تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۵
کد مطلب : ۴۰۵۹۶۴
جایگاه اصلاحات در دولتهای یازدهم و دوازدهم بررسی شد
اصلاحات زیر تیغ استمرار
۰
کبنا ؛ناكارآمدي و ضعفهای دولت روحاني سبب شدهاست شخصيتهايي كه در انتخاباتها از او حمايتي کردند يا آنكه هزينههايي پرداختند، به اين تكاپو بيفتند كه خود را از معركه بيكفايتي جدا كنند و راه خود را بروند. در همين راستا چندي پيش سعید حجاریان، در مصاحبهای با اشاره به امکان تحریم انتخابات آتی از سوی اصلاحطلبان گفته بود:« پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است زیرا انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم». هرچند كه بايد به انتخابات به عنوان ميزان مقبوليت نظام توجه ويژه داشت ولي از طرفي اينكه برخي راي بدهند و عدهاي ديگر پز داده و اندكي نيز پست ومقام بگيرند و كف بزنند شايسته نيست.
كلام تلخ
گفتني است اين اظهارات سعيدحجاريان كه همواره با سياستمداران سطحينگر اصلاحطلب تفاوت انديشه داشتهاست، به كام وزیر کشور دولت اصلاحات خوش نيامد و عبدالواحد موسوی لاری به اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان واکنش نشان داد. اين فرد كه اين روزها نایب ريیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان نيز به حساب مي آيد و در كنار عارف شوراي پرانتقاد را اداره ميكند، در مصاحبهای که با روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران ) داشت، درباره موضوعات مختلفی از جمله اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات آتی از سوی اصلاحطلبان، رابطه اصلاحطلبان با دولت، اختلافات دو نهاد اصلاح طلبِ شورای سیاستگذاری و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اظهار نظر کرده است.
برائت از ديدگاه
تسنيم در اين باره نوشته است كه موسوی لاری، در گفتوگو خود با ارگان حزب کارگزاران در واکنش به اظهارات حجاریان گفته است: «برخی معتقدند جامعه مخاطب اصلاح طلبان به سمتی که آقای سعید حجاریان و طرفداران عقیده ایشان هستند، گرایش دارند. یعنی گذر از انتخابات و گذر از شکل اصلاح طلبی انتخابات، من این را قبول ندارم. آنها نگاه اکثریت نیستند». نایب ريیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به ناآرامیهای دی 96 در برخی شهرهای کشور و واکنش اصلاح طلبان به این ناآرامیها میگوید:اصلاح طلب منتقد به دنبال این نیست که بگوید من نیستم. حرف او این است که من هستم و دولت باید اصلاح شود. اصلاح طلب نمیگوید ما باید از کل نظام عبور کنیم. عدد اصلاحطلبان رادیکالی که این شعار را قبول دارند بالا نیست. وزیر کشور دولت اصلاحات در پاسخ به این سوال که با توجه به عملکرد دولت روحانی فکر میکنید نگاه جامعه به اصلاح طلبان در انتخابات آتی همان نگاه قبلی است،مدعی شده است که بخش کوچکی از مسئولیتهای دولتی به فعالان اصلاح طلب اختصاص یافته است. اگر اصلاح طلبان به دنبال قدرت بودند، قدرت را به هر شکلی دنبال میکردند. مگر در دولت آقای روحانی چند درصد اصلاح طلب داریم؟! چه در دولت مرکزی و چه در استانها و مناطق و ... کم هستند و اينگونه نیست که اصلاحطلبها فقط به کسب قدرت فکر کنند و به دنبال مطالبات مردم و اهداف اصلاحات نباشند. موسوی لاری در عین حال با تاکید بر لزوم ترمیم ادبیات اصلاحطلبان در برخورد با مردم معتقد است: جای تردید ندارد که اصلاح طلبان در دوره آینده با مشکل جدی تفاهم با مردم روبه رو هستند، ولی اینکه تفاهم با مردم شدنی است یا نه قطعا ممکن است ولی به این شرط که مسیر را به گونهای اصلاح کنیم که با مردم همراه باشیم.
