مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ دکتر فرید مرادیان*
آشنایی ما ایرانیان با مفاهیم مدرنیته همچون دموکراسی، احزاب، اصلاحطلبی و... با جنبش مشروطیت آغاز شد. این مفاهیم همچون چراغی بود که در کشورهای همسایه روشن بود و ما آن را به عاریت گرفتیم. بهعبارتدیگربرخاسته از فرهنگ بومی کشور نبود به همین جهت به مرور زمان تغییرات بسیاری به خود پذیرفت. امروزه در فرهنگ سیاسی ایران، گفتمان «اصلاحطلبی»، در مقابل گفتمان «اصول گرائی» قرار گرفته است.
گفتمان «اصولگرائی» معمولاً با سختگیری در عرصه فرهنگی، غربستیزی، دموکراسی ستیزی، مدرنیته هراسی، تفاسیر سختگیرانه از مسائل اجتماعی-فرهنگی، طرفداری از سانسور و ممیزی کتاب، سنتگرائی و آرزوی بازگشت به عصر طلائی سنت و دین، تفسیر تنش زا و مبارزه طلبانه از اسلام در عرصه بین المللی و... تعریف میشود وگفتمان «اصلاحطلبی» با اسلام رحمانی، مردمسالاری، تلفیق سنت و مدرنیته، دموکراسی خواهی، تأکید بر تخصص گرائی، مدیریت علمی، آزادی احزاب، مطبوعات و اینترنت و ماهواره، استقرار نظام شایستهسالاری، برابریحقوق زن ومرد، به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها و گروهها و ... شناخته میشوند.
اما اصلاحطلبی (reformism) هم با انقلابیگری (revolution) متفاوت است. حتی در شناختهشدهترین عرف بینالمللی وبه سادهترین بیان، اصلاحطلبی یک جنبش اصلاحی تدریجی، بدون خشونت و برخاسته از آرای مردم است. اصلاحطلبان کسانی هستند که چارچوب یک نظام حکومتی را قبول دارند و اشکالاتی در آن میبینند و میخواهند با رفع تدریجی آن اشکالات، شکل و فرم آن بهبود بخشند، یعنی آنان به اشکال قهری و براندازی اعتقادی ندارند. این اصلاحطلبان در قالب احزاب و در حیطه قوانین جاری کشور به فعالیت میپردازند. در مقابل انقلابیون کسانی هستند که چارچوب یک نظام را قبول نداشته و میخواهند با اشکال قهری، نظامی را برانداخته و بنیادی نو دراندازند. حال در این میان اعتدالگرایان چه مفهومی مدنظر دارند؟
شاید در نگاه اول چنین به نظر برسد که بعد از اطلاق کلمه «فتنهگر» با مفهومی معادل برانداز، از سوی جناح اصولگرا به اصلاحطلبانی که نسبت به نتایج انتخابات سال ۸۸ معترض بودند تعدادی از اصلاحطلبان برای مصون ماندن از لطمات و آسیبهای احتمالی این هجمه، کلمه اعتدال گرائی را برای کنش گری اجتماعی- سیاسی خود انتخاب کردند.
اصولاً اصولگرایان از ترس از دست دادن موقعیتهای کنونی خود میخواهند که برای از میدان بدر کردن اصلاحطلبان از عرصه سیاسی کشور، اصلاحطلبی را معادل فتنهگری، براندازی معرفی کنند اما در نگاه دوم، چنین ادعا و مرزبندی، پایه و اساسی ندارد. واقعیت این است که سهم تفکر اصلاحطلبان در انقلاب بیش از سایر جریانات است. اصلاحطلبان دلواپسان واقعی ارزشهای انقلاب و جمهوریت نظام هستند و گفتمان اعتدال گرائی از بطن گفتمان اصلاحطلبی در مقابل افراط و تفریط های عملکرد اصولگرایان و دولت احمدینژاد صورت گرفت، و شاید بتوان اعتدال گرائی را فرزند اصلاحطلبی به شمار آورد.
