تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۵
کد مطلب : ۴۰۵۰۳۵
در پاسخ به مطالب کبنانیوز؛
برای مرد کلاه نمدی/ با اندکی انصاف درنگ کنیم/ ضرورت برخورد با تخلفات مالی/ درود بر رسانههای پیشرو در مبارزه با فساد
۰
کبنا ؛
فرهاد صبورزاده
نگارنده این سطور هیچگونه آشنایی و قرابتی با کارخانهدار بزرگ ندارد و صرفاً از باب رعایت انصاف و عدالت در موضع گیریهای شخصی و احساس مسئولیت اجتماعی و مدنی در خصوص مسائل جامعه، ذکر نکاتی در این مورد را ضروری میداند. اهالی محترم کبنا نیوز میدانند که نگارنده همواره از مخالفین و نقادان جدی عملکردهای سیاسی، انتخاباتی و منطقه ای بوده که این صنعتدار در دایره آن بوده و از این رو انتقادات مهمی نیز به آنها دارد و سهل انگاریها و تخلفات آنها را شماتت می نماید و در جای خود برخورد دستگاه های مسئول را ضروری می داند. نگارنده بارها چوب نماینده حامی آنها و اذناب و مقربان قومی و منطقهای وی را خورده است، اما وجدان و انصاف را مانع از سکوت و نقل سویه دیگر مسائل مربوط به این قضیه میداند.
این روزها برخی رسانه های محلی و به طور خاص سایت کبنا نیوز به اخبار و بیانیهها و سایر مسائل مربوط به بدهیها و کوتاهیهای فرزند یکی از صنعتداران معروف استان پرداخته است که ضرورت دارد در باب آن، جوانب امر مورد توجه قرار گیرد و ذکر نکاتی چند برای خود داوری و افکارسنجی را انعکاس دهد؛ در این باره با توجه به اینکه کلیه اخبار و مطالب کبنا نیوز یکطرفه و از یک بعد بوده (100 درصد)، رسالت اخلاقی و رسانهای ایجاب میکند که حداقل اندکی به بُعد دیگر این مسئله توجه نماید و حق بررسی و بحث در نگرش به جانب دیگر مسئله را بدهد تا در اذهان عمومی رسانه بی انصاف و غرضدار قلمداد نشود؛
1-بعد هیجانی و پیش داوری ما ایرانیان مانع از تأمل و مداقه در ابعاد و جوانب قضایا و جامع نگری در داوری خواهد شد. لذا میبایست با دقت و با توجه به کلیه جوانب هر امری نگریسته شود و مرزهای اخلاق و انصاف در محضر وجدان مخدوش نشوند.
2-این سالهای رکود اقتصادی و تحریم (از دولت قبل تاکنون)، بسیاری از کارخانهها و صنایع کشور زمینگیر و ورشکست شدند؛ شرکت داروگر با 90 سال سابقه، ارج اولین کارخانه تولید لوازم خانگی، کارخانه قدیمی قند ورامین، نابودی صنعت نساجی کشور، شرکت هپکو اراک (تولید ماشین آلات سنگین)، فولاد سهند و.... از این موارد است. خبرگزاری فارس، لیست 124 کارخانه تعطیل و یا زیانده و سایت خبری مشرق[کلیک کنید] و شبکه اطلاع رسانی دانا، لیست مفصلی از تعطیلی بیسابقه کارخانه ها و برندها و بیکاری کارگران را به انتشار رسانده که لینک آنها در ذیل مطلب گذاشته شده است.[کلیک کنید] اقتصاد آنلاین، تعداد کارخانه های بزرگ و کوچک تعطیل شده در این سالها را 3 هزار ذکر کرده است. حال جای سؤال است که با این وضعیت رکود و تحریم، کدامیک از صنایع کشور این سالها قامت بلند کردهاند؟ کدامیک از کارخانه داران کشور این روزها توانستهاند کسب درآمد کنند و بدهی های خود را بپردازند؟ وظیفه دولت در این مواقع چیست و چه مسئولیتی در مقابل این صنایع و سرمایه گذاران و کارخانه داران دارد؟ وظیفه ما مردم در قبال حمایت از تولیدکنندگان کالای ایرانی چیست؟ آیا میبایست آنها را کاملاً مقصر بدانیم؟
