کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کبنا بررسی کرد

دور هشتم مذاکرات وین؛ چقدر به توافق نزدیک شده‌ایم؟

8 دی 1400 ساعت 23:42

 دولت پیش بینی ۵.۵ برابری درآمدها را در حوزه فروش نفت و گاز، مالیات ستانی و در حوزه فروش اموال خود را داشته است. اما در کشور آنچه واقعی است درآمدها است و آنچه شعاری است هزینه‌ها است؛ بنابراین وعده‌های عمل ناشده ناشی براساس هزینه‌هایی داده می‌شود که درآمد واقعی آن تأمین نمی‌شود. همین هزینه‌ای که در بودجه می‌آید. پیش بینی آن را دولت و نمایندگان در سراسر کشور به عنوان وعده‌ها مطرح می‌کنند، اما وقتی درآمدها محقق نشود، نتیجه‌اش سرخوردگی ملت خواهد بود.


دور هشتم مذاکرات در حالی کار خود را در وین آغاز کرده که آمریکایی‌ها هفته گذشته ضرب الاجلی برای گفتگوهای هسته‌ای تعیین کردند. اما یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده ایران که خواست نامش فاش نشود، به ایرنا گفته که حالت اضطراری در مذاکرات وجود ندارد و اسیر ضرب‌الاجل‌های ساختگی نخواهند شد.
بیم و امیدها در مذاکرات هسته‌ای
سید علی خرم استاد دانشگاه در این زمینه نوشت: بعد از دور ششم مذاکرات وین، دولت رئیسی، دور هفتم این مذاکرات را بدون کسب نتیجه پشت سر گذاشت، با این تصور که شاید بتواند متون دور ششم را مطابق سلیقه خود تغییر دهد و در نهایت به این نتیجه رسید که چنین امری مقدور نیست و همه اعضای 1+5 مقاومت می‌کنند. این مقاومت به طرف غربی محدود نشد بلکه روسیه و چین هم احساس کردند مذاکره کنندگان جدید می‌خواهند چرخ را دوباره اختراع کنند و این نوعی توهین به وقت و تلاش‌های دیپلماتیک همه اعضای گروه 1+5 محسوب می‌شود. طبق معمول مذاکراتی و طبق عرف دیپلماتیک، نهایت امتیازی که به طرف ایرانی دادند این بود که اگر نکات تکمیلی نسبت به متن قبلی دارد به‌صورت پرانتز به متن قبلی پیشنهاد شود و در صورت موافقت همه اعضا، در حین مذاکرات این نکات مورد بحث و بررسی قرار گرفته و هر آنچه اجماع بود پذیرفته می‌شود. بنابراین اولین درس مرتاضی دیپلماتیک برای هیات مذاکره کننده جدید این بود که هرکس از راه برسد و بخواهد دستاوردهای گذشته را زیر سؤال ببرد و بازی را بهم بریزد، از سوی سایر هیات‌ها مطرود می‌شود. دونالد ترامپ با همه ابرقدرتی از راه رسید و با زورگوئی و به توصیه اسرائیل و اعراب، برجام را به‌هم ریخت، حالا خود آمریکائی‌ها و بقیه دارند او را لعنت و نفرین می‌کنند چون به نفع پیشرفت هسته‌ای ایران انجامید و در نهایت همه اعضاء به مواضع قبلی 1+5 برگشتند. به‌رغم نکته فوق اما وضعیت حاضر مذاکرات یک دستاورد دیپلماتیک برای مردم ایران داشته که چندین سال بود به حکومت فشار می‌آوردند چرا ایران خود مستقیم با آمریکا مذاکره نمی‌کند و مشکلاتش را بدون حضور اسرائیل و اعراب و حتی روسیه و چین حل نمی‌کند؟ چرا باید اولیانوف روسی دست ایران را بگیرد و با چشمان بسته و با عصا در صحنه مذاکرات هسته‌ای بچرخاند و واسطه توافق منافع و حقوق ایران و آمریکا باشد؟ سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری تهران گفت: «تیم مذاکره کننده ایران درحال تبادل غیررسمی و غیر مستقیم متون کتبی اما بدون سربرگ (Non-paper) با آمریکا از طریق انریکه مورا نماینده اروپا در مذاکرات وین است و این خبر بزرگی است که دراختیار خبرنگاران می‌گذارم. اول طرف مقابل تعهداتش را انجام می‌دهد، سپس ما اقدامات جبرانی را انجام خواهیم داد». درک این نکته در صحنه دیپلماسی بین المللی بسیار مهم است که اگر طرفی را می‌خواهید واسطه قرار دهید نباید هیچ‌گونه تقابل یا خورده حساب و بدتر از آن خصومت بین‌طرف شما و واسط وجود داشته باشد وگرنه واسط برای مرتفع نمودن مشکلات خود از کارت شما به‌وضوح استفاده می‌کند و شما را در تاریکی به باتلاق مورد نظرش هدایت می‌کند. روسیه و چین هر دو در حالت خصومت با آمریکا قرار دارند و از فرصت ایران برای بده و بستان مشکلات خود استفاده می‌کنند. یقیناً صحنه سوریه و قره‌باغ از نظر سیاسی و جایگاه گاز ایران از نظر اقتصادی و ده‌ها مورد دیگر برای مردم کوچه و بازار یادآور سوء استفاده واسطه‌ها در دوشیدن ایران به‌شمار می‌رود.

