کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

مرادی: چرا در سرزمین قشقایی نامی از «بهمن‌بیگی» نیست اما تابلوی آن بالای سر ماست! / گاهی شاهد تسلط لمپنیسم‌ها بر دانشگاه یاسوج بودیم / اولویت شاخص طایفه‌ای بر شاخص‌ علمی در استخدام‌ها / جنبش دانشجویی در کهگیلویه و بویراحمد ناقص الخلقه است

26 آذر 1396 ساعت 11:17


فعال سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: ابتدای تشکیل دانشگاه یاسوج، به جای شاخص علمی، شاخص های دیگری مد نظر قرار گرفت. و در قسمت‌هایی از عمر دانشگاه، هم در دوران خاتمی، هم احمدی نژاد و هم روحانی و بعضی وقت ها شاهد تسلط لمپنیسم‌ها بر دانشگاه بوده‌ایم. البته در دانشگاه‌های دیگر استان کهگیلویه و بویراحمد حتی این تحرکاتِ لمپنی را هم نداشته‌ایم.
به گزارش کبنا از یاسوج، «سید یوسف مرادی» از جوانان فعال استان کهگیلویه و بویراحمد در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی است سال‌ها در دانشگاه‌های یاسوج و برخی از مراکز علمی آموزشی به تدریس مشغول بود و هم اکنون در دفتر مطالعات تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی فعالیت دارد. با او در رابطه جنبش دانشجویی در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد و کشور به گفت‌وگو نشسته‌ایم که ماحصل این گپ و گفت را از نظر خوانندگان می‌گذرانیم.
 
مختصراً خودتان را معرفی کنید؟
سید یوسف مرادی
در آستانه ۱۶ آذر هستم، بفرماید آرمان‌های جریانی دانشجویی چه چیزهایی است؟
باید پرسید چه چیزهایی بود!؟
ما از آن آرمان‌ها دیگر اثری نمی‌بینیم، الان حتی برخی از دانشجویان نمی‌دانند که چرا ۱۶ آذر روز دانشجو شد! ما در دوران ابتذال همه مفاهیم به سر می‌بریم.
با نفوذ جریانات و احزاب سیاسی به دانشگاه خصوصاً بعد از نیمه دوم دهه هفتاد، جنبش دانشجویی از آرمان‌هایش فاصله گرفت.
الان آرمان عدالت خواهی در کجای مختصات جنبش دانشجویی هست، همینطور ظلم ستیزی، استکبار ستیزی، حمایت از محرومین و مستضعفین و ...

جنبش دانشجویی در ایران از چه زمانی شروع می‌شود؟
اولین تحرکات جنبش دانشجویی مربوط به سال ۱۳۳۲ است و توسط کسانی چون شهید چمران و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شکل گرفت.
 
نظرتان درمورد تسخیر سفارت آمریکا؟
تسخیر سفارت آمریکا؛ ناشی از هراسی بود که مردم ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد از آمریکایی‌ها داشتند.
تا قبل از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، آمریکایی‌ها در هر جای جهان که اراده می‌کردند با کودتا مسلط می‌شدند.
از ایران و کودتا علیه دولت دکتر مصدق شروع کردند و در کشورهای مختلفی چون شیلی، مصر، اندونزی و کشورهای دیگر ادامه دادند و ایرانی‌ها با تسخیر سفارت آمریکا این دومینو را متوقف کردند.
 
جنبش دانشجویی را در دولت‌های آقای روحانی، خاتمی و احمدی‌نژاد را چگونه می‌بینید؟ اوج پویایی جنبش دانشجویی در کدام از این دولت‌ها است؟
 
در دولت اصلاحات، به دلیل خصوصیاتی که دهه شصتی‌ها داشتند، جنبش دانشجویی بسیار عمیق بود اما متاسفانه در برخی موارد به انحراف رفت. جنبش عدالت خواه دانشجویی در این دوران شکل گرفت و دفتر تحکیم وحدت در همین دوران دچار انشعابات متعدد شد.
دوران احمدی نژاد دوران سکون جنبش دانشجویی در دانشگاه‌ها بود، در واقع دولت احمدی نژاد در دادن شعارهایی که مختص جریان دانشجویی است (خصوصاً دور اول دولت) آنقدر پیشرو بود که جنبش دانشجویی خلع سلاح شد. جنبش دانشجویی در این دوران حرفی برای گفتن نداشت. البته دلایل دیگری دارد که در حوصلهٔ اینجا نیست.
در این دولت هم ، دوران ابتذال جنبش دانشجویی است، تقریباً دیگر ما جنبشی به این نام نداریم.
تکنوکراتها به خوبی توانسته‌اند تفکرات خود را درون دانشگاه‌ها تزریق کنند، جنبش دانشجویی خروجی جامعه است، علاوه بر کنترل‌های شبه امنیتی، جنبش دانشجویی از جامعه، تأثیر گرفته و به شدت محافظه کار شده.
 