3-نمونه بارز وضعیت نابسامان سرمایه گذاری در این دیار و رنجهای کارخانهداران در این سالهای تورم و رکود، در نامه مورخ 23/8/97 صاحب مجتمع بزرگ تولید فرش آذربایجان غربی به رئیس جمهور در سفر اخیر وی میباشد، که وی را به شرکت در مراسم آتش زدن کارخانه خویش دعوت می نماید. (تصویر نامه وی به رئیس جمهور در ذیل مطلب آمده است) آشکار است که این سرمایهگذار کارآفرین، ورشکسته شده و قطعاً بدهی هایی (اعم از وام، مالیات، بدهی به کارگران و...) دارد و با تعطیلی کارخانه، صرفاً یک یا دو نفر نگهبان برای حراست از ساختمان خواهد گذاشت و به همین میزان کارآفرینی بسنده خواهد کرد.
4-این روزها دولت وظیفه دارد کارخانهداران و صنایع را مورد حمایت قرار دهد و البته این کار را تا حدودی انجام داده است؛ فرصت کافی برای وامهای پرداختی به غالب این سرمایه گذاران داده و با پرداخت وام های تکمیلی (به صورت مجدد) از آنها حمایت میکند و مهلتهای بلند مدتی برای بازپرداخت آنها در نظر میگیرد. طلبهای خود از آنها (هزینه های برق، آب، مالیات و ... ) را فرصت میدهد و به حالت تعلیق در میآورد، که اگر اینکار را نکند به نابودی صنعت، سرمایه و سرمایه گذار در این سرزمین منتهی خواهد شد.
5-نگارنده به یاد دارد که در سالهای 93 و 94 کارخانه قند به یکی از بانکهای استان بدهی چند صد میلیونی داشت و رئیس این کارخانه جلب و در کلانتری بازداشت شد. رئیس وقت این کارخانه که یکی از مهندسان شریف و خوشنام استان بودند قول در پرداخت بدهی در مدت کوتاه چند ماهه داد و کارخانه در حالت فعالیت و تولید بود که در سررسید مهلت مقرر شده، به علت مجوز واردات شکر از چین، این کارخانه نه تنها نتوانست با فروش محصول خود، بدهی خود به بانک صادارت را تسویه کند، بلکه به علت تولید زیاد با بدهی بیشتری به بازار مواجه شد. آن روزها این کارخانه متعلق به دولت بود و زمین گیر شد و با واگذاری آن به بخش خصوصی (این کارخانه دار) به علت تحریم و واردات بی رویه و رکود و ... قطعا شرایط برای رونق میسر نشد و همچنان ادامه دارد و شرایط خارج از توان صاحب صنعت بوده است.[کلیک کنید]
6-نگارنده به یاد دارد که در سالهای قبل از 1391 و 1392، یکی از دوستان، کار طراحی و چاپ کاتالوگها و بروشورهای کارخانه تولید لوله این کارخانه دار (واقع در شهرک صنعتی حوالی زندان یاسوج) را انجام میداد. اقلام تبلیغاتی تولید شده به زبان عربی و غالباً انگیسی و مختص صادرات بود که دائما در تعداد بالا به چاپ میرسیدند، ولی از سال 1391 و ورود کشور به رکود اقتصادی و تحریم و .... دیگر رجوعی برای چاپ این اقلام نداشته است. این امر حاکی از صعوبت صادرات، عدم رونق و درآمد بود.