مذاکرت وین

هنگامی منافع ایران محفوظ می‌ماند که ایران و آمریکا به‌عنوان دو طرف اصلی برجام در مقابل هم مذاکره و بده و بستان کنند. حال اگر در گذشته، اصولگرایان سنگ لای چرخ اصلاح‌طلبان می‌گذاشتند و هرگونه مراوده بین ایران و آمریکا حتی به‌صورت Non-paper را کفر ابلیس معرفی می‌کردند، مانعی ندارد به قول آقای‌ترقی، «مذاکرات با آمریکا توسط اصولگرایان هیچ عیبی ندارد، فقط اصلاح‌طلب نباشد!» امروز همه مردم منجمله اصلاح‌طلبان از برداشتن این گام برای حفظ منافع و حقوق ایران استقبال می‌کنند و امیدوارند طرف ایرانی در گام‌های دیگری در جایگاه واقعی خود در مذاکرات قرار گیرد. اگر به صحنه مذاکرات وین برگردیم، در دوره هشتم فقط شاهد یک جلسه یک ساعته بودیم و از روز بعد بحث و بررسی بر روی پرانتزهای پیشنهادی ایران به‌مدت دو روز شروع گردید. اعضاء 1+5 احساس دارند ایران در حال وقت کشی است ولی با علاقمندی مذاکرات را دنبال می‌کنند شاید به نتیجه برسد. انریکو مورا گفته اگر هفته آینده وقت باشد جلسه دیگری برگزار می‌شود. روسیه و چین هم ابراز امیدواری کرده‌اند مذاکرات در ماه ژانویه به نتیجه برسد چون پس از آن مذاکرات دیگری متصور نیست. اما گفته شده در دیدگاه آمریکا، ایران ظرف چند هفته آینده به نقطه بی‌بازگشت در پیشرفت هسته‌ای می‌رسد و دیگر مذاکره برای بازگشت به برجام ضرورتی ندارد. به‌عبارت دیگر آیا کشورهای غربی و شاید با چین و روسیه به‌دنبال سازو کار تنبیهی بعد از این مرحله هستند تا با تحریم‌های سخت‌تر و فشارهای بیشتر سیاسی اقتصادی بین المللی، ایران را زمین گیر نمایند؟ اگر ایران در این راستا گام برمی‌دارد و به مؤثر بودن گام‌های خود در کوتاه مدت اطمینان دارد و تحلیل غربی‌ها منطبق بر واقعیت است، این کش و واکش در مذاکرات وین قابل فهم است. اما اگر تحلیل غرب دور از واقعیت است، ایران در یک بازی خود باخته پیش می‌رود که جدای از خطر درگیری ناخواسته نظامی، همین مقدار کم تعاملات اقتصادی تجاری با جهان هم از دست خواهد داد که از دست دادن نقش منطقه‌ای و برعکس ترغیب همسایگان دور و نزدیک برای نقش‌آفرینی در ایران هم به‌دنبال آن خواهد بود.
 مذاکره مستقیم با آمریکا، از انکار تا ضرورت
