تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۹
کد مطلب : ۴۰۰۱۳۱
یادداشت ارسالی:
یک طرفه نباید به «قاضی» رفت
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
سالهای زیادی میگذشت و فریاد محرومیت مردم کهگیلویه تنها با پژواکی از خود به خودشان باز میگشت و هرگز شنیده نمیشد یا دست کم اگر شنیده میشد گوشی به نوایش اعتنا نمیکرد تا بعدها همهمهی اولین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی هلهله ای برپا کرد و امیدها به آینده زنده گشت. حاج بهرام تاجگردون اولین مسافر «خانه ملت» بود کسی که تنها در زد و بندهای سیاسی خلاصه شد و امیدها را به قهقرا برد. تنها رهاورد ایشان از دورهی اول و سوم مجلس برای مردم کهگیلویه، پی افکندن بنای فکری و سیاسی اصلاحات بود که هرگز به سقف نرسید.
دومین طبل تو خالی امید و آبادانی طلبه ای اصفهانی و ناشناس به نام حاج حسنعلی نجفی رهنانی بود که نه تنها نسل ما که پدرانمان هم نه خاطره ای از او دارند و نه هرگز او را دیدهاند، نوای طبلی که آوازش از دور هم خوش نبود و هرگز به کهگیلویه نیامد.
دورهی چهارم از راه رسید و سید محمد موحد، سناتور قهرمانِ عدهای پا به عرصهی سیاست گذاشت و در سیاست ماند، آنقدر که هم مردم را آزرده بود و هم خودش میرفت که خسته شود، قهرمانی که به تنهایی توانست سدّ محکمی باشد در برابر طرحهای تصویب شده از قبیل پتروشیمی دهدشت، معدن فسفات چرام و.... وی 16 سال پیاپی جز ریش سفیدان و ... اطرافش را ندید و بر قومیت گرایی نیز دامن میزد.
پس از «سناتور» نوبت به سید علی محمد بزرگواری رسید، کسی که هنوز هم نه خودش و نه مردمش رسالتش را نمیدانند که بود و چه باید میکرد. نه توان عمومی داشت و نه اختصاصی و نه راهش را بلد بود، گاه نطقی هم اگر داشتند جز کوبیدن بر طبل ناکارآمدیی و نهایتاً به ارمغان آوردن عقب ماندگی مردمش چیزی نبود.
در مورد دو نمایندهی اخیر (سید محمد موحد و سید محمدعلی بزرگواری) به بیتی بسنده میکنیم:
«به سر نهاد یکی تاج و دیگری دستار
قضا چنین شد و بر هر سری کلاهی رفت».
و در نهایت در میان هجمهی زیادی از انتقادها و از طرفی اشتیاقها نوبت به حاج عدل هاشمی پور رسید.
نماینده ای که اکنون بهتر است شتاب زده او را قضاوت نکنیم و عینک انصاف بر دیده بگذاریم تا پس از بررسی کامل و طبق سنت نه چندان جالب فضای سیاسی استان مان بعد از اتمام هر دوره اقدامات ایشان توسط اهلش بررسی شوند.
با قبول انتقادات وارده بر حاج عدل هاشمی پور اما با هر سنجه ای ارزیابی شود تا کنون قابل مقایسه با هیچ یک از نمایندگان گذشته ما نیست.
نماینده ای که به وضوح میبینیم تا گرایشهای مختلف سیاسی را قابل درک و هضم شده میداند و با چشم غرض نمینگرد.
ایشان سنت دور بودن و کناره گرفتن نماینده از مردم و ملاقاتهای سخت و پرستیژهای تصنعی را شکستند و کرسی گرم مجلس پا بندشان نکرده و همیشه با حضور مداوم در مناطق شهرستان با تحفه یا بی تحفه دغدغهی دیدن و شنیدن مشکلات و محرومیتها را دارند. (گرچه به طور غالب و به دیدهی انصاف بازدیدهایش همراه با حرکتی هرچند کوچک در راه عمران و آبادی است.)
در هر صورت با هر انگیزه ای در راه آبادانی اگر کوشیده شود قابل ستایش است چنانکه فردوسی بزرگ میفرمایند: " آنکس که به آبادانی بکوشد جهان از او به نیکی یاد میکند."
حاج عدل هاشمی پور قبل از دورهی نمایندگیاش نیز در حوزهی بهداشت، اورژانس هوایی، آب کارون، کمک به بهبود زیر ساختها، کمک به اشتغال جوانان حتی به صورت انگشت شمار در پروژههای خاتم الانبیا و.... منبع خدماتی بودهاند.