7-کارخانه آرد این مرد کلاه نمدی در سالهای منتهی به 1380 و پس از آن، بسیار پررونق و از کارخانه آرد دولتی که در جوار آن بوده، موفقتر و پررونقتر بود و این نمونهای از موفقیت و قدرت مدیریت وی است که در آن دوران به خوبی کارآفرینی کرده بود.
8-اگر یک و یا دو نفر از فرزندان وی تخلف و یا قصوری داشته، نباید به پای وی و خانواده آن گذاشته شود و کل این خانواده را مورد قضاوت قرار داد. بدیهی است که در این خانواده، پدر، مادر و فرزندانی دیگر (اعم از دختر و پسر) هست که باید آبروی آنها محفوظ بماند و بر شخصیت آنها خدشه وارد نشود و نباید ما در صحبتهای خود همه این خانواده را متهم قرار دهیم. ضمن اینکه کاربرد لفظ «خانواده» در بافت اجتماعی استان ما، علاوه بر پدر و مادر و خواهر و برادر و نوه گاهی شامل عمو، عمه و برخی دیگر از بستگان نیز میشود، که در این حالت باید در صحبتهای خود دقت بیشتری کرده و بر آبروی خانواده خدشه وارد نکرده که در پیشگاه خداوند مسئول حیثیت افراد هستیم.
9-در قضیه پتروشیمی سقاوه، نگارنده نیز با اینکار مخالف بوده و مدافع حقوق مردم منطقه میباشد و بر این باور است که در صورت رعایت کلیه ضوابط و مقررات و اعطای حقوق مردم، میبایست حتی المقدور کلیه نیروی انسانی مورد نیاز از مردم همین منطقه انتخاب شوند، چراکه آفات و آسیبهای زیست محیطی و... متوجه آنها و خانوادههایشان خواهد بود و در این راستا میبایست رضایت باطنی و حمایت قلبی مردم را با خود به همراه داشته باشند و به رضایت نماینده حامی خود قناعت نکنند.
10-داشتن دفترکار و خانه در تهران برای یک سرمایه گذار ضروری و لازم است؛ چراکه کارخانه داری که به صادرات اقدام میکند، باید در مرکز کشور جایگاهی برای پیگیری امور اقتصادی و سرمایه گذاری و محلی برای مراوده با سرمایه گذاران داخلی و خارجی داشته باشد و نباید از نظر ما که زندگی معمولی داریم و درگیر یک وام کوچک هستیم، عجیب باشد. نباید چنین تصور شود که داشتن یک دفترکار در تهران چپاول وام دولت بوده، بلکه باید بدانیم داشتن مکانی مخصوص برای مراودات با افراد خارجی و معاملات، بخشی از فرآیند سرمایه گذاری محسوب میشود. بسیاری از کارخانه دارن در کشورهای اروپایی دارای چنین مکان هایی هستند و قطعا اگر کارخانجات این مرد کلاه نمدی از رونق صادرات برخوردار بود و تحریم مانع نمیشد، باید در برخی از کشورهای خارجی دفترکار راه اندازی میکرد.
11-رسانهها در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی جامعه در باب فساد و سوءاستفاده میبایست پرچمدار باشند و با رعایت اخلاق و انصاف کلیه شئون قضایا را لحاظ کنند و در جایی که فسادی اتفاق میافتد، پیشرو در شفاف سازی و مبارزه باشند و هر آنجا که لازم باشد به واکاوی عوامل پرداخته و سهم هر کسی را مشخص نمایند.
بنابراین باید با حوصله و دقت سهم مدیریت کلان اقتصادی کشور و سایر مقامات را در پیش آمدن چنین وضعیتی برای سرمایهگذار در نظر گرفت و با ملکه اخلاقی انصاف، کلاه خویش را قاضی و داور کنیم و بگویم اگر اقتصاد کشور رونق داشت و صادارت به سهولت میسر بود، آیا کارخانه قند یاسوج، دنا صنعت و... با بدهی مواجه میشدند؟ آیا باید زمین افتاده را طعنه بزنیم؟
کاش ضمن شماتت و مذمت در خصوص تخلفات، در جای خود همدردی هم بشود...