سید وحید کریمی تحلیلگر مسائل بین‌الملل نیز در این باره نوشت: سیاست عدم مذاکره مستقیم با آمریکا شکل لجبازی سیاسی و دیپلماتیک پیدا کرده است. البته این راهبرد ارتباطی به دولت‌ها ندارد، چون مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا و اساساً تعیین و تبیین مبانی سیاست خارجی فراتر از توان و اختیار دولت‌هاست. در این بین دولت‌ها و وزارت امورخارجه تنها مجریان راهبرد ایران هستند. اما نکته مهمتر اینجاست که دلیل ایجاد این رفتار در مذاکره مستقیم با آمریکا، شاید این باشد که ایران اساساً گفت‌وگو و مذاکره مستقیم با ایالات متحده را به معنای ایجاد ارتباط تهران و واشنگتن و بازگشایی سفارتخانه‌های دو کشور در پایتخت‌های همدیگر تلقی می‌کند در حالی که این مذاکرات مستقیم با هدف رفع بحران در پرونده‌های متعدد ایران در صحنه جهانی از پرونده فعالیت‌های هسته‌ای گرفته تا توان دفاعی و موشکی، نفوذ منطقه‌ای و... است. تا در صورت حل این بحران شاهد ثبات، امنیت و آرامش پایدار، هم در داخل کشور و هم در سطح منطقه باشیم. از این منظر اگر به مذاکرات و گفت‌وگوی مستقیم ایران و آمریکا نگاه کنیم می‌بینیم که این سیاست و راهبرد هوشمندانه‌ترین و در عین حال کم هزینه‌ترین سیاست در شرایط فعلی کشور است. دلیل پیگیری سیاست عدم مذاکره مستقیم با آمریکا این است که مذاکره با آمریکا یعنی پذیرش شکست در برابر ایالات متحده. یعنی اگر ما مذاکرات مستقیم را در دستور کار قرار دهیم به این معنا خواهد بود که تهران در مقابل سیاست فشار حداکثری و تحریم‌ها شکست خورده و عقب‌نشینی کرده است و در نهایت تن به مذاکره داده است. در علم دیپلماسی و سیاست خارجی چیزی به اسم پیروزی و شکست معنا ندارد، هدف غایی سیاست خارجی تحقق منافع ملی است. علم دیپلماسی می‌گوید در برهه‌های مختلف بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی باید بهترین تصمیم را برای تحقق منافع ملی در نظر گرفت؛ این پیروزی است. ما در این وضعیت داخلی باید مذاکره مستقیم را انجام دهیم. این مهم هم در داخل کشور، هم در منطقه و حتی در سطح جهان احساس می‌شود. حقیقتاً برازنده و زیبنده نیست که بر طبل عدم مذاکره با آمریکا بکوبند. مذاکره مستقیم و گفت‌وگوی رو در رو با آمریکا می‌تواند ایران را از مرحله بحران در پرونده‌های متعدد خود با جامعه جهانی خارج کند. بنابراین باز هم تاکید می‌کنم که مذاکره مستقیم با آمریکا، نه به معنای ایجاد ارتباط دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانه‌ها، بلکه به ضرورت شرایط حساس و خطیر کنونی می‌تواند عقلانی‌ترین، منطقی‌ترین و در عین حال کم هزینه‌ترین مسیر برای حل و فصل مناقشات باشد.
  دور هشتم مذاکرات وین؛ چقدر به توافق نزدیک شده‌ایم؟

 حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر مسائل بین الملل در این خصوص به فرارو گفت: هرچند امکان رسیدن به توافق با سختی‌هایی مواجه است، اما در عین حال شرایط برای توافق بیشتر از عدم توافق است. به عبارتی می‌شود گفت که امیدواری برای رسیدن به توافق بیش از نا امیدی است. معتقدم که در برجام میان آمریکا و ایران همه چیز دو طرفه است و این دو طرف بیشتر عزم بر توافق دارند تا عدم توافق. اتفاقاً عوامل برهم زننده دیگر اعضای برجام هستند.
 در ادامه گفت‌وگوی حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر مسائل بین الملل و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم را خواهید خواند.
هرچند امکان رسیدن به توافق با سختی‌هایی مواجه است، اما در عین حال شرایط برای توافق بیشتر از عدم توافق است. به عبارتی می‌شود گفت که امیدواری برای رسیدن به توافق بیش از نا امیدی است. معتقدم که در برجام میان آمریکا و ایران همه چیز دو طرفه است و این دو طرف بیشتر عزم بر توافق دارند تا عدم توافق. اتفاقاً عوامل برهم زننده دیگر اعضای برجام هستند. چرا که برای خودشان حوزه منافع تعریف کرده‌اند. مثلاً فرانسه به دنبال قراردادهایی است تا در منطقه با برخی کشورهای عربی شکل بدهد. دیگران نیز سعی می‌کنند به خاطر روابطی که با رژیم صهونیستی و برخی کشورهای منطقه دارند، دغدغه‌های آن‌ها را در برجام مطرح کنند. حتی معتقدم که چین و روسیه نیز نگاه خاکریز گونه به موضوع برجام و ایران دارند.
به نظر من دلیل آن اشتباه محاسباتی بود که ایران در گذشته انجام داد. در واقع همه طرف‌های برجام را ایران ساخت، درحالی که موضوع میان ایران و آمریکا بود. علت هم این بود که مذاکره ایران و آمریکا به یک تابو بدل شده بود. زمانی هم که کسی از مذاکره مستقیم صحبت می‌کرد اتهاماتی به او وارد می‌کردند. معتقدم که ایران و آمریکا دشمن هستند، اما این دو دشمن به نوعی از عقلانیت رسیده‌اند که دیپلماسی را به سایر حوزه‌های تقابلی ترجیح می‌دهند؛ بنابراین عواملی که در گذشته به دلیل تابو شدن مذاکرات بین ایران و آمریکا شکل گرفتند، بیشتر از این دو مانع سازی می‌کنند. چرا که در گذشته این‌ها نقش میانجی و واسط را ایفا می‌کردند، اما بعد برای خودشان حوزه منافع برجامی تعریف کردند. این حوزه منافع برجامی باعث پیچیده‌تر شدن مذاکرات شد. معتقدم الان که متن‌های ایران و آمریکا با وجود اختلاف‌ها تبدیل به پیش نویسی شده که می‌شود براساس آن مذاکرات را پیش برد، امکان توافق وجود دارد.



