یک خاطره از اسارت و یک تذکر به مسؤلان

کبنا ؛بسمه تعالی

 این خاطره ای که می نویسم را می توانید ازهمه آزادگان بپرسید.
سال۱۳۶۵و۱۳۶۶ آقای ابریشم چی معاون اول سازمان منافقین تمام اردوگاههارا گشت واز اسرا درخواست کرد که به سازمان منافقین که خودمجاهدین می نامیدندش بپیوندید وتجربه جنگیتان را دراختیار ما قرار دهید درعوض از اسارت آزاد شوید وما تمام امکانات زندگی را برایتان درکشورهای اروپایی محیا میکنیم البته هم چنین میکردند چون هم بودجه کل دنیا پشتیبانشان بود وهم علیه جمهوری اسلامی نیازمبرم به نیروهای جنگ دیده ای مثل ما داشتند.
 اما اسرا همه مشقات اسارت را برآن دنیای پر زرق و برق ارو پایی ترجیح دادند وپای فرمان امامشان علیه مستکبران ایستادند.
حال می بینیم که مسؤلان زیادی به آسانی جلو چشم همان آزادگان باپول دزدی از کشور همان اروپای ابریشمچی رابرای فرزندان خود انتخاب کرده اند وهرروزه شاهد دزدی های کلان وسوءاستفاد ه ازپستهای مدیران کلان از رؤسای قوای سه گا نه گرفته تا وزرا،و وکلا با تعلل قوه قضاییه در انجام سریع وظیفه خود صورت گرفته که کشور را  در شرایط بدی قرار داده اند.
 پس ننگتان باد ونفرین خدا بر شما باد وبدانید که آزادگان آن سرافرازی را به لطف خدا ودعای خیر امامشان در کارنامه خود دارند ودر مقابل شما اختلاس گران چنین ننگ ابدی در کارنامه خود دارید واین دو در تاریخ خواهند ماند.
 در پایان از مردم عزیز کشورم  تمنا میکنم مثل اسراء این اسارت راتحمل کنید و پشتیبان رهبر عزیز بمانید که زمستان اختلاسگران تمام میشود.
 وروسیاهیش  برای نالایقان میماند.
 در پایان سالروز ورود آزادگان را به آزادگان ورهبر آزاده وملت آزاده ایران تبریک میگویم.
 آزاده جانباز جهانگیر نجفی