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنا نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
فرهاد صبورزاده
نگارنده این سطور هیچگونه آشنایی و قرابتی با کارخانهدار بزرگ ندارد و صرفاً از باب رعایت انصاف و عدالت در موضع گیریهای شخصی و احساس مسئولیت اجتماعی و مدنی در خصوص مسائل جامعه، ذکر نکاتی در این مورد را ضروری میداند. اهالی محترم کبنا نیوز میدانند که نگارنده همواره از مخالفین و نقادان جدی عملکردهای سیاسی، انتخاباتی و منطقه ای بوده که این صنعتدار در دایره آن بوده و از این رو انتقادات مهمی نیز به آنها دارد و سهل انگاریها و تخلفات آنها را شماتت می نماید و در جای خود برخورد دستگاه های مسئول را ضروری می داند. نگارنده بارها چوب نماینده حامی آنها و اذناب و مقربان قومی و منطقهای وی را خورده است، اما وجدان و انصاف را مانع از سکوت و نقل سویه دیگر مسائل مربوط به این قضیه میداند.
این روزها برخی رسانه های محلی و به طور خاص سایت کبنا نیوز به اخبار و بیانیهها و سایر مسائل مربوط به بدهیها و کوتاهیهای فرزند یکی از صنعتداران معروف استان پرداخته است که ضرورت دارد در باب آن، جوانب امر مورد توجه قرار گیرد و ذکر نکاتی چند برای خود داوری و افکارسنجی را انعکاس دهد؛ در این باره با توجه به اینکه کلیه اخبار و مطالب کبنا نیوز یکطرفه و از یک بعد بوده (100 درصد)، رسالت اخلاقی و رسانهای ایجاب میکند که حداقل اندکی به بُعد دیگر این مسئله توجه نماید و حق بررسی و بحث در نگرش به جانب دیگر مسئله را بدهد تا در اذهان عمومی رسانه بی انصاف و غرضدار قلمداد نشود؛
1-بعد هیجانی و پیش داوری ما ایرانیان مانع از تأمل و مداقه در ابعاد و جوانب قضایا و جامع نگری در داوری خواهد شد. لذا میبایست با دقت و با توجه به کلیه جوانب هر امری نگریسته شود و مرزهای اخلاق و انصاف در محضر وجدان مخدوش نشوند.
2-این سالهای رکود اقتصادی و تحریم (از دولت قبل تاکنون)، بسیاری از کارخانهها و صنایع کشور زمینگیر و ورشکست شدند؛ شرکت داروگر با 90 سال سابقه، ارج اولین کارخانه تولید لوازم خانگی، کارخانه قدیمی قند ورامین، نابودی صنعت نساجی کشور، شرکت هپکو اراک (تولید ماشین آلات سنگین)، فولاد سهند و.... از این موارد است. خبرگزاری فارس، لیست 124 کارخانه تعطیل و یا زیانده و سایت خبری مشرق[کلیک کنید] و شبکه اطلاع رسانی دانا، لیست مفصلی از تعطیلی بیسابقه کارخانه ها و برندها و بیکاری کارگران را به انتشار رسانده که لینک آنها در ذیل مطلب گذاشته شده است.[کلیک کنید] اقتصاد آنلاین، تعداد کارخانه های بزرگ و کوچک تعطیل شده در این سالها را 3 هزار ذکر کرده است. حال جای سؤال است که با این وضعیت رکود و تحریم، کدامیک از صنایع کشور این سالها قامت بلند کردهاند؟ کدامیک از کارخانه داران کشور این روزها توانستهاند کسب درآمد کنند و بدهی های خود را بپردازند؟ وظیفه دولت در این مواقع چیست و چه مسئولیتی در مقابل این صنایع و سرمایه گذاران و کارخانه داران دارد؟ وظیفه ما مردم در قبال حمایت از تولیدکنندگان کالای ایرانی چیست؟ آیا میبایست آنها را کاملاً مقصر بدانیم؟
3-نمونه بارز وضعیت نابسامان سرمایه گذاری در این دیار و رنجهای کارخانهداران در این سالهای تورم و رکود، در نامه مورخ 23/8/97 صاحب مجتمع بزرگ تولید فرش آذربایجان غربی به رئیس جمهور در سفر اخیر وی میباشد، که وی را به شرکت در مراسم آتش زدن کارخانه خویش دعوت می نماید. (تصویر نامه وی به رئیس جمهور در ذیل مطلب آمده است) آشکار است که این سرمایهگذار کارآفرین، ورشکسته شده و قطعاً بدهی هایی (اعم از وام، مالیات، بدهی به کارگران و...) دارد و با تعطیلی کارخانه، صرفاً یک یا دو نفر نگهبان برای حراست از ساختمان خواهد گذاشت و به همین میزان کارآفرینی بسنده خواهد کرد.
