تاریخ انتشار
شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۰
کد مطلب : ۴۰۰۲۵۵
گزارش:

حکایت تلخ «مریم» و «امیرحسین» در میدان استانداری کهگیلویه و بویراحمد

۴
۱
حکایت تلخ «مریم» و «امیرحسین» در میدان استانداری کهگیلویه و بویراحمد
کبنا ؛600 زندانی جرائم مالی و غیر عمد شامل بدهکاری مالی، نفقه، مهریه و تصادف در زندان‌های کهگیلویه و بویراحمد به سر می‌برند در حالی در بیرون از زندان فرزندان و اعضای خانواده چشم به در دوخته‌اند تا شاید بار دیگر پدر، برادر و... خود را در آغوش گرفته و بر دستان پر مهر پدر بوسه بزنند.
 
کودکانی در انتظار رفتن به آغوش پدر و بوسه بر گونه‌هایش همچون شمعی آب می‌شوند و هر ثانیه برای آنان یک عمر می‌گذرد زیرا اینجا را پایان خط می‌دانند و انتظاری که فکر می‌کنند، تمامی ندارد.
 
دستان کوچکی در ماه برکت، رحمت و مغفرت رو به آسمان خدا درخواست رهایی پدر از بند زندان را دارند بندی که گره آن با دستان سخاوتمند و پرمهر خیران گشوده می‌شود تا بر انتظار در انتظار نشستن دیدار پدر، بردار و... پایان دهد.
 
به طور حتم بسیاری از کودکان 600 زندانی جرائم مالی و غیرعمد کهگیلویه و بویراحمد این روزها به سختی گذران زندگی می‌کنند و برای سیر کردن شکم خود و خرید لوازم التحریر مدرسه به کودکان کار تبدیل شده‌اند که با حضور بر سر چهارراه‌ها و پشت چراغ قرمز خود را به خودروها می‌رسانند تا بگویند 3 دستمال کاغذی 5 هزار تومان.
 
درست 11:31 روز جمعه صبح در میدان استانداری یاسوج چراغ قرمز شد کودکی خود را به خودروی من رساند تا بگوید 3 دستمال کاغذی 5 هزار تومان نگاهش کردم معصومیت از صورتش در حالیکه هنوز آن را نشسته بود موج می‌زد، نگاهم کرد و آرام گفت دستمال کاغذی نیازت می‌شود از من بگیر تا من هم بتوانیم امشب برای مادرم و خواهر کوچکم نان بگیرم.
 
از پدرش پرسیدم که کجاست و چکار می‌کند، «امیرحسین» 10 ساله مکث کرد و گفت اگر دستمال نمی‌خرید، دیگر چرا مرا به یاد پدرم می‌اندازید. چراغ سبز شد و امیر حسین از اینکه وقتش را گرفته بودم معلوم بود نگران شده بود، اما دلم نیامد از کنارش رد شوم کنار خیابان پارک کردم اما گویا این کودک از دنیای اطرافش دلگیر بود دلی برای گپ و گفت با من نداشت و به بهانه الان چراغ قرمز می‌شود، می‌خواست از من فرار کند.
 
به «امیرحسین» پیشنهاد دادم می‌خواهم تمام دستمال کاغذی‌هایت را بخرم چون امشب یک مهمانی بزرگ دارم و تمام دستمال‌های تو نیاز من است خوشحال شد و برایش باور نکردی بود که یک نفر بگوید می‌خواهم یکجا ازت خرید کنم اما «امیرحسین» 4 بسته 3 تایی بیشتر دستمال کاغذی در دست نداشت وقتی گفتم 12 دستمال کاغذی کم است و مابقی کجاست گفت نگران نباش مابقی دستمال کاغذی‌ها پیش خواهر مریم است.
 
ازش سوال کردیم پس این «مریم خانم» کجاست و چند ساله است با دستان نحیفش مرا به بلوار روبروی بیمارستان شهید رجایی یاسوج حواله داد. مریم درست جایی نشسته بود که اتاق استاندار کهگیلویه و بویراحمد مشرف به آن بود، اتاقی که شک ندارم علی محمد احمدی اگر مریم را می‌شناخت به راحتی نگاهش را از میدان روبروی اتاقش برنمی‌داشت ولی از بدشناسی مریم امروز جمعه بود و آقای استاندار شاید در اتاقش نبود و اگر هم بوده مریم را ندیده است.
 
