تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۶
کد مطلب : ۴۷۵۸۵۹
یادداشت؛
نقش اژهای در تحقق سد آبریز چیه؟
۰
کبنا ؛سیدعلی عباس محدث - چند سالی است که برای تمامی مسئولان عالیرتبه کشور، به طرق مختلف از توانمندیها و نقش ارزندۀ مردم استان کهگیلویه و بویراحمد از ابتدای انقلاب تا امروز، لالایی میخوانیم. همهاش داریم از نقش بیبدیل رزمندگان استان در 8 سال دفاع مقدس و از نقش غیرقابل انکار نخبگان استان کهگیلویه و بویراحمد در توسعه و تحقق پیشرفت های زیرساختی کشور هزینه میکنیم تا شایستگی مردم را برای توجه دولتمردان اثبات کنیم. همچنان داریم از منابع ارزشمندِ طبیعی و سرمایه های انکارناپذیر نفت و گاز استان و از تنوع آب و هوایی که بیشک اگر دولتمردانِ بعد از جنگ، دلمشغولی به این استان و مردمِ محرومش میداشتند، با اندکی سرمایهگذاری میتوانستند، سودآوری برابر با نفت را در این زمینه کسب کنند، سخن میگوییم و به امید تحقق وعدهها، جلوهنمایی میکنیم. چرا؟ واقعاً چرا باید اینگونه خود را تحقیر کنیم.
آقای محسنی اژهای کجای این ماجرا است که باید بهش التماس کنیم؟ یا رئیسجمهور و دولتشان متهم هستند که باید دعوی رسمی کنیم و مسئولان استان بهعنوان شاکی، دادخواست خود را به قوۀ قضائیه تقدیم کنند. مثل دادخواست دولت علیه رژیم اسرائیل.
و یا قائل به استقلال قوۀ مجریه و قضائیه هستیم که دیگر اینهمه التماس چرا؟
اگر قرار بر تضرع و جلب التفات و محبت است، این همت را هزینه مقام معظم رهبری کنید. چراکه تنها پاسخی که رئیس قوۀ قضائیه نسب به محرومیتها و بیتوجهیهای دولتمردان دارد همین بود که هم در شورای اداری و هم در دیدار با دانشگاهیان گفتند.«وی به مسئله سد خرسان نیز اشاره کرد و گفت: من نمیتوانم دراینرابطه ورود پیدا کنم، اگر مسئولان استانی با هم متحد باشند میتوانند تصمیم درستی در این زمینه اتخاذ کنند.». یا در باره سد آبریز گفت: «احداث سد آبریز در کهگیلویه باید توسط کارشناسان بررسی شود و میتوان نظرات کارشناسی را در مجلس شورای اسلامی طرح و در این زمینه تصمیمگیری کرد. با اختلافنظر در این زمینه ما به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید اگر مسئولان قول دهند در زمینه سد آبریز به یک جمعبندی مطلوب برسند من نیز از آن دفاع خواهم کرد. مشخصاً به قوه قضاییه بگویید که مشکل احداث سد آبریز کجاست تا قوه قضاییه ورود کند.»
در تمام این سالها، یکی از بدترین روشهای مطالبهگری را ارائه دادهایم. همیشه رؤسای جمهور را از فرودگاه تا مرکز شهر، بدرقه میکنیم و از رئیس قوۀ قضائیه دادخواه کمکاریها و سهلانگاریهای دولت مردان میشویم. چرا در مورد شکایات مدیران از خبرنگاران و رسانههای آزاد و منتقدین نپرسیدید؟ چرا از مدیرانی که اعتبارات میلیاردی را در حوزههای آسیبهای اجتماعی هزینه میکنند؛ ولی یک ریال در زندگی و امنیت اجتماعی و روانی مردم نقش مؤثری نداشتهاند، طرح دعوی نکردید؟ چرا از مجریانِ همیشه سهلانگار فرهنگی استان که اتفاقاً همواره داعیۀ نیمه خدایی بر مردم دارند و واعظانِ آشکار و والیان پنهان دین و دنیای مردم هستند، شِکوه نکردید؟ چرا نمیگذارید که مادرانِ بچههای 11، 12 و 13 سالهای که در حین بازیهای کودکانه خود، تصمیم بزرگ سالانهای گرفتند و خودکشی کردند، با رئیس قوۀ عدلیه دیدار کنند؟
به نظرم باز هم فریب خوردیم. یک ساعت نشستن رئیس دستگاه قضا در دفتر داستان محترم و شنیدن حرف مردمی که از ابتداییترین دعوی حق خود هم ناتوان هستند، به این جلسات و نشستهای عریضوطویل و گفتاردرمانیهای غیرضروری ارزشمندتر بود. در حقیقت، گسترۀ حضور آقای اژهای به جلسات اداری و دیدار با دانشگاهیان و... به همان یک گفتهاش که «من نمیتوانم در این زمینه ورود کنم...»، یعنی اثبات کم برخورداری فکری و فرهنگی و اعتراف به عمق محرومیت و بیچارگی استانی که قاعده بازی را نه به کفایتی دولتمردان، بلکه به ناامیدی مدیرانش باخته است.
