کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشتی خطاب به نماینده اسبق گچساران؛

آیا حتی به دروغ و به ریا هم می توانید نامی از خود را در این تاریخ بگنجانید؟

علیرضا کفایی

16 تير 1397 ساعت 11:20

آقای جعفری در مدعای خود در ارتباط با حاج بهرام تاجگردون و انتخاباتی که او و اصلاح طلبان پیروز میدان بودند و نتایج آرا هم به اطلاع مردم رسانده شد اما در ناباوری شورای نگهبان آن را ابطال کرد و خشم مردم برانگیخته شد و واکنش نشان دادند با دروغ آغاز کردند و راهشان را با بهتان و افترا ادامه دادند و انگار همان حکایت است که صدق و راستی دشواری دارد.


علیرضا کفایی؛
حق رها نکند چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
آقای جعفری در مصاحبه ای که به تازگی از وی منتشر شده است به سیاق اسلاف خود حد نگه نمی دارد و حفظ ادب نمی کند، نشان داد که نه بزرگی در او پیداست و نه وجودی دارد، در آنچه می گوید به درون خود اندک نگاهی افکند و شرمساری وجدان را در خلوت خود و در حضور خداوندی نظاره نماید تا شاید توفیق توبه ای دست دهد که همگان مرگ را می شناسند و با تلخی و مهابت آن خوب آشنا هستند، به طرفه العینی سر می رسد و همه فرصتها را از آدمی می گیرد، در این سست بنیادی عالم، عالمان در مانده اند و کمتر کسان درس حکمت آموز می گیرند، او خود دیده است جان شیرینی را که به گزاف و به خطا بر جایگه بزرگی جلوس کرد و چه زود پر کشید.
در آنچه که از آقای غلامرضا تاجگردون می گوید خارج از همه نقدهای سیاسی به ایشان، از خدمت و خدماتی که به وی و خانواده اش کرده نمی تواند خود را به تغافل و تجاهل بزند، جای آن داشت قدردان محبت می بود اما چه رازیست که تقابل می کند دقیقه ای است که خواص می دانند، لزومی هم ندارد افشای راز شود که آنچه خداوند بر دیگران پنهان می کند هویدا کردن اخلاقی و انسانی نیست.
شاید آقای غلامرضا تاجگردون در معادلات سیاسی منطقه ای و ملی مورد انتقاد باشد که در جای خود نقدها گفته شده و میشود؛ اما نمی توان انکار نمود که برای این شهر و استان؛ کارهای بزرگ و زیربنایی و ماندگاری کرده است و از چشم مردم هم پوشیده نیست، هجمه و حمله به او از این حیث و یا تهمت بستن به خانواده وی از هر کس و در هر موقعیت و لباسی که پیش از این هم کسانی از روی حسد و کینه هجویاتی گفته اند نه رسم مسلمانی است و نه انسانی، بی گمان او خود از حق خود دفاع خواهد کرد.
 آقای جعفری در مدعای خود در ارتباط با حاج بهرام تاجگردون و انتخاباتی که او و اصلاح طلبان پیروز میدان بودند و نتایج آرا هم به اطلاع مردم رسانده شد اما در ناباوری آن را ابطال کرد و خشم مردم برانگیخته شد و واکنش نشان دادند با دروغ آغاز کردند و راهشان را با بهتان و افترا ادامه دادند و انگار همان حکایت است که صدق و راستی دشواری دارد.
آقای جعفری خار دروغ در حلق و رذیلت ریا در جان دارد و استنادی می کند به شورای نگهبان که انگار معصومین علیهم السلام نظر داده اند، هنوز پرونده‌ی کج‌رفتاری و جانبداری شورای نگهبان پيش و پس از انتخابات نزد افکار عمومی مفتوح است.