«مریم» از امیرحسین دو سال کوچک‌تر است، آمده تا کمک‌کار برادرش باشد که در نبود پدر نان آور خانه باشد. گوشه روسری را با دست راست گرفته و زیر دندان گذاشته است، ازش سوال می‌کنم زیرچشمی نگاهم می‌کند و پاسخ می‌دهد «دلم برای پدرم تنگ شده» و از آرزوی بزرگش یعنی دیدن «پدر».
 
مریم بر خلاف امیرحسین که سعی می‌کرد از سوال‌ها در رابطه با پدر فرار کند، آرام آرام درد و دل می‌کند شاید حق با مریم باشد زیرا دخترها بیشتر از پسرها پدری هستند. مریم از گذشته می‌گوید که هر روز پدر برایش خوراکی می‌گرفت از اینکه هر شب دست به گردن پدر می‌خوابید ولی دیگر خبری از آغوش گرم پدر نیست.
 
امیرحسین لحظه‌ای نگاهش را از مریم بر نمی‌داشت و خوب به خواهر کوچک‌تر از خودش نگاه می‌کرد و چشم به دهانش دوخته بود ولی زیاد دوام نیاورد آخر بغضش ترکید مریم را در آغوش گرفت تا هر دو در فراق دوری پدری که به دلیل بدهی 25 میلیون تومانی در زندان به سر می‌برد، گریه کنند.
 
امروز اولین روز کاسبی امیرحسین و مریم بود می‌گویند امشب به خانه می‌رویم اگر فایده داشت تا زمان رهایی بابا به همین کار ادامه می‌دهیم تا مادر در نبود پدر سختی زیاد متحمل نشود و احساس تنهایی نکند.
 
من هم تمام دستمال کاغذهای امیرحسین و مریم را خریدم اما شک ندارم دردی از دردهای این دو کودک دوا نشد اما امید دارم مردم کهگیلویه و بویراحمد در جشن گلریزان امسال تخم مهر و امید بکارند تا بار دیگر شادی به خانه "امیر حسین و مریم" و تمام امیرحسن‌ها و مریم‌ها که چشم به راه پیدار مانده‌اند، برگردد.
 
 600 زندانی جرائم غیر عمد در زندان‌های کهگیلویه و بویراحمد
 
مدیرکل زندان‌های کهگیلویه و بویراحمد از وجود 600 زندانی جرائم غیرعمد در زندان‌های این استان خبر داد و گفت: برای آزادی این زندانیان راهی جز ورود خیران نیست.
 
اسماعیل جمیاری می‌گوید: این افراد به دلیل بدهکاری، نفقه، مهریه و تصادف در زندان به سر می‌برند که امیدوارم در جشن گلریزان امسال در هفته آینده شاهد آزادی برخی از این افراد و حتی در صورت مساعدت مردم، شاهد رهایی تک تک آنان باشیم.
 
وی عنوان کرد: سال گذشته 214 زندانی غیر عمد در سطح زندان‌ها و کانون‌های اصلاح و تربیت استان با بدهی بیش از 30 میلیارد ریال از زندان‌ها آزاد و به کانون خانواده و جامعه باز گشتند.
-------------------------
گزارش از سجاد نوبهار
 
نام شما

آدرس ايميل شما

Iran, Islamic Republic of
ای روزگار
دنا
Iran, Islamic Republic of
زارعی امیر کبیره
Iran, Islamic Republic of
چه ربطی به زارعی داره
هم شهری وهم درد
Iran, Islamic Republic of
باسلام.واقعا از ته دل ناراحت شدم ودرتنهای وخلوت خودم اشک ریختم.ام چه حیف که کاری ازم ساخته نیست.
خداوند به چنین خانواده های مخصوصا بچه هاشون کمک کن.
آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان، استاد موسیقی سنتی و ملقّب به خسرو آواز ایران، پس از یک دورهٔ طولانی دست‌وپنجه ...
ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

دونالد ترامپ که تنها دو روز پس از مرخصی از بیمارستان نظامی والتر رید، مشتاق احیای مبارزات ...
یک تاجر، بانکی که ۲۰ سال پیش به او وام نداد را خرید!

یک تاجر، بانکی که ۲۰ سال پیش به او وام نداد را خرید!

تاجری انگلیسی بانکی را که ۲۰ سال پیش از وام دادن به او امتناع کرد را خرید که این موضوع ...
1