به خدمات بعد از انتخاب ایشان هم اگر خوب بنگریم کارنامهی قابل قبولی دارند و هر چند کم و کاستیهای بسیاری بوده و انتقاداتی وارد است اما پروژهی گاز رسانی به مناطق محروم از جمله بخش چاروسا، دیشموک و دشمن زیاری که میرفت تا آرزویی دست نیافتنی باشد قابل ستایش است. همچنین با کلید خوردن پتروشیمی دهدشت و معدن فسفات چرام و معرفی پتانسیلهای شهرستان به مقامات بالاتر و دعوت وزیران روزنهی امید را دوباره زنده کرد و امید اینکه با عملی کردن این اقدامات گام موثری بردارند و مردم را به بودن خود و امثال خود امیدوار نگه دارند.
بدینسان خدمات کوچک و بزرگی که ایشان انجام داده یا آغاز کردهاند میطلبد که ما به جای تخریب و فرصت سوزی و تنها با انتقادات منصفانه و کار آمد و بدون تعصب و دخالت گرایشهای سیاسی به نمایندهی فعلی دست یاری دهیم و نگذاریم خواستههای مردم چشم به راه این دیار محروم و مغرور در سایهی جریانات سیاسی بخشکد و باز هم سالهای نیامده را به انتظار بنشینند.
از طرفی در حال حاضر نباید تمام مشکلات را بدون در نظر گرفتن دورههای قبل و آشفته بازار وضعیت اقتصادی کنونی در قامت یک نماینده دید و یکطرفه به قاضی رفت.
بهتر است با پذیرفتن انتقادات وارده و لمس کردن کمبودهای اجتماعی و فرهنگی بدانیم که مشکلات همیشه و اکنون این شهرستان و بلکه استان ما مشکل بنیاد برانداز و خانمان سوز اقتصادی است و به خوبی میدانیم اگر آسایش و رونق اقتصادی نباشد و ذهن بی دغدغه ای نداشته باشیم، همسو شدن و پذیرفتن افکار صرفاً سیاسی نه تنها هیچ دردی را دوا نمیکند بلکه موجب بد بینی و گریز از اینگونه اندیشهها خواهد بود و تنها با ادای روشنفکری و تعارف خرد کردن فقط و فقط به ریشهی خودمان تیشه میزنیم و بس.!
------------------------------------
صائب هاشمپور
دانشجوی دانشگاه تهران
سالهای زیادی میگذشت و فریاد محرومیت مردم کهگیلویه تنها با پژواکی از خود به خودشان باز میگشت و هرگز شنیده نمیشد یا دست کم اگر شنیده میشد گوشی به نوایش اعتنا نمیکرد تا بعدها همهمهی اولین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی هلهله ای برپا کرد و امیدها به آینده زنده گشت. حاج بهرام تاجگردون اولین مسافر «خانه ملت» بود کسی که تنها در زد و بندهای سیاسی خلاصه شد و امیدها را به قهقرا برد. تنها رهاورد ایشان از دورهی اول و سوم مجلس برای مردم کهگیلویه، پی افکندن بنای فکری و سیاسی اصلاحات بود که هرگز به سقف نرسید.
دومین طبل تو خالی امید و آبادانی طلبه ای اصفهانی و ناشناس به نام حاج حسنعلی نجفی رهنانی بود که نه تنها نسل ما که پدرانمان هم نه خاطره ای از او دارند و نه هرگز او را دیدهاند، نوای طبلی که آوازش از دور هم خوش نبود و هرگز به کهگیلویه نیامد.
دورهی چهارم از راه رسید و سید محمد موحد، سناتور قهرمانِ عدهای پا به عرصهی سیاست گذاشت و در سیاست ماند، آنقدر که هم مردم را آزرده بود و هم خودش میرفت که خسته شود، قهرمانی که به تنهایی توانست سدّ محکمی باشد در برابر طرحهای تصویب شده از قبیل پتروشیمی دهدشت، معدن فسفات چرام و.... وی 16 سال پیاپی جز ریش سفیدان و ... اطرافش را ندید و بر قومیت گرایی نیز دامن میزد.
پس از «سناتور» نوبت به سید علی محمد بزرگواری رسید، کسی که هنوز هم نه خودش و نه مردمش رسالتش را نمیدانند که بود و چه باید میکرد. نه توان عمومی داشت و نه اختصاصی و نه راهش را بلد بود، گاه نطقی هم اگر داشتند جز کوبیدن بر طبل ناکارآمدیی و نهایتاً به ارمغان آوردن عقب ماندگی مردمش چیزی نبود.