پرونده‌ای که نزد وجدان مردم گشوده است، در رسانه‌ها و تبليغات متکی به قدرت نظامی و امنيتی بسته نمی‌شود. استوارترین شاهد نقض مدعای آقای جعفری همين است که مدلول مورد نظر ايشان، متکی به نظر ناظرانی است که خود آشوب بپا کردند و همچنان با فرض معصوميت و مصونيت بر آن تاکید می کند. این همه رد صلاحیتهای بی سابقه در تاریخ این کشود و شاید جهان را اینگونه توجیه کردن نابخردانه است، مرحوم هاشمی را هم همین معصومین آقای جعفری رد صلاحیت کردند، نوه امام را نیز.
خواسته اند حاج بهرام تاجگردون را در ترازوی دینداری خود بنشانند، کشتی ارباب هنر می شکنند و از زاویه دینداری ملون و ملوث خود قصه ریاکاری خود را بازگو می کنند، این همان راه و رسمی است که تن به هر رذالتی و هر دروغ و فریبی می دهد تا جنون رسیدن به قدرت را تجربه کند.
آقای جعفری خوب است يکبار ديگر به دقت در تاریخ جست‌وجو کنید، گذشته و حال خود را نظاره کنید، بهرام تاجگردون را در تاریخ این دیار ببینید، مبارزان انقلابی راه آزادی را از سالها پیش از انقلاب اسلامی مرور کنید تا به نامهای بلند و بزرگ و ستبری چون بهرام تاجگردون و شهید بشارت و دیگر بزرگانی که در برابر طاغوتیان و فرعون زمانه بپا خاستند که قطع و یقین امثال جعفری میانشان جایی ندارد؛ برسید، شما بفرمائید در آن روزگار خون و قیام کجای این قیام حق طلبان بودید؟
ریاکاری را که خوب می دانید، دروغ را که خوب می شناسید، آیا حتی به دروغ و به ریا هم می توانید نامی از خود را در این تاریخ بگنجانید؟
وقتی ساواک با تمام امکان و نیرو و ژاندارمری و جاسوسان خود قصد دستگیری حاج بهرام تاجگردون را داشت و شبانه و مخفیانه همره یکی از همرزمان و ستون انقلاب و محوریت اصلاح طلبان به اهواز گریخت و ساواک مستاصل شد، حضرتعالی سماق را در کدام دست داشتی؟ وقتی سخنرانی های شجاعانه حاج بهرام در این شهر لرزه به اندام ساواک می انداخت و جلوی مسجد شهیدان هنگام سخنرانی او را به رگبار بستند شما چه می کردید؟ می دانید گلوله ای که شهید بلادیان را به شهادت رساند بسوی حاج بهرام شلیک شد که بر سکوی کوچک جلوی درب مسجد شهیدان ایستاده بود و جنایات شاه و ساواک را افشا می کرد و آن تیر کمانه کرد و مرحوم بلادیان را شهید کرد.
در تجمع مسجد صاحب الزمان، در راهپیمایی و اعتراضات و سخنرانی های انقلابیون کجای این دنیا بودید؟ وقتی حاج بهرام تاجگردون مردم را بسیج میکرد تا ساواک و ژانارمری را خلع سلاح کنند، وقتی سخنرانی آتشین و پر شور محوریت امروز اصلاحات در آن زمان در خیابان شیراز با شجاعت رخ داد و نامگذاری خیابانهای شهر بنام شهیدان را اعلام کرد، شما آقای جعفری چه می کردید؟ حضور که نداشتید، مددرسان هم نبودید و با انقلاب تا سالی پس از آن هیچ همراهی نداشتید و سفره آماده را که پهن شده دیدید خود را مهمان کردید و امروز مدعی هستید. همه آنها که حضور داشتند آن سالهای سخت مبارزه را بیاد دارند و شما نبودید و این چهل سال پس از انقلاب که کارنامه اتان مشخص است.
حاج بهرام تاجگردون؛ بسیاری را از حضيض به اوج کشيده است و می‌کشد و خواهد کشید. این استمرار و حضور در گذشته و حال و آينده توفیق کمی نیست. نامش چنان بلند و پيوسته است، صدای او صدای آزادگی و سرفرازی است. او صدای صبر است و اميد؛ صبری است در برابر کفرِ بیداد و خودکامگی و هنوز و هميشه از اين کمان، بر چشمان دشمنان تير می‌توان زد.
او، يک تن نيست. فقط يک اسم نيست، او معنای مبارزه، آزادی، انقلاب است. از یک تن فراتر است و صدای سالها مبارزه و آزادی‌خواهی و غرور این دیار است؛ از اسم و حرف عبور کرده است. معنایی است جاری در زمانها.