بعد از انتخابات سال 96 و برخي نيز معتقد هستند كه گزينش سال 94، برخي از شخصيتها و جريانهاي اصلاحطلب به همان سياستهاي استمرارطلبي خود بازگشتند و نشان دادند كه براي ماندن در قدرت حاضر هستند حتي مردم را نيز از دست بدهند. آنها به گونهاي برخورد كردند كه مردم از سياستهاي اصلاحات زده شوند و در مسيري حركت كنند كه بدنه حامي اصلاحات نيز از آنها قطع اميد كنند. سخنان حجاريان در حالي بيان شدهاست كه افراد حاضر در شورايعالي سياستگذاري اصلاحات فقط نگران آنهستند كه اندك جايگاه خود را در حاكميت از دست بدهند و براي همين به نوعي خود را وامدار جريانهاي اقتدارگرا كردهاند. البته شايد نتوان اين مسائل را روي كاغذ اثبات كرد ولي سكوتهاي تاملبرانگيز اين قشر در برابر اقدامات صورت گرفته در كشور، سندي محكم از مماشات شخصيتهاي حاكميتي وابسته به اصلاحات است.
خيانت به اعتماد مردم
نكتهاي كه اين روزها بيشتر از ناكارآمدي دولت و ساير نهادهاي مردم نهاد، سبب اعتراض و دلزدگي مردم از برخي شخصيتهاي منتسب به اصلاحات شدهاست، ماجراي دورويي و نفاق برخي شخصيتهاست. آنهايي كه تا از حاكميت خارج هستند به عنوان سختترين اپوزيسيون فعاليت ميكنند و تمام سياستهاي حاكميت را زير سوال ميبرند اما به محض آنكه دستشان در گوشهاي بند كاري ميشود، برچسب سكوت بر لبان شان كوبيده ميشود و در زنجيرهاي تاسف بار دوباره زماني كه از منصب اخراج يا عزل شده يا دوره آنها به پايان ميرسد، شيپور انتقادچي را علم كرده و شروع به تخريب ميكنند؛ روندي كه ديگر در ايران كارآيي ندارد و اگر جرياني شعار اصلاح طلب و اصولگرا ديگر تمام است ماجرا را سر ميدهند بابهانه و اهرم اين نوع عملكرد است.
بنبست اصلاحنمايي
شخصيتهاي سياسي ايران، از حافظهكوتاه مدت برخي جريانها در كشور استفادههاي بهينهاي بردهاند و همواره كوشيده اند تا از اين فرصت استفاده كنند و مسير را به گونهاي كه ميخواهند ترسيم كنند ولي بايد بدانند اين روزها به لطف همان فضايمجازي كه سبب پيروزي آنها بر سنتگراها شد، امروز همان سنتگراها به خوبي فراگرفتهاند كه چگونه ادعاها و اظهارات مقطعي كه بعدها فراموش ميشود را به ياد مردم بياورند، بنابراين راه را عوض كنيد و به قدرت مردم ايمان بيارويد زيرا در آيندهاي نزديك دوباره مجبور ميشويم كاسه تكديگري قدرت در دست گرفته و سراغ مردم بياييد ولي آن روز بسيار دير است و راه برگشتي وجود ندارد.
كلام تلخ
گفتني است اين اظهارات سعيدحجاريان كه همواره با سياستمداران سطحينگر اصلاحطلب تفاوت انديشه داشتهاست، به كام وزیر کشور دولت اصلاحات خوش نيامد و عبدالواحد موسوی لاری به اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان واکنش نشان داد. اين فرد كه اين روزها نایب ريیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان نيز به حساب مي آيد و در كنار عارف شوراي پرانتقاد را اداره ميكند، در مصاحبهای که با روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران ) داشت، درباره موضوعات مختلفی از جمله اظهارات اخیر حجاریان مبنی بر امکان تحریم انتخابات آتی از سوی اصلاحطلبان، رابطه اصلاحطلبان با دولت، اختلافات دو نهاد اصلاح طلبِ شورای سیاستگذاری و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اظهار نظر کرده است.
