روز بزرگداشت حافظ «لسان الغیب» بر ملت ایران همایون باد
20 مهر 1396 ساعت 10:59
دکتر سید علی سینا رخشنده مند
*۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ (لسان الغیب) بر ملت بزرگ ایران همایون باد.*
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی معروف به لسانالغیب، ترجمان الاسرار، لسانالعرفا و ناظمالاولیا، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است.
مطابق تقویم رسمی ایران،۲۰ مهر ماه روز بزرگداشت حافظ نامیده شده است.
*از مهمترین وجوه تفکر حافظ را میتوان به موارد زیر اشاره کرد*:
۱- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی مییابند.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟
۲- عشق جان و حقیقت هستی است و در دریای پرموج و خونفشان عشق جز جان سپردن چاره ای نیست.
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
۳- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل میدهد.
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست.
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است.
راهرو گر صد هنر داد توکل بایدش
۴- فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی
به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق.
فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
۵- انتظار و طلب موعود،
انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواستهها و نیازهای متعالی بشر کرده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که از انفاس خوشش بوی کسی میآید
*
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
*
زمانی که با شاعری چون حافظ رو به رو هستیم در واقع با جهانی سرشار از ظرافت و معنا رو به روییم. گسترگی معنایی در شعر او به حدی است که هر کس از ظن خود یار او میشود و از دیدگاه خویش مفاهیم ذهنی متناسب با تفکر خود را در شعرش پیدا میکند.
حافظ، سخنگوی ضمیر ناآگاه ایرانی است. حرف حافظ تمام نشدنی است، برای اینکه حرف این مردم است. حرف گذشتهٔ دور و دراز یک کشور. حافظ فشردهٔ کل تاریخ ایران را در این مجموعه نسبتاً کم حجم جای داده که یکی از عجایب است. بدینگونه میتوان گفت که حافظ یک شاهنامهٔ کوچک را در دیوانش جای داده، یک مولانا فشرده شده و سعدی بیشتر از همه، برای اینکه در بیان و کلام و سبک و روش او دنباله رو سعدی است. تفکر خیامی نیز بر آنها اضافه میشود؛ یعنی میتوان گفت که او خلاصه این چهار تن است.
فلسفهٔ اخلاق حافظ نیز مانند نظام عرفانی وی متفرع از جهان بینی مخصوص اوست. نگاه حافظ به جهان از یک روانشناسی سرزنده و آرامش بخش برخوردار است که در پرتو خود خواجه را با افت و خیزها و تلخ و شیرینهای زندگی همساز و همگرا میکند و مانند دیواری مستحکم مانع ورود دغدغه و اندوه به ذهن و ضمیر شاعر میشود:
بیا که وضع جهان را چنانکه من دیدم
گر امتحان بکنی میخوری و غم نخوری
در رأس هرم جهان بینی حافظ، خدا قرار دارد که با قلم سحار و معجزه آفرین خود اصناف هستی را به شیواترین وجه، نقش پردازی و تصویر آفرینی کرده است:
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کائن همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
در فلسفهٔ اخلاق حافظ که مبتنی بر جهان بینی اوست موجودیت و دوام جریان زندگی بر ملازمت غم و شادی یا به تعبیر قرآن کریم بر ملازمت «عسر » و «یسر » استوار است. در این نگرش، از عهد الست، بلا را به حکم بلی دادهاند:
مقام عیش میسر نمیشود بی رنج
بلی به حکم بلا بستهاند روز الست
بنابر این باید پذیرفت که عیش و نشاط در فرایند تدریجی رنج، بارور و نهادینه میشود و کار فرو بسته سرانجام گشوده خواهد شد:
غنچه گو تنگدل از کار فرو بسته مباش
کز دم صبح مددیابی و انفاس سحر
در جهان بینی حافظ، اضداد، به نحوی زیبا و شورانگیز با هم آشتی داده شدهاند، چنانکه هجر در سیر تکاملی خود به بار وصل مینشیند، همچنانکه ظلمت در نقطهٔ اشباع، مستعد پذیرش نور میشود:
حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
اضداد نه تنها همقرینه بلکه همریشه و هم تبارند، چنانکه لذت حضور، ریشه در تلخی غیبت دارد:
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
*عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
* مدرس دانشگاههای تهران
کد مطلب: 283336