4-این روزها دولت وظیفه دارد کارخانهداران و صنایع را مورد حمایت قرار دهد و البته این کار را تا حدودی انجام داده است؛ فرصت کافی برای وامهای پرداختی به غالب این سرمایه گذاران داده و با پرداخت وام های تکمیلی (به صورت مجدد) از آنها حمایت میکند و مهلتهای بلند مدتی برای بازپرداخت آنها در نظر میگیرد. طلبهای خود از آنها (هزینه های برق، آب، مالیات و ... ) را فرصت میدهد و به حالت تعلیق در میآورد، که اگر اینکار را نکند به نابودی صنعت، سرمایه و سرمایه گذار در این سرزمین منتهی خواهد شد.
5-نگارنده به یاد دارد که در سالهای 93 و 94 کارخانه قند به یکی از بانکهای استان بدهی چند صد میلیونی داشت و رئیس این کارخانه جلب و در کلانتری بازداشت شد. رئیس وقت این کارخانه که یکی از مهندسان شریف و خوشنام استان بودند قول در پرداخت بدهی در مدت کوتاه چند ماهه داد و کارخانه در حالت فعالیت و تولید بود که در سررسید مهلت مقرر شده، به علت مجوز واردات شکر از چین، این کارخانه نه تنها نتوانست با فروش محصول خود، بدهی خود به بانک صادارت را تسویه کند، بلکه به علت تولید زیاد با بدهی بیشتری به بازار مواجه شد. آن روزها این کارخانه متعلق به دولت بود و زمین گیر شد و با واگذاری آن به بخش خصوصی (این کارخانه دار) به علت تحریم و واردات بی رویه و رکود و ... قطعا شرایط برای رونق میسر نشد و همچنان ادامه دارد و شرایط خارج از توان صاحب صنعت بوده است.[کلیک کنید]
6-نگارنده به یاد دارد که در سالهای قبل از 1391 و 1392، یکی از دوستان، کار طراحی و چاپ کاتالوگها و بروشورهای کارخانه تولید لوله این کارخانه دار (واقع در شهرک صنعتی حوالی زندان یاسوج) را انجام میداد. اقلام تبلیغاتی تولید شده به زبان عربی و غالباً انگیسی و مختص صادرات بود که دائما در تعداد بالا به چاپ میرسیدند، ولی از سال 1391 و ورود کشور به رکود اقتصادی و تحریم و .... دیگر رجوعی برای چاپ این اقلام نداشته است. این امر حاکی از صعوبت صادرات، عدم رونق و درآمد بود.
7-کارخانه آرد این مرد کلاه نمدی در سالهای منتهی به 1380 و پس از آن، بسیار پررونق و از کارخانه آرد دولتی که در جوار آن بوده، موفقتر و پررونقتر بود و این نمونهای از موفقیت و قدرت مدیریت وی است که در آن دوران به خوبی کارآفرینی کرده بود.