اگر دولتهای بعد از جنگ و دفاع مقدس، یعنی دوره ۱۶ ساله دولتهای سازندگی و اصلاحات، با دوره ۸ ساله اصولگرائی مقایسه کنیم و آن را معیاری برای ارزیابی و کارآمدی و مدیریت بدانیم، اصلاحات کارنامه بسیار موفقتری نسبت به دوره اصولگرائی دارند. در ابتدای دوره احمدینژاد، اصولگرایان کارنامه سفیدی داشتند و طبیعی است که همین نکته باعث اعتماد و اقبال مردم به آنان گردید اما دولتهای نهم و دهم باوجود درآمدهای سرشار نفتی، با بیتدبیری و سوء مدیریت خود و طرح شعارهای تنشآفرین، زمینه را برای انزوا و تحریمهای گسترده کشورمان را در عرصه بینالمللی فراهم نمود، اندیشه و گفتمان اعتدال نیز بهمثابه راهی برای عبور از بحرانها و تنگناهای ناشی از افراط و تفریط محل توجه رهبران جنبشهای اصلاحات قرار گرفت.
در دولت احمدینژاد، فرصتهای فراوانی هم در عرصهی داخلی و هم در عرصه بینالمللی و هم در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی از دست رفت و حتی به تهدید تبدیل شد و این تندرویها، مصالح نظام و منافع ملی را با خطر و چالشهای جدی روبهرو کرده است. اکنون باید از کسانی همچون «حداد عادل» که هشدار میدهند مبادا کسانی فکر کنند که با مذاکره کردن با امریکا و کشورهای غربی، حجاب زنان شل خواهد شد، باید پرسید چرا در هشت سالی که دولت، مجلس یکدست در دست اصولگرایان بود، چارهای اساسی برای مسئله حجاب نکردید؟!
وقتی آقای روحانی به همراه حجتالاسلام یونسی (وزیر دولت خاتمی) برای ثبتنام و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به ستاد انتخابات وزارت کشور مراجعه کردند. یونسی در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه آقای روحانی اصلاحطلب هستند یا اصولگرا؟ گفتند: «من و آقای دکتر روحانی مشی اصلاحطلبی داریم»
در بهار سال ۹۲، آقای «دکتر روحانی» با حمایت گسترده آقایان خاتمی و هاشمی و جریان اصلاحطلبی کشور توانستند در انتخابات پیروز شوند و حماسه دیگری در تاریخ کشور رقم خورد. بیتردید جریان اصلاحطلبی یک جریان زنده و پویا در کشور است و حمایت وسیع مردمی را به دنبال خود دارد.
اکنون آنچه مورد تقاضا و درخواست مردم است. برطرف کردن تحریمهای ظالمانه علیه مردم این کشور، احیای ارزش پول ملی، احیای ارزش پاسپورت ایرانی، حل مشکل گسترده بیکاری و اعتیاد جوانان، گسترش چتر حمایت دولت بر صنایع و تولید ملی و جلوگیری از ورود کالاهای بنجل چینی، تنشزدائی و تعامل با دیگر کشورها، تعامل سازنده با احزاب و گروههای داخل کشور، استقرار شایستهسالاری در نظام مدیریتی کشور، جلوگیری از وقوع اختلاسها و فسادهای بزرگ در نظام بانکی و دولتی، گسترش رفاه اجتماعی و... است. مطالبات به حقی که شایسته مردم کشورمان است و در دولتهای نهم و دهم با بیتدبیری و نامدیریتی مدیران ارشد دولتی تحقق نیافت و اعتماد اجتماعی مردم را دچار بحران یاس و بیاعتمادی نمود.