 این واقعیت را باید بپذیریم که منافع امضای برجام برای ایران و آمریکا بیش از منافع دیگر طرف‌ها است، در واقع می‌شود گفت که منافع دیگر طرف‌ها در پیچیده‌تر شدن مذاکرات است نه رسیدن به توافق. آمریکا به دلیل هژمونیک، چالش‌های منطقه‌ای مختلف را جمع می‌کند و به سمت چالش‌های هژمونیک مثل خاور دور و... حرکت می‌کند. ایران هم کشوری است که به هر حال تدوام چالش‌های هسته‌ای، باعث شده تا ایران فرصت‌های بسیاری در حوزه توسعه‌ای را از دست بدهد؛ بنابراین معتقدم باید یک نگاه مبتنی بر منافع ملی در کشور شکل بگیرد. این نگاه می‌تواند در حول محور دفاع از احیای برجام شکل بگیرد. چه کسانی که موافق دولت هستند و چه کسانی که مخالف دولت هستند، سعی کنند که رسیدن به توافق تبدیل به چالش نشود، چرا که زمان به ضرر ایران و آمریکا و به سود دیگر اعضا حرکت می‌کند. البته جالب است که بدبین‌ترین طرف‌ها در دو سوی میز ایران و آمریکا به این نتیجه نزدیک شده‌اند که منافع دو طرف در یک توافق است.
 برای رسیدن به توافق می‌شود زمان در نظر گرفت؟
به نظر من طرح یک سری مباحث مبنی بر عدم توافق ادامه سلسله موضع گیری‌هایی است که تنها به ضرر ملت ایران تمام می‌شود. مثلاً یکی از موضع گیری‌ها این بود که یکی از مسئولان در ابتدای کار دولت سیزدهم اعلام کرد که ما با دنیای استکبار در موضوع برجام به توافق نمی‌رسیم. پس از آن هم آثار ضربه زننده آن را در اقتصاد دیدیم.
 بعد هم بلافاصله همزمان با حضور هیات ایرانی در وین ما دیدیم که مسئول دیگری اعلام کرد که این دور، دور توافق نیست. موضوع این است که ایران به جای اینکه بر بطن مذاکرات تمرکز کند بر یک زمان بندی از پیش تعیین تمرکز کرده است. در واقع ایران تلاش می‌کند که زمان را تا مرحله نهایی بکشد که این یک آفت برای سیاست خارجی است. من اعتقادی به زمان بندی ندارم و معتقدم که اگر حد مقدوری از چارچوب‌ها و منافع تعیین شده ایران در متن مورد توافق قرار بگیرد، برجام احیا خواهد شد. چه در پایان ده روز این دور مذاکرات و چه در مذاکراتی که در آینده انجام خواهد شد.
 با این حال طرح زمان بندی‌ها و ادعای پیش بینی‌هایی که صورت می‌گیرد، این‌ها نه جز سیاست‌های کشور است و نه می‌تواند کمکی به منافع کشور کند. به شکل کلان روز به روز تاراج فرصت‌های کشور توسط رقبای مختلف و حتی تاراجانی فرصت‌ها توسط کشورهای دوست نما هستیم. اما آنچه منافع کشور ما را تأمین می‌کند به نظرم تنش زدایی است.
 دولت پیش بینی ۵.۵ برابری درآمدها را در حوزه فروش نفت و گاز، مالیات ستانی و در حوزه فروش اموال خود را داشته است. اما در کشور آنچه واقعی است درآمدها است و آنچه شعاری است هزینه‌ها است؛ بنابراین وعده‌های عمل ناشده ناشی براساس هزینه‌هایی داده می‌شود که درآمد واقعی آن تأمین نمی‌شود. همین هزینه‌ای که در بودجه می‌آید. پیش بینی آن را دولت و نمایندگان در سراسر کشور به عنوان وعده‌ها مطرح می‌کنند، اما وقتی درآمدها محقق نشود، نتیجه‌اش سرخوردگی ملت خواهد بود. من خیلی امیدوار هستم که این توافق صورت بگیرد و ایران به جای اینکه حداکثر یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت را با دو سوم قیمت در بازار بفروشد، بتواند سه میلیون بشکه با قیمت واقعی بفروشد. این حداقل اثرش افزایش درآمدها است. ضمن اینکه امکان کار اقتصادی نیز در کشور فراهم است و به جای مالیات گیری و طرح منابع غیرقابل تأمین، کشور می‌تواند اقتصاد خارجی مرتبط با برجام خودش را شکل بدهد. اما همه ما باید نگاه غیر تعصب آمیز به این موضوع داشته باشم تا هر تیم مذاکره کننده‌ای؛ چه نماینده دولت روحانی و چه نماینده دولت رئیسی به توافقی رسید، به این توافق احترام گذاشته شود.
 


کد مطلب: 442938

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/442938/دور-هشتم-مذاکرات-وین-چقدر-توافق-نزدیک-شده-ایم

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1