8-اگر یک و یا دو نفر از فرزندان وی تخلف و یا قصوری داشته، نباید به پای وی و خانواده آن گذاشته شود و کل این خانواده را مورد قضاوت قرار داد. بدیهی است که در این خانواده، پدر، مادر و فرزندانی دیگر (اعم از دختر و پسر) هست که باید آبروی آنها محفوظ بماند و بر شخصیت آنها خدشه وارد نشود و نباید ما در صحبتهای خود همه این خانواده را متهم قرار دهیم. ضمن اینکه کاربرد لفظ «خانواده» در بافت اجتماعی استان ما، علاوه بر پدر و مادر و خواهر و برادر و نوه گاهی شامل عمو، عمه و برخی دیگر از بستگان نیز میشود، که در این حالت باید در صحبتهای خود دقت بیشتری کرده و بر آبروی خانواده خدشه وارد نکرده که در پیشگاه خداوند مسئول حیثیت افراد هستیم.
9-در قضیه پتروشیمی سقاوه، نگارنده نیز با اینکار مخالف بوده و مدافع حقوق مردم منطقه میباشد و بر این باور است که در صورت رعایت کلیه ضوابط و مقررات و اعطای حقوق مردم، میبایست حتی المقدور کلیه نیروی انسانی مورد نیاز از مردم همین منطقه انتخاب شوند، چراکه آفات و آسیبهای زیست محیطی و... متوجه آنها و خانوادههایشان خواهد بود و در این راستا میبایست رضایت باطنی و حمایت قلبی مردم را با خود به همراه داشته باشند و به رضایت نماینده حامی خود قناعت نکنند.
10-داشتن دفترکار و خانه در تهران برای یک سرمایه گذار ضروری و لازم است؛ چراکه کارخانه داری که به صادرات اقدام میکند، باید در مرکز کشور جایگاهی برای پیگیری امور اقتصادی و سرمایه گذاری و محلی برای مراوده با سرمایه گذاران داخلی و خارجی داشته باشد و نباید از نظر ما که زندگی معمولی داریم و درگیر یک وام کوچک هستیم، عجیب باشد. نباید چنین تصور شود که داشتن یک دفترکار در تهران چپاول وام دولت بوده، بلکه باید بدانیم داشتن مکانی مخصوص برای مراودات با افراد خارجی و معاملات، بخشی از فرآیند سرمایه گذاری محسوب میشود. بسیاری از کارخانه دارن در کشورهای اروپایی دارای چنین مکان هایی هستند و قطعا اگر کارخانجات این مرد کلاه نمدی از رونق صادرات برخوردار بود و تحریم مانع نمیشد، باید در برخی از کشورهای خارجی دفترکار راه اندازی میکرد.
11-رسانهها در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی جامعه در باب فساد و سوءاستفاده میبایست پرچمدار باشند و با رعایت اخلاق و انصاف کلیه شئون قضایا را لحاظ کنند و در جایی که فسادی اتفاق میافتد، پیشرو در شفاف سازی و مبارزه باشند و هر آنجا که لازم باشد به واکاوی عوامل پرداخته و سهم هر کسی را مشخص نمایند.
بنابراین باید با حوصله و دقت سهم مدیریت کلان اقتصادی کشور و سایر مقامات را در پیش آمدن چنین وضعیتی برای سرمایهگذار در نظر گرفت و با ملکه اخلاقی انصاف، کلاه خویش را قاضی و داور کنیم و بگویم اگر اقتصاد کشور رونق داشت و صادارت به سهولت میسر بود، آیا کارخانه قند یاسوج، دنا صنعت و... با بدهی مواجه میشدند؟ آیا باید زمین افتاده را طعنه بزنیم؟
کاش ضمن شماتت و مذمت در خصوص تخلفات، در جای خود همدردی هم بشود...