همه مردم به یاد دارند که رئیس دولت نهم و دهم بارها از دولت خود بهعنوان پاکترین دولت تاریخ یاد کرده و مسئولان دولت خود را از هرگونه فساد و پولشویی مبرا دانسته بود. اما وقوع اختلاسها، فساد برخی از نزدیکترین یاران او ازجمله معاون اولش و محکومیت سنگین او در دادگاه، وجود ۷۰۰ پرونده تخلف در حال رسیدگی و... کار را به جائی رساند که مردم از شعار ضد تبعیض و فساد احمدینژاد تبری جسته و به سمت گفتمان اعتدال و توسعه روی آورند. آیا بهتر نیست که اکنون اصولگرایان به جای اینکه، چوب لای چرخ دولت بگذارند و کارشکنی کنند، پاسخگوی حمایت بیدریغ خویش از عملکرد هشت سال دولت اصولگرائی باشند.
نتیجهگیری: گفتان اصلاح طلبی با مشخصه های خود از جمله پرهیز از خشونت و اعتقاد به اصلاح تدریجی شیوه های مدیریتی در چارچوب نظام سیاسی کشور ذاتا یک گفتمان اعتدال گرایی محسوب می شود. بنابر این اصلاح طلبان برخلاف آنچه که اصول گرایان در پی القای آن به افکار عمومی هستند، اهل تندروی نبوده، بلکه اصلاح طلبی مترادف اعتدالگرائی می باشد. جریان اصلاحطلبی ذرهای نسبت به حقانیت انقلاب، صلابت رهبری و توانمندی و درایت شخص رئیسجمهور تردید ندارد؛ اما مایه نگرانی آن است که دولت در عرصه داخلی کشور در مقابل جناح اصولگرا کوتاه آمده و با مصلحتاندیشیها و عقبنشینیهای بیمورد، بها دادن و دادن امتیازهای غیرمنطقی به اصولگرایان،با توجیه غیرمنطقی فراجناحی بودن است.
چنین انحرافی بیتردید از آنرو جبرانناپذیر است که ضرورت «امید» نادیده گرفتهشده و پشتوانه و انرژی عظیم حرکت اصلاحطلبی در کشور به هرز رود. اصلاحطلبان باید به یاد بیاورند روزهای را که اصولگرایان با حمایتهای بی حد و حصر خود از دولت احمدینژاد، کلیه مدیران شایسته و کارآمد اصلاحطلب را از بدنه دولت حذف و راه را بر فعالیت اجتماعی سیاسی و مطبوعاتی بستند.
* عضو ادوار دفتر تحکیم وحدت و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد
آشنایی ما ایرانیان با مفاهیم مدرنیته همچون دموکراسی، احزاب، اصلاحطلبی و... با جنبش مشروطیت آغاز شد. این مفاهیم همچون چراغی بود که در کشورهای همسایه روشن بود و ما آن را به عاریت گرفتیم. بهعبارتدیگربرخاسته از فرهنگ بومی کشور نبود به همین جهت به مرور زمان تغییرات بسیاری به خود پذیرفت. امروزه در فرهنگ سیاسی ایران، گفتمان «اصلاحطلبی»، در مقابل گفتمان «اصول گرائی» قرار گرفته است.
گفتمان «اصولگرائی» معمولاً با سختگیری در عرصه فرهنگی، غربستیزی، دموکراسی ستیزی، مدرنیته هراسی، تفاسیر سختگیرانه از مسائل اجتماعی-فرهنگی، طرفداری از سانسور و ممیزی کتاب، سنتگرائی و آرزوی بازگشت به عصر طلائی سنت و دین، تفسیر تنش زا و مبارزه طلبانه از اسلام در عرصه بین المللی و... تعریف میشود وگفتمان «اصلاحطلبی» با اسلام رحمانی، مردمسالاری، تلفیق سنت و مدرنیته، دموکراسی خواهی، تأکید بر تخصص گرائی، مدیریت علمی، آزادی احزاب، مطبوعات و اینترنت و ماهواره، استقرار نظام شایستهسالاری، برابریحقوق زن ومرد، به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها و گروهها و ... شناخته میشوند.