برائت از ديدگاه
تسنيم در اين باره نوشته است كه موسوی لاری، در گفتوگو خود با ارگان حزب کارگزاران در واکنش به اظهارات حجاریان گفته است: «برخی معتقدند جامعه مخاطب اصلاح طلبان به سمتی که آقای سعید حجاریان و طرفداران عقیده ایشان هستند، گرایش دارند. یعنی گذر از انتخابات و گذر از شکل اصلاح طلبی انتخابات، من این را قبول ندارم. آنها نگاه اکثریت نیستند». نایب ريیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به ناآرامیهای دی 96 در برخی شهرهای کشور و واکنش اصلاح طلبان به این ناآرامیها میگوید:اصلاح طلب منتقد به دنبال این نیست که بگوید من نیستم. حرف او این است که من هستم و دولت باید اصلاح شود. اصلاح طلب نمیگوید ما باید از کل نظام عبور کنیم. عدد اصلاحطلبان رادیکالی که این شعار را قبول دارند بالا نیست. وزیر کشور دولت اصلاحات در پاسخ به این سوال که با توجه به عملکرد دولت روحانی فکر میکنید نگاه جامعه به اصلاح طلبان در انتخابات آتی همان نگاه قبلی است،مدعی شده است که بخش کوچکی از مسئولیتهای دولتی به فعالان اصلاح طلب اختصاص یافته است. اگر اصلاح طلبان به دنبال قدرت بودند، قدرت را به هر شکلی دنبال میکردند. مگر در دولت آقای روحانی چند درصد اصلاح طلب داریم؟! چه در دولت مرکزی و چه در استانها و مناطق و ... کم هستند و اينگونه نیست که اصلاحطلبها فقط به کسب قدرت فکر کنند و به دنبال مطالبات مردم و اهداف اصلاحات نباشند. موسوی لاری در عین حال با تاکید بر لزوم ترمیم ادبیات اصلاحطلبان در برخورد با مردم معتقد است: جای تردید ندارد که اصلاح طلبان در دوره آینده با مشکل جدی تفاهم با مردم روبه رو هستند، ولی اینکه تفاهم با مردم شدنی است یا نه قطعا ممکن است ولی به این شرط که مسیر را به گونهای اصلاح کنیم که با مردم همراه باشیم.
بعد از انتخابات سال 96 و برخي نيز معتقد هستند كه گزينش سال 94، برخي از شخصيتها و جريانهاي اصلاحطلب به همان سياستهاي استمرارطلبي خود بازگشتند و نشان دادند كه براي ماندن در قدرت حاضر هستند حتي مردم را نيز از دست بدهند. آنها به گونهاي برخورد كردند كه مردم از سياستهاي اصلاحات زده شوند و در مسيري حركت كنند كه بدنه حامي اصلاحات نيز از آنها قطع اميد كنند. سخنان حجاريان در حالي بيان شدهاست كه افراد حاضر در شورايعالي سياستگذاري اصلاحات فقط نگران آنهستند كه اندك جايگاه خود را در حاكميت از دست بدهند و براي همين به نوعي خود را وامدار جريانهاي اقتدارگرا كردهاند. البته شايد نتوان اين مسائل را روي كاغذ اثبات كرد ولي سكوتهاي تاملبرانگيز اين قشر در برابر اقدامات صورت گرفته در كشور، سندي محكم از مماشات شخصيتهاي حاكميتي وابسته به اصلاحات است.
خيانت به اعتماد مردم
نكتهاي كه اين روزها بيشتر از ناكارآمدي دولت و ساير نهادهاي مردم نهاد، سبب اعتراض و دلزدگي مردم از برخي شخصيتهاي منتسب به اصلاحات شدهاست، ماجراي دورويي و نفاق برخي شخصيتهاست. آنهايي كه تا از حاكميت خارج هستند به عنوان سختترين اپوزيسيون فعاليت ميكنند و تمام سياستهاي حاكميت را زير سوال ميبرند اما به محض آنكه دستشان در گوشهاي بند كاري ميشود، برچسب سكوت بر لبان شان كوبيده ميشود و در زنجيرهاي تاسف بار دوباره زماني كه از منصب اخراج يا عزل شده يا دوره آنها به پايان ميرسد، شيپور انتقادچي را علم كرده و شروع به تخريب ميكنند؛ روندي كه ديگر در ايران كارآيي ندارد و اگر جرياني شعار اصلاح طلب و اصولگرا ديگر تمام است ماجرا را سر ميدهند بابهانه و اهرم اين نوع عملكرد است.
بنبست اصلاحنمايي
شخصيتهاي سياسي ايران، از حافظهكوتاه مدت برخي جريانها در كشور استفادههاي بهينهاي بردهاند و همواره كوشيده اند تا از اين فرصت استفاده كنند و مسير را به گونهاي كه ميخواهند ترسيم كنند ولي بايد بدانند اين روزها به لطف همان فضايمجازي كه سبب پيروزي آنها بر سنتگراها شد، امروز همان سنتگراها به خوبي فراگرفتهاند كه چگونه ادعاها و اظهارات مقطعي كه بعدها فراموش ميشود را به ياد مردم بياورند، بنابراين راه را عوض كنيد و به قدرت مردم ايمان بيارويد زيرا در آيندهاي نزديك دوباره مجبور ميشويم كاسه تكديگري قدرت در دست گرفته و سراغ مردم بياييد ولي آن روز بسيار دير است و راه برگشتي وجود ندارد.