جنبش دانشجویی در استان کهگیلویه و بویراحمد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا جریان دانشجویی ما توانسته‌اند از مسوولان ما در خصوص استخدام‌های طایفه ای و قومی و رسیدگی به مشکلات محرومین مطالبه گری کنند؟
 
جنبش دانشجویی در کهگیلویه و بویراحمد ناقص الخلقه به دنیا آمد. دانشگاه مرکزی استان (دانشگاه یاسوج) در یک روند معقول پا نگرفت. از ابتدای تشکیل دانشگاه، به جای شاخص علمی، شاخص های دیگری در استخدام‌ها مد نظر قرار گرفت. و در قسمت‌هایی از عمر دانشگاه، هم در دوران خاتمی، هم احمدی نژاد و هم روحانی بعضی وقت‌ها شاهد تسلط لمپنیسم‌ها بر دانشگاه بوده‌ایم. البته در دانشگاه‌های دیگر استان حتی این تحرکاتِ لمپنی را هم نداشته‌ایم.
البته بعدها منابع انسانی دانشگاه دچار تغییرات اساسی شد و اساتید شاخصی به این دانشگاه پیوستند اما متاسفانه این دانشگاه همیشه تحت تاثیر شرایط بیرون از دانشگاه بوده که این فضای شکل گرفته به جای محور بودن مطالبات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، درخواستهای شکل گرفته حول منفعت گرایی محور بوده است.
چرا هیچ گاه نمی‌بینیم در جلسات دانشجویی که در دانشگاه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد موضوعات مهم استان از جمله راه‌های روستایی، فقر کودکان و سوء تغذیه مادران و آسیب‌های اجتماعی، پارتی بازی، قوم گرایی و .... بررسی شوند؟
عرض کردم که جنبش دانشجویی، ماحصل جامعه است.
وقتی همه می‌دانند که اگر در قدرت باشند منفعت نصیب آن‌ها می‌شود، جنبش دانشجویی هم سراغ همین منفعت گرایی و برآوردن
درخواستهای جریانات بیرون دانشگاه می‌رود.حالا وقتی منفعت حول مسائل طایفه ای است آنوقت ما شاهد جنبش دانشجویی طایفه ای خواهیم بود.
و این دیگر جنبش دانشجویی نیست، این‌ها اصطلاحاً چوبکی‌های کدخدایانِ سیاسی در بیرون از دانشگاه هستند.

تا کی باید در جلسات دانشجویی (مناظره‌ها و جلسات پرسش و پاسخ و سخنرانی‌ها) به همدیگر توهین کنند و به جایی پرداختن به مسائل استان علیه جریان‌های سیاسی و شخصیت‌های توهین و تخریب باشد ...
 
این کینه و نفرتی که در دانشگاه‌های استان وجود دارد بر مبنای آرمان و اعتقاد نیست، محصول جهل است.
و این جهل ریشه در همان منفعت گرایی طایفه ای و جریانی بیرون از دانشگاه دارد.
درست است که ما در ظاهر به اصطلاحا به مدرنیته پاگذاشته ایم اما در واقع ما هنوز در همان دوران عشیره ای و خصوصیاتی که داشت مانده‌ایم.
عشیره و طایفه عالی است، خوب است، باید حفظ شود، اما وقتی نخبگان بیرون دانشگاه فاسد باشند، به جای جمع کردن جریاناتشان حول منافع ملی و استانی، آن‌ها را حول منفعت‌های باندی و گروهی جمع می‌کنند و طایفه و عشیره بستر مناسبی برای جمع کردن جامعه می‌شود.
وقتی این بستر وجود دارد، نخبهٔ ناتوان، از همین ظرفیت استفاده می‌کند و زحمتی برای سازماندهی بر بسترهای خارج از طایفه ای بودن نمی‌کشد.
منظور من هم از نخبه سیاسی نخبگان فعال در این عرصه در سراسر استان است، چه کهگیلویه، چه گچساران و چه در بویراحمد.
تفاوتی نمی‌کند.
گاهاً و به ندرت می‌بینیم که تشکل‌های دانشجویی و حتی رسانه‌های استان موضوعاتی از جمله استخدام‌های طایفه‌ای مطرح شد، اما چه شده است که مسوولان ما دیگر هیچ هراسی ندارند. و اصلاً خودشان را پاسخگوی افکار عمومی نمی‌دانند.
وقتی همهٔ اجزای هشداردهنده یک جامعه شبیه هم شوند، دیگر معنای برخی مفاهیم تغییر می‌یابد، وقتی قبح این غارتگری‌ها در جامعه از بین برود شاخص‌ها تغییر می‌کند. جنبش دانشجویی هم وقتی از همین دوران جوانی وارد این بازی‌ها شود دیگر توان مطالبه گری و هزینه دادن را از دست می‌دهد.
 