اما اصلاحطلبی (reformism) هم با انقلابیگری (revolution) متفاوت است. حتی در شناختهشدهترین عرف بینالمللی وبه سادهترین بیان، اصلاحطلبی یک جنبش اصلاحی تدریجی، بدون خشونت و برخاسته از آرای مردم است. اصلاحطلبان کسانی هستند که چارچوب یک نظام حکومتی را قبول دارند و اشکالاتی در آن میبینند و میخواهند با رفع تدریجی آن اشکالات، شکل و فرم آن بهبود بخشند، یعنی آنان به اشکال قهری و براندازی اعتقادی ندارند. این اصلاحطلبان در قالب احزاب و در حیطه قوانین جاری کشور به فعالیت میپردازند. در مقابل انقلابیون کسانی هستند که چارچوب یک نظام را قبول نداشته و میخواهند با اشکال قهری، نظامی را برانداخته و بنیادی نو دراندازند. حال در این میان اعتدالگرایان چه مفهومی مدنظر دارند؟
شاید در نگاه اول چنین به نظر برسد که بعد از اطلاق کلمه «فتنهگر» با مفهومی معادل برانداز، از سوی جناح اصولگرا به اصلاحطلبانی که نسبت به نتایج انتخابات سال ۸۸ معترض بودند تعدادی از اصلاحطلبان برای مصون ماندن از لطمات و آسیبهای احتمالی این هجمه، کلمه اعتدال گرائی را برای کنش گری اجتماعی- سیاسی خود انتخاب کردند.
اصولاً اصولگرایان از ترس از دست دادن موقعیتهای کنونی خود میخواهند که برای از میدان بدر کردن اصلاحطلبان از عرصه سیاسی کشور، اصلاحطلبی را معادل فتنهگری، براندازی معرفی کنند اما در نگاه دوم، چنین ادعا و مرزبندی، پایه و اساسی ندارد. واقعیت این است که سهم تفکر اصلاحطلبان در انقلاب بیش از سایر جریانات است. اصلاحطلبان دلواپسان واقعی ارزشهای انقلاب و جمهوریت نظام هستند و گفتمان اعتدال گرائی از بطن گفتمان اصلاحطلبی در مقابل افراط و تفریط های عملکرد اصولگرایان و دولت احمدینژاد صورت گرفت، و شاید بتوان اعتدال گرائی را فرزند اصلاحطلبی به شمار آورد.
اگر دولتهای بعد از جنگ و دفاع مقدس، یعنی دوره ۱۶ ساله دولتهای سازندگی و اصلاحات، با دوره ۸ ساله اصولگرائی مقایسه کنیم و آن را معیاری برای ارزیابی و کارآمدی و مدیریت بدانیم، اصلاحات کارنامه بسیار موفقتری نسبت به دوره اصولگرائی دارند. در ابتدای دوره احمدینژاد، اصولگرایان کارنامه سفیدی داشتند و طبیعی است که همین نکته باعث اعتماد و اقبال مردم به آنان گردید اما دولتهای نهم و دهم باوجود درآمدهای سرشار نفتی، با بیتدبیری و سوء مدیریت خود و طرح شعارهای تنشآفرین، زمینه را برای انزوا و تحریمهای گسترده کشورمان را در عرصه بینالمللی فراهم نمود، اندیشه و گفتمان اعتدال نیز بهمثابه راهی برای عبور از بحرانها و تنگناهای ناشی از افراط و تفریط محل توجه رهبران جنبشهای اصلاحات قرار گرفت.
