کبنا بررسی کرد
بازار و کلاه گشاد / صنعت، معدن و تجارت کهگیلویه و بویراحمد در سراشیبی سیاست
27 ارديبهشت 1398 ساعت 12:04
سکانس آخر این قصه دردآورتر است آنجا که روی روغن قیمت زده بود ۱۰۵ هزار ریال اما فروشنده میگفت که «۱۲ هزار تومان تمام، من خودم آن را ۱۰ هزار و ۷۰۰ خریدهام»، گفتم قیمت زده، گفت برو از همونی که قیمت زده بخر، این جمله آخر که خیلی آن را از زبان فروشندگان شنیدهایم پتک محکمی است بر ساختار نظارت بر بازاری که وزارتخانهها و اتاقهای صنفی مختلفی درگیرش هستند و سرآخر مشخص نیست که مسئول این بلبشو کیست؟ کارخانه کلاه سر سیستم نظارت نهاده است، شرکت پخش یا محتکر قیمت را بالا بردهاند یا نه خرده فروش میخواهد از آب گل آلود ماهی بگیرد، هرچه هست از نبود سیستم نظارتی ناشی میشود.»
کلاً نظارت بر صنفهای مختلف بازار ضعیف است، از لوازم یدکی فروش گرفته تا کارواشها به هر طریقی که میتوانند از مردم بالا میکشند، کی باید به فکر مردم باشد و کی باید نظارت کند بر کار این واحدهای صنفی، خدا داند. البته مسئولان مرتبط از نظارت بر بازار کهگیلویه و بویراحمد سخن می رانند و آمارهای گوناگونی هم در این زمینه منتشر کردند و میکنند.
فردی روز گذشته (26 اردیبهشت ماه 98) در گفتوگو با کبنا، گفت: به یک کارواش مراجعه کردم، علاوه بر اینکه دو برابر قیمت از من پول دریافت کردند، حتی وسیله خودم را از صندوق عقب ماشین برداشتند و به بهانههای واهی مصرف کردند.
شهروند دیگری از نمایندگی وسایل خودروی پژو گلایه داشت و میگفت: یک قطعه گارانتی دار را از نمایندگی خودروی پژو خریدم و مجبور به تعویض آن شدم، اما در کمال ناباوری مسئولان نمایندگی از من آن را نپذیرفتند.
حال بازار کهگیلویه و بویراحمد آشفته است، پیمان فرامرزی روزنامه نگار نیز اینگونه مینویسد؛ «دنبال یک لیتر روغن چندین مغازه را گشتم همه یا میگفتند نداریم یا با دست بر را نشان میزدند که دیر آمدی تمام شد، فروشگاه کوچک و بزرگ هم نداشت، تمام شد و نداریم خط آخر حرفهایشان بود.
بالاخره در یک مغازه روغن یافتم، چون کاشفی که کشفی بزرگ کرده باشد، چنان از یافتن روغن مسرور بودم که اصلاً فراموش کردم چرا باید یکی از تولیدات داخلی اسیر کمبود شود، مگر ما کم کارخانه تولید روغن (با پالم یا بدون پالم) در کشور داریم، مگر کم پیامهای بازرگانی مغزمان را خوردند که روغن فلان بهتر از روغن بهمان است چه شد که امروز آواره مغازهها به دنبال یک بطری روغن شدهایم.
فروشندگان نظرهای متفاوتی داشتند، یکی معتقد بود که چون مواد درب بطری روغن خارجی است، پس کمبود در بطری روغن لاجرم به کاهش تولید روغن نیز منجر شده است این ادعا در کلیت خود مضحک است اما واقعیتی تلخ و ناخوشایند نیز هست در ماجرای درب بطری نوشابه. یادمان هست که یکی از مشکلات تولیدکنندگان اتفاقاً همین درب بطری نوشابه و آب معدنی بود و بعد در فضای مجازی جوکش را ساخته بودند که «درب بطری نوشابه از نفت تولید میشود، ما نیز نفت تولید میکنیم اما درب بطری را وارد میکنیم» در این سالیان هم یکی از مدیران یکی از دولتها به فکر نیفتاده که یک پتروشیمی برای بطری نوشابه و دربش بزند که امروز گیر همین یک قلم نباشیم؟
یکی دیگر از فروشندگان میگفت کار خود کارخانه است از وقتی بازار تکان خورده، باید به شرکتهای پخش التماس کنیم تا تعداد معدودی از یک کالا به ما بدهند. او هم راست میگفت کارخانههایی که صدا و سیما، صدای تبلیغاتشان در دوران فراوانی شده بود و همهشان سالها فقط به بهانه اینکه در رسانه ملی تبلیغات داشتهاند، کالاهایشان را بیشتر از بقیه رقیبان می فروختند حالا از قفسه مغازهها کوچ کردهاند و نایاب شدهاند، اتفاقاً برخی محصولات، نوع بی ادعایشان هست، همیشه بوده است اما آنها که ادعایشان گوش فلک را کر کرده بود، این روزها علاوه بر پول مارک، پول کمبود اجناسشان را هم میخورند، «فلان مارک گیر نمیآید» خودش چند برابر قیمت، ارزش روی کالا میگذارد. اینجا هم ضعف بنیادی وساختاری است و باید دولت و مجلس حلش کنند، ما در کشور سیستم نظارت شبکهای درستی نداریم و این بزرگترین آسیب است اصلاً در این سالها کسی از مردم نخواسته است که بر بازار نظارت کنند، اگر ساختاری وجود داشته باشد، اپلیکیشنی، سایتی، کانالی، چیزی؛ همین فروشندگان خودشان می گویند که گیر این کمبودها کجاست.