مسوولان دانشگاه‌ها به ویژه دانشگاه یاسوج به عنوان مادر دانشگاه‌های استان تا چه حد در ناقص الخلقه شدن جنبش دانشجویی تأثیر داشته‌اند و یا دارند؟ مثلاً مسوولان دانشکاه یاسوج اجازه نمی‌دهند رسانه‌ها جلسات دانشجویی را انعکاس دهند؟
مشکل دانشگاه یاسوج صرفاً از مسوولینش نیست، فنداسیون اش کج ریخته شده.
حتی کسانی که بعدها آمدند روی این دیوارهای کج آجر گذاشتند.
معیار تشکیل یک ساختار اگر صحیح نباشد، دیگر نمی تواند به اهدافش برسد و چون این تضاد ذاتی را دارد، هیچگاه به آرامش نمی‌رسد.
این برخورد در این سال‌ها عادی شده است.
هر مدیری که از رسانه‌ها می‌ترسد، حتماً مشکل دارد، مردم اگر خبردار شوند که رسانه‌ها محدود شده‌اند حتماً متوجه این نکته خواهند شد که مدیر از نظارت عمومی می‌ترسد.
البته این ریشه بی خاصیت بودن جنبش دانشجویی دارد.
 
نظرتان در باره مدیریت اردلان ارژنگ بر دانشگاه یاسوج چیست؟ الان وضعیت دانشگاه یاسوج را به لحاظ رشد تشکل‌های دانشجویی و جنبش دانشجویی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من واقعاً الان جزییات دانشگاه را دقیق نمی‌دانم.
دکتر ارژنگ خدماتی در جهت رشد دانشگاه انجام داد، اما متاسفانه با برخی برخوردها و رفتارهایی که در آن دوران صورت گرفت و می‌شد با مدارا و مهربانی رخ ندهد آن خدمات هم تحت تأثیر قرار گرفت.
دانشگاه یاسوج سرشار از تضادهای ذاتی است!
مثلاً شما ببینید؛ در هیچ جایی از سرزمین قشقایی نامی از محمد بهمن بیگی نیست، اما تابلوی آن بالای سر دانشجویان بویراحمد است و به آن هم افتخار می‌کنند! چرا قشقایی‌ها این کار را برای بهمن بیگی نکردند!؟
این نشان از سطحی بودن جنبش دانشجویی است.
دانشجوی دانشگاه باید حداقل فضای دانشگاهش را مورد توجه قرار دهد.
 
به نظر شما جنبش دانشجویی ما چه چیزهایی را باید از مسوولان ما مطالبه گری کنند؟ا
جنبش دانشجویی باید چشم مردم باشد.
نباید فریب بازی‌های جناحی و باندی را بخورد، باید به گونه ای باشد که هیچ مدیری در انجام تخلف احساس امنیت نکند، باید نمایندگان استان را به پای میز محاکمه بکشاند و اگر هم اقدام خوبی کرده‌اند آن‌ها را تشویق کرده و حمایت کند، باید نسبت به دستگاه‌های مهم حساس شود، درد مردم را سنس و حس کند، اگر یک دستگاه اقدام مناسبی در جهت احقاق حقوق جامعه علیه مدیران فاسد کرد حمایت کند و کاستی‌های دستگاههای مختلف را هم فریاد بزند، اگر کسی، نهادی یا سازمانی به اراضی ملی تعرض کرد واکنش نشان دهد.
این اقدامات البته هزینه دارد، اگر جرات هزینه دادن هم ندارد، بهتر است در همان خوابگاه یا پارک ساحلی به تفریحاتش برسد، حداقل وارد بازی غارت نشود، از باندهای فاسد حمایت نکند که اگر قرار باشد وارد بازی‌های فاسد باندهای سیاسی شود سکوتش بهتر است!


کد مطلب: 298479

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/298479/مرادی-چرا-سرزمین-قشقایی-نامی-بهمن-بیگی-نیست-اما-تابلوی-بالای-سر-ماست-گاهی-شاهد-تسلط-لمپنیسم-ها-دانشگاه-یاسوج-بودیم-اولویت-شاخص-طایفه-ای-شاخص-علمی-استخدام-ها-جنبش-دانشجویی-کهگیلویه-بویراحمد-ناقص-الخلقه

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1