در دولت احمدینژاد، فرصتهای فراوانی هم در عرصهی داخلی و هم در عرصه بینالمللی و هم در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی از دست رفت و حتی به تهدید تبدیل شد و این تندرویها، مصالح نظام و منافع ملی را با خطر و چالشهای جدی روبهرو کرده است. اکنون باید از کسانی همچون «حداد عادل» که هشدار میدهند مبادا کسانی فکر کنند که با مذاکره کردن با امریکا و کشورهای غربی، حجاب زنان شل خواهد شد، باید پرسید چرا در هشت سالی که دولت، مجلس یکدست در دست اصولگرایان بود، چارهای اساسی برای مسئله حجاب نکردید؟!
وقتی آقای روحانی به همراه حجتالاسلام یونسی (وزیر دولت خاتمی) برای ثبتنام و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به ستاد انتخابات وزارت کشور مراجعه کردند. یونسی در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه آقای روحانی اصلاحطلب هستند یا اصولگرا؟ گفتند: «من و آقای دکتر روحانی مشی اصلاحطلبی داریم»
در بهار سال ۹۲، آقای «دکتر روحانی» با حمایت گسترده آقایان خاتمی و هاشمی و جریان اصلاحطلبی کشور توانستند در انتخابات پیروز شوند و حماسه دیگری در تاریخ کشور رقم خورد. بیتردید جریان اصلاحطلبی یک جریان زنده و پویا در کشور است و حمایت وسیع مردمی را به دنبال خود دارد.
اکنون آنچه مورد تقاضا و درخواست مردم است. برطرف کردن تحریمهای ظالمانه علیه مردم این کشور، احیای ارزش پول ملی، احیای ارزش پاسپورت ایرانی، حل مشکل گسترده بیکاری و اعتیاد جوانان، گسترش چتر حمایت دولت بر صنایع و تولید ملی و جلوگیری از ورود کالاهای بنجل چینی، تنشزدائی و تعامل با دیگر کشورها، تعامل سازنده با احزاب و گروههای داخل کشور، استقرار شایستهسالاری در نظام مدیریتی کشور، جلوگیری از وقوع اختلاسها و فسادهای بزرگ در نظام بانکی و دولتی، گسترش رفاه اجتماعی و... است. مطالبات به حقی که شایسته مردم کشورمان است و در دولتهای نهم و دهم با بیتدبیری و نامدیریتی مدیران ارشد دولتی تحقق نیافت و اعتماد اجتماعی مردم را دچار بحران یاس و بیاعتمادی نمود.
همه مردم به یاد دارند که رئیس دولت نهم و دهم بارها از دولت خود بهعنوان پاکترین دولت تاریخ یاد کرده و مسئولان دولت خود را از هرگونه فساد و پولشویی مبرا دانسته بود. اما وقوع اختلاسها، فساد برخی از نزدیکترین یاران او ازجمله معاون اولش و محکومیت سنگین او در دادگاه، وجود ۷۰۰ پرونده تخلف در حال رسیدگی و... کار را به جائی رساند که مردم از شعار ضد تبعیض و فساد احمدینژاد تبری جسته و به سمت گفتمان اعتدال و توسعه روی آورند. آیا بهتر نیست که اکنون اصولگرایان به جای اینکه، چوب لای چرخ دولت بگذارند و کارشکنی کنند، پاسخگوی حمایت بیدریغ خویش از عملکرد هشت سال دولت اصولگرائی باشند.
نتیجهگیری: گفتان اصلاح طلبی با مشخصه های خود از جمله پرهیز از خشونت و اعتقاد به اصلاح تدریجی شیوه های مدیریتی در چارچوب نظام سیاسی کشور ذاتا یک گفتمان اعتدال گرایی محسوب می شود. بنابر این اصلاح طلبان برخلاف آنچه که اصول گرایان در پی القای آن به افکار عمومی هستند، اهل تندروی نبوده، بلکه اصلاح طلبی مترادف اعتدالگرائی می باشد. جریان اصلاحطلبی ذرهای نسبت به حقانیت انقلاب، صلابت رهبری و توانمندی و درایت شخص رئیسجمهور تردید ندارد؛ اما مایه نگرانی آن است که دولت در عرصه داخلی کشور در مقابل جناح اصولگرا کوتاه آمده و با مصلحتاندیشیها و عقبنشینیهای بیمورد، بها دادن و دادن امتیازهای غیرمنطقی به اصولگرایان،با توجیه غیرمنطقی فراجناحی بودن است.