میزان ملک و شيطان، صدق است؛ پرهيز از افک در قول و اثم در فعل. استقامت يعنی جايی که قول الله جای قول افک می‌نشيند. دست از دروغ بشوئید و دين‌فروشی زاهدانه و ريايی را کنار بگذارید، اگر دانش دینی اتان عیاری ندارد و ایمان نمی افزاید و حتی نمی توانید آزاده باشید؛ لااقل پروای پس از مرگ داشته باشید. اندکی تقوا کافی است برای این‌که چنین به گزافه‌گويی نيفتند.
بدانید که حقیقت مثل آفتابی خواهد درخشيد وحنجره دريدن و ایمان فروختن سودی ندارد، لحن آن مصاحبه افشا و سرتاسر دروغ و تهمت، لحن استیصال سرگردنه ‌بگیری است که نتوانسته حریف عزت و وقار مخاطبش شود و به سوی پرخاش و دریدگی رفته است و در این فقره این داعش جهالت است که میدان دار شده است؛ وقتی به همين راحتی از کلمات تيغ و تفنگ می‌سازید و ديگری را می‌درید، ابتدا خود قربانی جهل شده‌اید و قربانی داعش درون و توان نگاه منصفانه و عقلانی را از خود سلب کرده اید و در این میدان؛ پيشاپيش خود شکست‌خورده و سپر انداخته‌ اید.
 این همه بازی برای آن است که تار و پودشان را با دروغ و بی ایمانی بافته اند تا چهره ریایی مفتضحشان را پس پرده مردم فریب و لاف و گزاف پنهان کنند.
این تلاش ناکام از آن مدعی ناصادق، استوارتر تيشه به ريشه‌ی خود می‌زند. این تصور که خود را مطرح کند و آماده انتخابات آتی؛ راه به جایی نخواهد برد و این زهد فروشی را که مجدد آغاز نموده اند، مطرحشان خواهد کرد اما به فسق و فجور و دروغ و ریا و مردم هشیارند و خادمان خود و نام آوران این خطه را خوب می شناسند.
اهل اشارت‌ می‌دانند که در اين سطح یعنی نام بهرام تاجگردون نمی‌شود از اين بازیها در آورد او در این سامان و در سطح ملی نام بلند دارد، اينجا نمی‌شود برای او نمايشنامه دروغ نوشت که همه از چپ و راست او را می شناسند و سابقه اش را بخوبی می دانند، هوس نمايش که به سرت بزند، همه‌ی داشته‌هایت را از تو می‌گيرند و به تو می‌فهمانند که نه تنها هيچ نیستی که از اول هم هيچ نبوده‌ای، خاکی و غباری بيش نيستی.
اين رأی تيره و داوری ناراست، از ضمیر کسانی که متنسکانه و جاهلانه خود را بر حق می‌پندارند بيرون میزند. تهی‌دستی فکری، فقر زبانی، زمختی و بی‌ظرافتی جناب جعفری جز نشانه‌ی ويرانی و تباهی نیست؛ چهره‌ی تفکری که در روايت امام صادق (ع) مسما به «جاهل متنسک» است، تفکر و انديشه‌ی ورشکسته و ناتوان،هيچ اندر هيچ. رنج ضايع سعی باطل! و تماشای آقای جعفری که در این اوضاع و احوال در دامگه ویرانی خویش در افتاده است بسیار اندوه‌بار است.
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری
حاج بهرام تاجگردون از نهيب بی‌خردان و نخوت خودکامگان، مهرش را به خاک و دیار و فرزندان راستین انقلاب واننهاد؛ او در پريشان‌ترین لحظات‌ هم هرگز دل از مهر این سامان و مردمش نبريد. سختی و تلخی بسیار کشيد اما باور داشت که «حق رها نکند چنين عزيز نگينی به دست اهرمنی»
قُلِ اللَّـهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.


کد مطلب: 401300

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/401300/آیا-حتی-دروغ-ریا-هم-می-توانید-نامی-خود-این-تاریخ-بگنجانید

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1