کبنا ؛احسان دلاوری
خوشبینی زیادی وجود داشت که برای اولین بار در تاریخ استان یک کهگیلویه و بویراحمدی به مقام وزارت برسد. حتی قبل از سید ضیا ءهاشمی صحبتهایی در مورد وزارت سید کامل تقوی نژاد و محمدعلی افشانی شنیده میشد ولی معرفی غلامی به عنوان وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری پایانی بود بر این آرزوها.
البته این پایان کار نیست و همیشه فرصت است ولی با وجود این همه نهاد و دستگاه بزرگ در کشور چه در مجموعه دولت، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیروهای نظامی، بنیادهای بزرگ و ... کمتر و یا بهتر است بگوییم هرگز اتفاق نیفتاده است که یک کهگیلویه و بویراحمدی بتواند حتی در سطوح میانی جایگاهی به دست بیاورد.
بخشی از این مسئله تاریخی است و به عمر و سابقه شهرنشینی و ورود سیستم آموزشی به این استان بر میگردد ولی با این وجود در طول سالهای اخیر ما شاهد یک جهش بزرگ علمی و تحصیلاتی در میان نیروهای انسانی استان بودیم و این نیروها به حدی در مسئولیتهایی که به آنها واگذار شده بود موفق و خوب ظاهر شده بودند که در نهایت دولت قبل مجبور به استفاده از بخشی از این ظرفیت در سطوح مختلف بویژه در سطح استاندار شد.
در دولت جدید انگار ورق برگشته است و گویی قرار نیست آن اعتماد تکرار شود که این موضوع جایی نگرانی دارد. معیار ما شایسته سالاری و مهم تر عدم تضییع حقوق و نادیده گرفتن توانایی نیروهاست و باورمان این است که نمیتوان به صرف هم استانی بودن برای یک نیرو چانه زنی کرد لذا معتقدیم بچههای این استان واجد توانایی هستند ولی متاسفانه توانایی آنها نادیده گرفته میشود و این موضوع نگران کننده است.
نکته مهم تر در این میان این است که بخشی از این نادیده گرفتن و حذف نیروهای استان دقیقاً به خود ما در دورن استان بر میگردد. از یک طرف هیچ حمایت و همراهی با هم نداریم که آخرین مورد آن مطرح شدن یکی از نیروهای استان برای استانداری چهارمحال بختیاری بود ولی هیچ گونه حمایتی از وی صورت نگرفت و نکته دوم و بدتر تخریبها و بعضاً گزارش دهی علیه همدیگر است تا در نهایت تهران را مجبور به عدم استفاده از آن نیروی مشخص میکند.
نیروی اسنانی قوی و حضور این نیرو در ساختار کلان تصمیم گیری کشور دقیقاً یکی از پیش شرطهای اصلی توسعه است و ما تا نتوانیم در این حوزه به خودکفایی برسیم نمیتوانیم به توسعه و پیشرفت امیدوار باشیم.
در گذشتهی نزدیک ما شاهد خودزنیهای زیادی علیه نیروهای استان انهم در دورن استان خودمان تنها بخاطر بعضاً کینههای شخصی و یا برخی اشتباهات کوچک بودیم و در حالی که باید حمایت صورت میگرفت ولی تا توانستیم ریشه همدیگر را خشکاندیم.
قوم گرایی، سیاست زدگی افراطی و کینههای شخصی و از جمله حسادت از دلایلی است که باعث میشوند برخی افراد هر روز با یک پوشه گزارش در این جا و آن جا علیه همدیگر پرونده سازی نمایند.
کسی از ورود و حضور نیروهای غیر بومی در استان گلایه مند نیست و حتی برخیها از زوایای خاصی آنرا یک فرصت میدانند البته به شرطی که این موضوع در سطح کلان باشد و دو طرفه نیز باشد ولی نه اینکه استاندار از بیرون بیاید و بعد این استاندار هیچ وقعی به نیروی اسنانی استان نگذارد و بخواهد همه نیروهایش را از بیرون استان بیاورد و در جاهای دیگر نیز از نیرویهای توانمند استان استفاده نشود.
صحبتهای این روزها در راهروهای استانداری در مورد انتصابات و عزل و نصبها چندان خوشایند نیست و امیدواریم که این صحبتها صرفاً یک شایعه باشد.
از طرفی آیا نیروهای توانمند این استان نباید در سطوح مدیریتی مختلف کشور با پشتیبانی و تلاش هم در جایگاه بهتری قرار بگیرند.