چنین انحرافی بیتردید از آنرو جبرانناپذیر است که ضرورت «امید» نادیده گرفتهشده و پشتوانه و انرژی عظیم حرکت اصلاحطلبی در کشور به هرز رود. اصلاحطلبان باید به یاد بیاورند روزهای را که اصولگرایان با حمایتهای بی حد و حصر خود از دولت احمدینژاد، کلیه مدیران شایسته و کارآمد اصلاحطلب را از بدنه دولت حذف و راه را بر فعالیت اجتماعی سیاسی و مطبوعاتی بستند.
* عضو ادوار دفتر تحکیم وحدت و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد
انتظار این است که صاحبنظران و کارشناسان علوم سیاسی و جامعه شناسی با ارائه نظرات و نقد و بررسی علمی به تکمیل و غنای این مباحث مدد ویاری رسانند هر چند که به زعم بنده می توان اصلاحات را ساماندهی نابسامانی ها و اصلاح ضعف ها ،خطاها و اشتباهات در برنامه های خرد و کلان در زمینه های اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اخلاقی ، برنامه ریزی ، اجرایی و …. دانست و با آسیب شناسی و بازبینی اهداف و برنامه ها ، انحرافات و خطاها، شناسایی نسبت به اصلاح ورفع نقایص و ضعف ها اقدام و با بازسازی و نوسازی آنها خط مشی ، اهداف و استراتژی نوتر ، پویاتر و علمی تر و کارآمدتری تدوین گردد وانتظار حداقلی هم این است که مدیران دولت دوازدهم نسبت به برخی مدیران دولت یازدهم تغییرات اساسی داشته باشند و
- در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها، سازوکارهای دموکراتیک ، مشاوره و استفاده از خرد جمعی و رعایت اصول دموکراسی را مورد امعان نظر قرار دهد و از استبداد رای ، خودخواهی ، خودمحوری و شیوه های قیم
مآبانه در عمل و با جدیت پرهیز نماید و صیانت از قانون و رای مردم و دفاع از حقوق شهروندی را وظیفه و تعهد مستمر خود بداند
- دارای صبرو حوصله ، سعه صدر و متانت باشد و از عصبانیت و خشونت اجتناب نماید
- عدالت و انصاف را همواره در قضاوت ها ، داوری ها و سایر موارد مورد امعان نظر قرار دهد و مقید باشد که نه به کسی ظلم کند و نه زیر بار ظلم برود
- انتقاد پذیر باشد و در نقد و نقادی منصفانه عمل کند . به نقد درون و آسیب شناسی مواضع معتقد و انتقادات وی سازنده و به دور از خصومت و اغراض خاص باشد و تهمیدات لازم جهت اجرای شعار « زنده باد مخالف من » را فراهم سازد
- مبارزه با فساد ، اختلاس و رانت خواری ، و در راستای فقر زدایی ، رفع تبعیض و بی عدالتی و کاهش فاصله طبقاتی را وظیفه اجتماعی و تعهدی خدشه ناپذیر و دائمی محسوب نموده و از هرنوع تبانی ، رشوه خواری، شانتاژ ، تضییع حقوق ملت، زیاده خواهی و افزون طلبی اعلام برائت نماید ومبارزه جدی با این ناهنجاری های فساد انگیز و ناعادلانه را در اولویت تعهدات اجتماعی و مردمی خود قرار دهد. در این زمینه مدیریت عالی و شایسته حضرتعالی در زمان مدیریت هلال احمر استان زبان زد خاص و عام است و برخی از مدیران محترم می توانند الگو گیری کنند.