش آماده و نگهبانی ساکن در چادر که نمیداند چه میخواهد و فاز دوم که فقط شامل تابلوست و هیچ چیز دیگری را شامل نمیشود. توسعه نیرو انسانی شهرستان که قرار بود میدانی برای بروز قابلیتهای جوانان تحصیل کردهی شهرستان باز کند تبدیل به آیینهی دق شده است. سهم چهار شهرستان از پستهای مدیریتی استان آماری نزدیک به صفر است. استاندار بدون مشورت با نمایندهی کهگیلویهی بزرگ عوض شد و استاندار جدید نه تنها هیچ معاونی را از کهگیلویه انتخاب نکرد بلکه نمایندهی محترم شهرستان را نیز به جلسات برنامه ریزی دعوت نمیکند و متاُسفانه نماینده ما توان و سواد سیاسی لازم را جهت رایزنی و لابی گری و بر هم زدن این موازنه منفی را ندارد و خبرها حاکی از شکست تلاشهای کدخدا منشی برای حل مشکل استاندار و سردار هاشمی است، که البته سخنان تند و بکار بردن الفاظ نادرست توسط سردار باعث این اختلاف و وضعیت شد.
بودجهی شهرستانهای کهگیلویهی بزرگ در قیاس با سایر نقاط استان به شوخی تلخی شباهت دارد نه واقعیت. دوستی در مطلبش نوشته بود بودجهی توسعهی فضاهای ورزشی شهر باشت از مجموع چهار شهرستان کهگیلویه که فقط نام بزرگ را یدک میکشد هشتاد میلیون تومان بیشتر است. و امروز همان کسی که فریاد میزد ایران فقیر نیست پشت تریبون میفرماید دولت توان حل مشکلات ما را ندارد و باید دست به دامان خیرها بشویم.
ایران کشور فقیری نیست اما مردمی دارد که همه را مانند خودشان راستگو و صادق میبینند، تا این خیرها برای مخارج اندک چه اجر دنیوی طلب کنند، خدا میداند.
دو سال گذشت بیکاری مضمن تر شد و قبرستان جوانان خود بر دار رفته بزرگتر، دشتها تشنه لبتر، توسعهی انسانی فدای سر سردار، جلسات برنامه ریزی در غیاب سردار برگذار میشوند و آماده باش ها همه لغو شدند ...
آنچه بیش از همه مرا میآزارد پایمال شدن کرامت انسانی مردم عشایری است که سر فدای آبرو میکنند. آقای نماینده، بعضی از مردمی که در حوزه تحت وکالت جنابعالی زندگی میکنند به فقر و فساد و اعتیاد دچارند فقری که قرار بود با راهکارهای جدید شما که دیگر نمایندگان ما قبل شما عاجز از رفع آن بودند، رفع گردد. کجا رفت شغلهایی که به جوانانی که روز به روز به میان سالی و نا امیدی از یافت شغل مناسب نزدیکتر میشوند قول داده بودید؟ جوانان هر روز بیشتر در معرض مواد مخدر قرار میگیرند، جوانانی که در زمینههای مختلف در صورت محیا بودن بستر مناسب قادر به رقابت کشوری و جهانی هستند و شما بزرگ مرد نبرد هشت سال دفاع مقدس سردار عدل هاشمی پور در رابطه با مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد در کهگیلویه چه کار کردهاید؟ چرا گاهاً دستیابی به انواع مختلف مواد مخدر از پیدا کردن یک بسته آدامس با کیفیت آسانتر است؟ چرا در اشتغال زایی و مبارزه با مواد مخدر عملکردتان بی سابقه ضعیف است؟ شما که از ورود به هرزمینه مربوط و نامربوطی ابا ندارید چرا وارد مقوله مواد مخدر نمیشوید که بهترین جوانان این آب و خاک را به کام مرگ می فرستد.
جناب سردار هاشمی آیا شما به برخی نزدیکان خود القا کرده اید که از قانون فراترند؟ چه آموزههایی به نزدیکان خود دادهاید تا با امنیتی که ثمرهی خون هزاران شهید است، به گونه دیگری رفتار کنند؟ و آیا دلیل پیگیری نشدن عوامل این اخلال در نظمها برای شما و مردم مشخص است؟ در کشوری که قانون برای همه یکسان است بینظمی در سطح شهر را چطور توجیه میکنید؟
قدرتی که از صندوق رای ناشی میشود امانتی است که هزاران چشم نگهبان آن است.
به زودی امانتی راپس خواهید داد و شما میمانید واندوهی گران که امانتدار نبودید.
