گزارشی که از خود بزرگبینی برخی مسوولان روایت میکند
خداحافظ سوپرمن!
25 دی 1397 ساعت 9:27
وقتي که کسي اصل قانون را قبول ندارد و از تريبون تلويزيون مي گويد که قانون را قبول ندارد و خود را کارشناس ارشد همه علوم مي داند، چه انتظاري از او براي احترام به قانون ميرود. به نظر مي رسد اين يک نوع بيماري است نه اينکه غرضي داشته باشند. به نظر من ايشان يک نوع بيماري خودبزرگ بيني شديد دارد که خودش را فراي قانون ميداند.
یکی از مشکلات کشور سوپرقهرمانپروری است که دو حالت دارد؛ یعنی برخی افراد توهم اشتباهی از وزن سیاسی و تاثیرگذاری خود دارند و بر همین اساس برای القای بزرگی خود به دیگران اقداماتی صورت میدهند که تبعات زیادی دارد. برخی دیگر هم هستند که توهم بزرگی ندارند اما اطرافیانشان در تعریف محاسن آنها چنان اغراق و بزرگنمایی میکنند که جامعه تصور خاصی از این افراد دارد که در هر دو حالت سیل انتظارات است که به سوی این افراد روانه میشود و عدم تحقق آن سبب کمرنگ شدن اعتماد به مسئولان و ضربه به کاهش سرمایه اجتماعی میشود. محمدرضا خباز از استاندار سابق خراسان شمالی چندی قبل درباره احمدینژاد گفته بود: «وقتي که کسي اصل قانون را قبول ندارد و از تريبون تلويزيون مي گويد که قانون را قبول ندارد و خود را کارشناس ارشد همه علوم مي داند، چه انتظاري از او براي احترام به قانون ميرود. به نظر مي رسد اين يک نوع بيماري است نه اينکه غرضي داشته باشند. به نظر من ايشان يک نوع بيماري خودبزرگ بيني شديد دارد که خودش را فراي قانون ميداند. » البته این ویژگی تنها مختص احمدینژاد نبود چنانکه روز گذشته حسام الدین آشنا مشاور رئیسجمهور هم گفت:«تصوری از سوپرقهرمانها در دولتداری داشتیم؛ به عنوان مثال از نظر من پدیدهای مثل آقای احمدینژاد یک ابرقهرمان تلقی میشد؛ یعنی کسی یکتنه میخواهد همه مسائل را حل کند؛ او در سال ۸۴ ندای محرومان و بازوی مستضعفان بود، آن هم نه به شکل عادی، بلکه به عنوان کسی که به روشهای انقلابی مسائل را حل میکند. خیلی از کسانی که دل به آقای دکتر احمدینژاد بسته بودند، بعد از این دوران سرشکسته و سرخورده شدند؛ چراکه متوجه شدند او هم یک آدم عادی است با همه اشتباهاتی که آدمهای عادی میکنند. کسانی هم به آقای روحانی این دلبستگی را داشتند که او آدمی است که میگوید هر کسی باید در جای خود باشد و به این شیوه کار را جلو میبرد؛ عدهای هم به آقای قالیباف این دلبستگی را داشتند که او یک رضاشاه اسلامی خواهد بود.» وی افزود: «ما احتیاج به اصلاح سیستمی داریم؛ منظورم این است که باید باور کنیم که «همهچیز را همگان دانند»؛ یعنی باور کنیم که باید درباره مشکلات جدی با هم گفتوگوی معطوف به حل مسأله انجام دهیم».