خوشبینی زیادی وجود داشت که برای اولین بار در تاریخ استان یک کهگیلویه و بویراحمدی به مقام وزارت برسد. حتی قبل از سید ضیا ءهاشمی صحبتهایی در مورد وزارت سید کامل تقوی نژاد و محمدعلی افشانی شنیده میشد ولی معرفی غلامی به عنوان وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری پایانی بود بر این آرزوها.
البته این پایان کار نیست و همیشه فرصت است ولی با وجود این همه نهاد و دستگاه بزرگ در کشور چه در مجموعه دولت، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیروهای نظامی، بنیادهای بزرگ و ... کمتر و یا بهتر است بگوییم هرگز اتفاق نیفتاده است که یک کهگیلویه و بویراحمدی بتواند حتی در سطوح میانی جایگاهی به دست بیاورد.
بخشی از این مسئله تاریخی است و به عمر و سابقه شهرنشینی و ورود سیستم آموزشی به این استان بر میگردد ولی با این وجود در طول سالهای اخیر ما شاهد یک جهش بزرگ علمی و تحصیلاتی در میان نیروهای انسانی استان بودیم و این نیروها به حدی در مسئولیتهایی که به آنها واگذار شده بود موفق و خوب ظاهر شده بودند که در نهایت دولت قبل مجبور به استفاده از بخشی از این ظرفیت در سطوح مختلف بویژه در سطح استاندار شد.
در دولت جدید انگار ورق برگشته است و گویی قرار نیست آن اعتماد تکرار شود که این موضوع جایی نگرانی دارد. معیار ما شایسته سالاری و مهم تر عدم تضییع حقوق و نادیده گرفتن توانایی نیروهاست و باورمان این است که نمیتوان به صرف هم استانی بودن برای یک نیرو چانه زنی کرد لذا معتقدیم بچههای این استان واجد توانایی هستند ولی متاسفانه توانایی آنها نادیده گرفته میشود و این موضوع نگران کننده است.
نکته مهم تر در این میان این است که بخشی از این نادیده گرفتن و حذف نیروهای استان دقیقاً به خود ما در دورن استان بر میگردد. از یک طرف هیچ حمایت و همراهی با هم نداریم که آخرین مورد آن مطرح شدن یکی از نیروهای استان برای استانداری چهارمحال بختیاری بود ولی هیچ گونه حمایتی از وی صورت نگرفت و نکته دوم و بدتر تخریبها و بعضاً گزارش دهی علیه همدیگر است تا در نهایت تهران را مجبور به عدم استفاده از آن نیروی مشخص میکند.
نیروی اسنانی قوی و حضور این نیرو در ساختار کلان تصمیم گیری کشور دقیقاً یکی از پیش شرطهای اصلی توسعه است و ما تا نتوانیم در این حوزه به خودکفایی برسیم نمیتوانیم به توسعه و پیشرفت امیدوار باشیم.
در گذشتهی نزدیک ما شاهد خودزنیهای زیادی علیه نیروهای استان انهم در دورن استان خودمان تنها بخاطر بعضاً کینههای شخصی و یا برخی اشتباهات کوچک بودیم و در حالی که باید حمایت صورت میگرفت ولی تا توانستیم ریشه همدیگر را خشکاندیم.
قوم گرایی، سیاست زدگی افراطی و کینههای شخصی و از جمله حسادت از دلایلی است که باعث میشوند برخی افراد هر روز با یک پوشه گزارش در این جا و آن جا علیه همدیگر پرونده سازی نمایند.
کسی از ورود و حضور نیروهای غیر بومی در استان گلایه مند نیست و حتی برخیها از زوایای خاصی آنرا یک فرصت میدانند البته به شرطی که این موضوع در سطح کلان باشد و دو طرفه نیز باشد ولی نه اینکه استاندار از بیرون بیاید و بعد این استاندار هیچ وقعی به نیروی اسنانی استان نگذارد و بخواهد همه نیروهایش را از بیرون استان بیاورد و در جاهای دیگر نیز از نیرویهای توانمند استان استفاده نشود.
صحبتهای این روزها در راهروهای استانداری در مورد انتصابات و عزل و نصبها چندان خوشایند نیست و امیدواریم که این صحبتها صرفاً یک شایعه باشد.
از طرفی آیا نیروهای توانمند این استان نباید در سطوح مدیریتی مختلف کشور با پشتیبانی و تلاش هم در جایگاه بهتری قرار بگیرند.