----------------------------------------
عقیل باستان
ارشد مهندسی نفت
ای که با نامت جهان آغاز شد - دفتر ما هم به نامت باز شد
ما جمعی از جوانان سر در گریبان کهگیلویه بزرگ فارغ از هر انگیزهی سیاسی و قومی صرفاً در جهت یادآوری وعدههای سردار هاشمی این چند خط نوشته را به جامعه تقدیم میکنیم، تا این موضوع توسط وجدان عمومی مورد قضاوت قرار گیرد.
این مقاله در بهبوهیهی هیچ انتخاباتی منتشر نشده تا شائبیهی تخریب سردار و یا تبلیغ برای کاندیدا دیگری پیش نیاید، اکنون که بیشتر از دو سال مانده به انتخابات فقط جویای حقمان شدهایم، امیدواریم که مورد بی مهری و برچسبهای سیاسی قرار نگیریم.
سردار که به واسطهی حضور در پروژههای متفاوت به طور کامل درد دل جوانان تحصیل کرده را میدانست و از سوءمدیریت ها و خاص خواریهای ژنهای خوب با خبر بود همین را دستمایهی تبلیغات خود قرار داد و توانست نسل جوان تحصیل کرده و سرخورده را با خود همراه سازد. تکیه کلام جوانان سردرگریبان که این روزها به جوک تبدیل شده و ورد زبان سردار بود، از همه چیز میگفت از دردها و کاستیها از تصمیمات بزرگ که برای آینده دارد. توسعهی نیروی انسانی و استفاده از ظرفیتهای جوانان حوضه در مدیریت استان، از توسعیهی بخش کشاورزی با گرفتن حق آبه از سدهای کوثر و مارون، از بازگشایه محورهای مواصلاتی شهرستان و خروج از بن بست، از آماده باش به طرحهای بزرگ و ابر سازهها تا معادن فراموش شده، از ازدواج و آسان شدنش پس از پیروزی سردار، دشتهای خشک که قرار بود گلستان شوند، و مهمترین بیشترین تکرارشون بر اشتغال زایی بود و از جوانان سردرگریبان که گناه نمایندههای قبل از شما بود که وقت و فرصت را از دست داده بودند بر اثر ناکارامدیشان.
گر به مجلس راه یابد پای من- هرچه ویرانیست عمران میکنم
یاد دارم که سردار در سخنرانیهایش میفرمود؛ کشور ایران کشور فقیری نیست نیاز به کار، تلاش و رایزنی داریم. نمایندهای که کار بلد باشد در زمان کمی عقب ماندگیها را جبران خواهد کرد. آنچنان مسلط و با اعتماد به نفس میگفت که به شخصه از همهی نمایندگان قبلی و قصوری که تازه به آن پی برده بودم متنفر شدم. روزی که از نطق انتخاباتی سردار در شهر سوق برمی گشتیم یکی از دوستان فرمود که سخنان سردار بیشتر مثل فیلمهای هالیوودی است باور کنید این همه کارخانه و کاری که سردار میگوید به آسانی میسر نمیشود و من که آینده را در سخنان سردار هاشمی روشن میدیدم ناراحت از دوستم که سردار کار بلد است و میتواند، آن وقتها شوری برپا شده بود و موجی برخاسته بود و سردار سوار بر موج به زمین و زمان آماده باش میداد که من آمده ام اما مردم بویراحمد چشم براختلافات بین طوایف را نادیده گرفتیم ویک صدا فریاد زدیم حاج عدل مرد عمل و این شدکه
انتخابات با پیروزی سردار پایان یافت و گوش آسمان را کر کرده بود، همه جا جشن و پایکوبی بر پا بود و هر کسی در این پیروزی کامیابی و پایان محرومیت کهگیلویه را میدید!
اما دو سال از آن روزهای شاد گذشت و جز خاطرهای از آن همه شور و نشاط باقی نماند.