و اما سکانس آخر این قصه دردآورتر است آنجا که روی روغن قیمت زده بود ۱۰۵ هزار ریال اما فروشنده میگفت که «۱۲ هزار تومان تمام، من خودم آن را ۱۰ هزار و ۷۰۰ خریدهام»، گفتم قیمت زده، گفت برو از همونی که قیمت زده بخر، این جمله آخر که خیلی آن را از زبان فروشندگان شنیدهایم پتک محکمی است بر ساختار نظارت بر بازاری که وزارتخانهها و اتاقهای صنفی مختلفی درگیرش هستند و سرآخر مشخص نیست که مسئول این بلبشو کیست؟ کارخانه کلاه سر سیستم نظارت نهاده است، شرکت پخش یا محتکر قیمت را بالا بردهاند یا نه خرده فروش میخواهد از آب گل آلود ماهی بگیرد، هرچه هست از نبود سیستم نظارتی ناشی میشود.»
گلایههای زیادی از دستگاههای متولی نظارت بر بازار وجود دارد. فروشگاههای استان هم که راه خودشان را میروند، روایتی که رضا زیرایی مدیرکل تعزیزات حکومتی کهگیلویه و بویراحمد از فروشگاههای این استان میکند، تقریباً وضعیت این بازار را برای متولیان روشن میکند. او میگوید: «وقتی به فروشگاههای زنجیرهای در استان کهگیلویه و بویراحمد و به خصوص شهر یاسوج مراجعه میکنیم بیش از هر چیز تخفیفهایی اغوا کننده که روی اجناس نوشته شده توجه خریدار و مشتری را به خود جلب میکند.
تخفیفهایی که از 5 درصد شروع و گاه تا 35 و یا 40 درصد هم میرسد و هر خریداری را بر سر شوق و رغبت میآورد که خرید خود را همانجا انجام دهد.
اما بنا به گفته مدیرکل تعزیرات حکومتی استان کهگیلویه و بویراحمد وقتی که به دقت بررسی کنیم تخفیف 40 یا 30 و یا 20 درصدی در کار نیست و بیش از 5 درصد به مشتری تخفیف داده نمیشود.
رضا زیرایی مدیرکل تعزیرات حکومتی استان کهگیلویه و بویراحمد این کار فروشگاههای زنجیرهای استان را مصداق تبلیغات خلاف واقع میداند و میگوید پای دخل که حساب میکنند تنها 5 درصد به مردم تخفیف میدهند که نوعی جرم و تبلیغات خلاف واقع است.
وی بالا بردن سواد خرید مردم را نکتهای مهم میداند که باید دستگاههای فرهنگی و رسانههای استان نسبت به آن دغدغه داشته باشند تا در بازار آسیبی به آنها وارد نشود.»
زیرایی خودش هم باید پاسخگوی این وضعیت باشد و باید روشن کند که چرا با وجود پروندههای زیاد و تخلفات مکرر هنوز برخی سودجویان و متخلفان عقب نمیکشند. سازمان صنعت، معدن و تجارت کهگیلویه و بویراحمد در سراشیبی سیاست قرار دارد. تغییر رئیس سازمان صمت کلید خورده است و به نظر میآید «سید حشمت الله صمیمی دوست» گزینه اول و آخر استانداری برای جانشینی دیودیده است. شاید راه درمان بازار همین تغییر و تحولات نیروی انسانی باشد. چرا که دیودیده هر چه در توان داشت و دارد، به کار گرفته و نیروی تازه نفس چه صمیمی دوست باشد و چه فرد دیگری میتواند به سازمان صنعت، معدن و تجارت کهگیلویه و بویراحمد جان دو بارهای ببخشد.
در باره واحدهای صنعتی و روزگاری که بر آنها سپری میشود و عملکرد و نقش ستاد تسهیل و رفع موانع تولید هم بعداً صحبت خواهیم کرد.
کد مطلب: 409698