دیگر خیلی قهرمان بزرگی نداریم
آشنا تاکید کرد: «در واقع همه کسانی خودشان را بزرگ جلوه میدادند، کارنامهشان جلوی چشم مردم هست؛ معلوم شد که به یک معنا ما خیلی نیاز به قهرمانان بزرگ نداریم یا اگر بخواهم دقیقتر بگویم اصولاً دیگر خیلی قهرمان بزرگی نداریم؛ چراکه اداره کشور خیلی پیچیدهتر از آن است که یک نفر با همه ظرفیتهای استثنایی یا افسانهای خود از پس اداره کشور بربیاید؛ مدل دولتداری روحانی در دوره اول این بود که افراد کهنهکار و بنا بر تعابیری ژنرالها را روی کار بیاورد، اما وقتی این افراد آمدند، همه متوجه شدند که بسیاری از اینها افراد اگرچه خیلی خوب بودند اما متعلق به دو دهه پیش هستند.» در عین حال تصریح کرد: «ما احتیاج به اصلاح سیستمی داریم؛ منظورم این است که باید باور کنیم که «همهچیز را همگان دانند»؛ یعنی باور کنیم که باید درباره مشکلات جدی با هم گفتوگوی معطوف به حل مسأله انجام دهیم. من میگویم اگر قبول کنیم که باید با هم گفتوگو کنیم و رابطه دولت و مردم را از بالا به پایین نبینیم، خیلی چیزها تغییر میکند. امروز راه حل مسائل دست جوانان است، علت آن هم بسیار روشن است؛ چراکه دیگر تعداد زیادی از مردان متولد دهه ۱۳۱۰ باقی نماندهاند و متولدین دهه بیست نیز دارند از دنیا میروند؛ آقای هاشمی شاهرودی که اخیراً به رحمت خدا رفتند متولد سال ۱۳۲۷ و یکی از امیدها و سرمایههای آینده نظام بودند؛ امیدهای آینده نظام چه در سطوح عالی نظام و چه در سطوح مدیریتی دیگر تقریباً کارشان تمام است و ما قطعاً یک پوستاندازی خیلی سنگین در سطح رهبران نظام و مدیران عالی و سیاستگذاران خواهیم داشت و تا ۴سال دیگر بهطور طبیعی بسیاری افرادی که امروز مسئولیتهای خیلی بالایی دارند، یا نیستند یا اینکه کاملاً ناتوان یا بازنشسته شدهاند».
نسل جوان و پایهگذاری سنت
مشاور رئیسجمهور معتقد است: «بزرگان نظام سنتهایی را پایهگذاری کردهاند که نسل جوان امروز دیگر به خیلی از آنها قائل نیست، بنابراین این نسل جوان مجبور است برای دوره جدید خود سنتهایی را پایهگذاری کند. امید من به این است که حاکمان فعلی که لیوانی را محکم در دست داشتهاند، امروز به دلیل کهولت سن یا هر چیز دیگری دستشان در حال شل شدن است؛ بالاخره دستی باید زیر این لیوان قرار بگیرد؛ اگر این دست آمادگی کافی نداشته باشد، حاکمان این لیوان را به راحتی رها نمیکنند، اگر هم که این کار را انجام دهند، امید به سالمماندن آن ندارند. اگر نسل جوان امروز نشان دهد که آمادگی و پختگی کافی دارد تا کار را از نسل قبل خود تحویل بگیرد، نسل قبل اگر سالم باشد، راحتتر و با آرامش کار را واگذار میکند، اگر هم سالم نباشد یا خیلی سفت به قدرت چسبیده باشد، جوانان با اطمینان بیشتری آن لیوان را به سمت خود میکشند. این استعاره، به معنایی استعارهای بزرگ برای کشور است؛ نسل جوان امروز باید کار را تحویل بگیرد و به شکل خود کشور را اداره کند نه به شکلی که گذشتگان آنها، کشور را اداره کردهاند؛ نسل جوان باید این ظرفیت را از خود نشان دهد و بتواند قدرت خود را ابراز کند. وی گفت: در روزهای اخیر دیدیم که اگر نسل جوان چگونه با فشار و قدرت خود طرح قانونی مربوط به منع به کارگیری بازنشستگان را به صحن مجلس بردند و آن را به تصویب رساندند. قدرت نسل جوان برای ایجاد تغییرات خیلی زیاد است؛ منظور من لزوماً تغییرات سیاسی نیست؛ جوانان بهتر از ما فکر میکنند، دنیا را میبینند و خود و مسائل را میشناسند، پس حتما راهحلها را نیز بهتر میدانند و فقط باید نشان دهند که اهل حل مسأله هستند نه فقط اهل غر زدن، نق زدن و داد زدن. او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا پیش از شروع اعتراضات، دستگاه اطلاعاتی دولت اطلاع و تحلیلی از اینکه قرار است اعتراضاتی در این سطح به وجود بیاید، داشت، گفت: هم اطلاع و تحلیل داشت و هم اطلاع داده بود و فکر میکنم چون این اطلاعات را داشتند، توانستند مدیریت کنند. آشنا در پاسخ به این سوال که نوع برخورد حاکمیت با اعتراضات سال۹۶ در مقایسه با اعتراضات دهه هفتاد تغییر کرده است، اظهار کرد: بله سال۹۶ نسبت به همه تاریخ جمهوری اسلامی این برخورد پختهتر بود.
کد مطلب: 406439