جوانان سر در گریبان دو سال پیرتر وافسرده تر شدهاند. دشتهای سوق و چرام و کلاچو و لنده هنوز تشنهاند. کارخانهی سیمان و پتروشیمی متروک و فراموش شده آماده باش منتظر ماندهاند و حتی اجازه عکس و فیلم برداری به کسی نمیدهند مگر با اجازهی کتبی. معدن فسفات که موفق به عکس برداری از آن شدهایم دارای دو فاز است که فاز اولش حیاطی خالی از همه چیز محصور در دیوارهای از پیش آماده و نگهبانی ساکن در چادر که نمیداند چه میخواهد و فاز دوم که فقط شامل تابلوست و هیچ چیز دیگری را شامل نمیشود. توسعه نیرو انسانی شهرستان که قرار بود میدانی برای بروز قابلیتهای جوانان تحصیل کردهی شهرستان باز کند تبدیل به آیینهی دق شده است. سهم چهار شهرستان از پستهای مدیریتی استان آماری نزدیک به صفر است. استاندار بدون مشورت با نمایندهی کهگیلویهی بزرگ عوض شد و استاندار جدید نه تنها هیچ معاونی را از کهگیلویه انتخاب نکرد بلکه نمایندهی محترم شهرستان را نیز به جلسات برنامه ریزی دعوت نمیکند و متاُسفانه نماینده ما توان و سواد سیاسی لازم را جهت رایزنی و لابی گری و بر هم زدن این موازنه منفی را ندارد و خبرها حاکی از شکست تلاشهای کدخدا منشی برای حل مشکل استاندار و سردار هاشمی است، که البته سخنان تند و بکار بردن الفاظ نادرست توسط سردار باعث این اختلاف و وضعیت شد.
بودجهی شهرستانهای کهگیلویهی بزرگ در قیاس با سایر نقاط استان به شوخی تلخی شباهت دارد نه واقعیت. دوستی در مطلبش نوشته بود بودجهی توسعهی فضاهای ورزشی شهر باشت از مجموع چهار شهرستان کهگیلویه که فقط نام بزرگ را یدک میکشد هشتاد میلیون تومان بیشتر است. و امروز همان کسی که فریاد میزد ایران فقیر نیست پشت تریبون میفرماید دولت توان حل مشکلات ما را ندارد و باید دست به دامان خیرها بشویم.
ایران کشور فقیری نیست اما مردمی دارد که همه را مانند خودشان راستگو و صادق میبینند، تا این خیرها برای مخارج اندک چه اجر دنیوی طلب کنند، خدا میداند.
دو سال گذشت بیکاری مضمن تر شد و قبرستان جوانان خود بر دار رفته بزرگتر، دشتها تشنه لبتر، توسعهی انسانی فدای سر سردار، جلسات برنامه ریزی در غیاب سردار برگذار میشوند و آماده باش ها همه لغو شدند ...
آنچه بیش از همه مرا میآزارد پایمال شدن کرامت انسانی مردم عشایری است که سر فدای آبرو میکنند. آقای نماینده، بعضی از مردمی که در حوزه تحت وکالت جنابعالی زندگی میکنند به فقر و فساد و اعتیاد دچارند فقری که قرار بود با راهکارهای جدید شما که دیگر نمایندگان ما قبل شما عاجز از رفع آن بودند، رفع گردد. کجا رفت شغلهایی که به جوانانی که روز به روز به میان سالی و نا امیدی از یافت شغل مناسب نزدیکتر میشوند قول داده بودید؟ جوانان هر روز بیشتر در معرض مواد مخدر قرار میگیرند، جوانانی که در زمینههای مختلف در صورت محیا بودن بستر مناسب قادر به رقابت کشوری و جهانی هستند و شما بزرگ مرد نبرد هشت سال دفاع مقدس سردار عدل هاشمی پور در رابطه با مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد در کهگیلویه چه کار کردهاید؟ چرا گاهاً دستیابی به انواع مختلف مواد مخدر از پیدا کردن یک بسته آدامس با کیفیت آسانتر است؟ چرا در اشتغال زایی و مبارزه با مواد مخدر عملکردتان بی سابقه ضعیف است؟ شما که از ورود به هرزمینه مربوط و نامربوطی ابا ندارید چرا وارد مقوله مواد مخدر نمیشوید که بهترین جوانان این آب و خاک را به کام مرگ می فرستد.
جناب سردار هاشمی آیا شما به برخی نزدیکان خود القا کرده اید که از قانون فراترند؟ چه آموزههایی به نزدیکان خود دادهاید تا با امنیتی که ثمرهی خون هزاران شهید است، به گونه دیگری رفتار کنند؟ و آیا دلیل پیگیری نشدن عوامل این اخلال در نظمها برای شما و مردم مشخص است؟ در کشوری که قانون برای همه یکسان است بینظمی در سطح شهر را چطور توجیه میکنید؟
قدرتی که از صندوق رای ناشی میشود امانتی است که هزاران چشم نگهبان آن است.
به زودی امانتی راپس خواهید داد و شما میمانید واندوهی گران که امانتدار نبودید.
----------------------------------------
عقیل باستان
ارشد مهندسی نفت