در مورد دو نمایندهی اخیر (سید محمد موحد و سید محمدعلی بزرگواری) به بیتی بسنده میکنیم:
«به سر نهاد یکی تاج و دیگری دستار
قضا چنین شد و بر هر سری کلاهی رفت».
و در نهایت در میان هجمهی زیادی از انتقادها و از طرفی اشتیاقها نوبت به حاج عدل هاشمی پور رسید.
نماینده ای که اکنون بهتر است شتاب زده او را قضاوت نکنیم و عینک انصاف بر دیده بگذاریم تا پس از بررسی کامل و طبق سنت نه چندان جالب فضای سیاسی استان مان بعد از اتمام هر دوره اقدامات ایشان توسط اهلش بررسی شوند.
با قبول انتقادات وارده بر حاج عدل هاشمی پور اما با هر سنجه ای ارزیابی شود تا کنون قابل مقایسه با هیچ یک از نمایندگان گذشته ما نیست.
نماینده ای که به وضوح میبینیم تا گرایشهای مختلف سیاسی را قابل درک و هضم شده میداند و با چشم غرض نمینگرد.
ایشان سنت دور بودن و کناره گرفتن نماینده از مردم و ملاقاتهای سخت و پرستیژهای تصنعی را شکستند و کرسی گرم مجلس پا بندشان نکرده و همیشه با حضور مداوم در مناطق شهرستان با تحفه یا بی تحفه دغدغهی دیدن و شنیدن مشکلات و محرومیتها را دارند. (گرچه به طور غالب و به دیدهی انصاف بازدیدهایش همراه با حرکتی هرچند کوچک در راه عمران و آبادی است.)
در هر صورت با هر انگیزه ای در راه آبادانی اگر کوشیده شود قابل ستایش است چنانکه فردوسی بزرگ میفرمایند: " آنکس که به آبادانی بکوشد جهان از او به نیکی یاد میکند."
حاج عدل هاشمی پور قبل از دورهی نمایندگیاش نیز در حوزهی بهداشت، اورژانس هوایی، آب کارون، کمک به بهبود زیر ساختها، کمک به اشتغال جوانان حتی به صورت انگشت شمار در پروژههای خاتم الانبیا و.... منبع خدماتی بودهاند.
به خدمات بعد از انتخاب ایشان هم اگر خوب بنگریم کارنامهی قابل قبولی دارند و هر چند کم و کاستیهای بسیاری بوده و انتقاداتی وارد است اما پروژهی گاز رسانی به مناطق محروم از جمله بخش چاروسا، دیشموک و دشمن زیاری که میرفت تا آرزویی دست نیافتنی باشد قابل ستایش است. همچنین با کلید خوردن پتروشیمی دهدشت و معدن فسفات چرام و معرفی پتانسیلهای شهرستان به مقامات بالاتر و دعوت وزیران روزنهی امید را دوباره زنده کرد و امید اینکه با عملی کردن این اقدامات گام موثری بردارند و مردم را به بودن خود و امثال خود امیدوار نگه دارند.
بدینسان خدمات کوچک و بزرگی که ایشان انجام داده یا آغاز کردهاند میطلبد که ما به جای تخریب و فرصت سوزی و تنها با انتقادات منصفانه و کار آمد و بدون تعصب و دخالت گرایشهای سیاسی به نمایندهی فعلی دست یاری دهیم و نگذاریم خواستههای مردم چشم به راه این دیار محروم و مغرور در سایهی جریانات سیاسی بخشکد و باز هم سالهای نیامده را به انتظار بنشینند.
از طرفی در حال حاضر نباید تمام مشکلات را بدون در نظر گرفتن دورههای قبل و آشفته بازار وضعیت اقتصادی کنونی در قامت یک نماینده دید و یکطرفه به قاضی رفت.
بهتر است با پذیرفتن انتقادات وارده و لمس کردن کمبودهای اجتماعی و فرهنگی بدانیم که مشکلات همیشه و اکنون این شهرستان و بلکه استان ما مشکل بنیاد برانداز و خانمان سوز اقتصادی است و به خوبی میدانیم اگر آسایش و رونق اقتصادی نباشد و ذهن بی دغدغه ای نداشته باشیم، همسو شدن و پذیرفتن افکار صرفاً سیاسی نه تنها هیچ دردی را دوا نمیکند بلکه موجب بد بینی و گریز از اینگونه اندیشهها خواهد بود و تنها با ادای روشنفکری و تعارف خرد کردن فقط و فقط به ریشهی خودمان تیشه میزنیم و بس.!
------------------------------------
صائب هاشمپور
دانشجوی دانشگاه تهران