مثلاً نفهمیدیم که نقش محسنی اژهای در تحقق سد آبریز چیه....
آقای محسنی اژهای کجای این ماجرا است که باید بهش التماس کنیم؟ یا رئیسجمهور و دولتشان متهم هستند که باید دعوی رسمی کنیم و مسئولان استان بهعنوان شاکی، دادخواست خود را به قوۀ قضائیه تقدیم کنند. مثل دادخواست دولت علیه رژیم اسرائیل.
و یا قائل به استقلال قوۀ مجریه و قضائیه هستیم که دیگر اینهمه التماس چرا؟
اگر قرار بر تضرع و جلب التفات و محبت است، این همت را هزینه مقام معظم رهبری کنید. چراکه تنها پاسخی که رئیس قوۀ قضائیه نسب به محرومیتها و بیتوجهیهای دولتمردان دارد همین بود که هم در شورای اداری و هم در دیدار با دانشگاهیان گفتند.«وی به مسئله سد خرسان نیز اشاره کرد و گفت: من نمیتوانم دراینرابطه ورود پیدا کنم، اگر مسئولان استانی با هم متحد باشند میتوانند تصمیم درستی در این زمینه اتخاذ کنند.». یا در باره سد آبریز گفت: «احداث سد آبریز در کهگیلویه باید توسط کارشناسان بررسی شود و میتوان نظرات کارشناسی را در مجلس شورای اسلامی طرح و در این زمینه تصمیمگیری کرد. با اختلافنظر در این زمینه ما به هیچ نقطه مطلوبی نخواهیم رسید اگر مسئولان قول دهند در زمینه سد آبریز به یک جمعبندی مطلوب برسند من نیز از آن دفاع خواهم کرد. مشخصاً به قوه قضاییه بگویید که مشکل احداث سد آبریز کجاست تا قوه قضاییه ورود کند.»
در تمام این سالها، یکی از بدترین روشهای مطالبهگری را ارائه دادهایم. همیشه رؤسای جمهور را از فرودگاه تا مرکز شهر، بدرقه میکنیم و از رئیس قوۀ قضائیه دادخواه کمکاریها و سهلانگاریهای دولت مردان میشویم. چرا در مورد شکایات مدیران از خبرنگاران و رسانههای آزاد و منتقدین نپرسیدید؟ چرا از مدیرانی که اعتبارات میلیاردی را در حوزههای آسیبهای اجتماعی هزینه میکنند؛ ولی یک ریال در زندگی و امنیت اجتماعی و روانی مردم نقش مؤثری نداشتهاند، طرح دعوی نکردید؟ چرا از مجریانِ همیشه سهلانگار فرهنگی استان که اتفاقاً همواره داعیۀ نیمه خدایی بر مردم دارند و واعظانِ آشکار و والیان پنهان دین و دنیای مردم هستند، شِکوه نکردید؟ چرا نمیگذارید که مادرانِ بچههای 11، 12 و 13 سالهای که در حین بازیهای کودکانه خود، تصمیم بزرگ سالانهای گرفتند و خودکشی کردند، با رئیس قوۀ عدلیه دیدار کنند؟
به نظرم باز هم فریب خوردیم. یک ساعت نشستن رئیس دستگاه قضا در دفتر داستان محترم و شنیدن حرف مردمی که از ابتداییترین دعوی حق خود هم ناتوان هستند، به این جلسات و نشستهای عریضوطویل و گفتاردرمانیهای غیرضروری ارزشمندتر بود. در حقیقت، گسترۀ حضور آقای اژهای به جلسات اداری و دیدار با دانشگاهیان و... به همان یک گفتهاش که «من نمیتوانم در این زمینه ورود کنم...»، یعنی اثبات کم برخورداری فکری و فرهنگی و اعتراف به عمق محرومیت و بیچارگی استانی که قاعده بازی را نه به کفایتی دولتمردان، بلکه به ناامیدی مدیرانش باخته است.
مثلاً نفهمیدیم که نقش محسنی اژهای در تحقق سد آبریز چیه....
خداییش یکی به ما همه بگه
مطالبه سد آبریز چه ربطی به رئیس قوه قضائیه دارد؟!